به گفته مشاوره کودک و نوجوان اختلال وسواس فکری-اجباری یا OCD نوعی اختلال اضطرابی است. وسواس فکرهای تکرارشونده هستند و وسواس در کودکان باعث رفتارهای اجباری تکرار شونده میشود.
یک کودک مبتلا به OCD دچار افکار وسواسیای میشود که کنترلی بر آنها ندارد. آنها با ترسهایی مانند دست زدن به اشیاء کثیف روبرو هستند و از رفتارهایی اجباری برای کنترل این ترسها استفاده میکنند مانند شستن بیش از حد دستها. با رشد کودکان، رفتارها و افکار وسواسی نیز بر اساس سن آنها تغییر میکند. در کودکان پیشدبستانی، اغلب در هنگام غذا خوردن، حمام کردن و خواب رفتارهایی وسواسی دیده میشود. وسواس در کودکان ابتدایی معمولا هنگام بازی، شرکت در ورزشهای گروهی و مراسمهای دستهجمعی خود را نشان میدهد. در کودکان بزرگتر و نوجوانان، بیشتر رفتارهایی مبنی بر جمعآوری اشیا دیده میشود. این دسته از رفتارها به کودکان کمک میکند تا بتوانند با اضطراب خود کنار بیایند.
هنگامی که کودکی مبتلا به OCD است، افکار وسواسی و رفتارهای اجباری میتواند بسیار تکرارشونده باشد و در زندگی روزمره و رشد طبیعی آنها اختلال ایجاد کند.
علائم وسواس در کودکان
به گفته مشاوره کودک و نوجوان داشتن OCD به معنای داشتن وسواس، اجبار یا هر دو است. انواع وسواس در کودکان و نمونههایی از این رفتارهای وسواسی یا اجباری عبارتند از:
داشتن افکار، تکانهها یا تصاویر ناخواسته که بارها و بارها رخ میدهند و باعث اضطراب یا پریشانی می شوند.
نیاز به فکر کردن یا تکرار چندباره یک چیز (مثلاً شمردن یا تکرار کلمات بیصدا یا با صدای بلند)
انجام دادن چندباره یک بار (مثلاً شستن دستها، قرار دادن اشیا در یک نظم خاص، یا بررسی مکرر موارد مشابه، مانند قفل بودن درب)
احساس اجبار به انجام مکرر یک کار بر اساس قوانین خاصی که باید دقیقاً رعایت شود تا وسواس از بین برود.
کودکان این رفتارها را انجام می دهند زیرا این احساس را دارند که این رفتارها از اتفاقات بد جلوگیری میکند یا باعث میشود احساس بهتری داشته باشند. با این حال، این رفتارها معمولاً به خطر واقعی یا رخ دادن اتفاق بد مرتبط نیست و شکلی از تکرار افراطی یک رفتار است.
یک افسانه رایج این است که OCD به معنای واقعا مرتب و منظم بودن است. گاهی اوقات، رفتارهای OCD ممکن است شامل نظافت باشد، اما بسیاری از اوقات فرد مبتلا به OCD بیش از حد بر روی کاری متمرکز است که باید بارها و بارها انجام شود، نه اینکه سازماندهی شود. وسواس ها و اجبارها نیز می توانند در طول زمان تغییر کنند.
انواع وسواس فکری در کودکان
به گفته مشاوره کودک و نوجوان وسواس در کودکان و نوجوانان به 4 دسته تقسیم میشود:
1.چک کردن:
چک کردن مکرر یکی از رفتارهای اجباری رایج در مبتلایان به است که میتواند اشکال متفاوتی داشته باشد. از بررسی فیزیک اشیا تا بررسی ذهنی مکرر افکار. اغلب این فرآیند مکرر چک کردن و بررسی میتواند مدت زمان طولانی به طول بینجامد و برای برخی از مبتلایان تا چندین ساعت طول بکشد. رایج ترین اشکال این نوع رفتارهای اجباری عبارتند از:
چک کردن مکرر بسته یا باز بودن درها، روشن یا خاموش بودن چراغها، نگاه کردن به آینهها، مراجعه به فهرستها و بررسی افکار خود برای اطمینان از عدم وقوعشان در واقعیت.
آلودگی: ترس از اینکه یک شی آلوده است و ممکن است موجب ضرر رساندن و یا حتی مرگ فرد یا عزیزان او شود، بین مبتلایان به OCD بسیار رایج است. اغلب، اجباری که با این نوع افکار وسواسی همراه است، تمیز کردن و شستن است و برخی از مبتلایان از طریق شستن بیش از حد دست ها دچار بیماریهای پوستی می شوند. منابع رایج این نوع تفکر آلودگی عبارتند از:
فضاهای عمومی و توالت ها، دست زدن به افراد دیگر، دستگیره درها، دست زدن به اشیاء «قرمز» (مرتبط با خون)، فضاهای خانوادگی مشترک مانند آشپزخانه.
البته قابل ذکر است که منابع آلودگی OCD فقط جسمی نیستند. برخی از کودکان و نوجوانان مبتلا به این نوع OCD ممکن است با آلودگی روانی نیز دست و پنجه نرم کنند. اینجاست که اگر روز سختی را سپری کرده باشند، اگر کسی حرفی ناخوشایند به آنها زده باشد یا فکر کنند کاری را بد انجام دادهاند، احساس کثیف یا ناپاک بودن میکنند.
احتکار: کودکانی که دارای اختلال احتکار هستند خیلی سخت از وسایل خود جدا میشوند. در حالی که لذت بردن از جمعآوری اقلام، حتی چیزهای عجیب و غریب مانند نی یا سنگ برای کودکان کاملاً طبیعی است، اما افراد احتکارکننده وابستگی عاطفی شدیدی به وسایل خود پیدا میکنند. این افراد اغلب نسبت به نحوه نگهداری آنها متعصب می شوند و جدا شدن از آنها را غیرممکن میدانند. تنها در صورتی این اشیا از مبتلایان به این اختلال جدا میشودند که شکسته یا کثیف باشند.
نشخوار فکری و افکار مزاحم: نشخوار فکری اصطلاحی است که برای توصیف افکار طولانی در مورد موضوعی استفاده میشود که اغلب سازنده نیست – به عنوان مثال “چرا ما اینجا هستیم؟”. کودک یا نوجوانی که با OCD نشخواری دست و پنجه نرم میکند، ممکن است برای مدت زیادی کاملاً جدای از دیگران و غرق در افکار عمیق به نظر برسد. این حالت میتواند بسیار ناراحت کننده باشد زیرا اغلب هیچ پاسخ قطعی برای سؤالاتی که از خود میپرسند وجود ندارد و اغلب افراد دیگر درک نمیکنند که چرا مبتلایان به این اختلال تا این حد در افکار خود غرق میشوند.
افکار مزاحم با نشخوار فکری متفاوت هستند و افکار ناخواسته ای هستند که می توانند ماهیت آزاردهنده داشته باشند. به عنوان مثال افکاری مانند آسیب رساندن به یک غریبه یا یکی از عزیزان. افکار مزاحم میتوانند به طرز وحشتناکی منزوی کننده و آزاردهنده باشند. اما می دانیم که کسانی که از افکار مزاحم رنج می برند، به مراتب کمتر احتمال دارد که هر یک از اعمالی را که به آن فکر می کنند انجام دهند، زیرا اغلب برای اجتناب از موقعیت های خاص تلاش زیادی میکنند.
انواع مختلفی از افکار مزاحم وجود دارد، از جمله افکار جنسی، مذهبی یا خشونت آمیز و همچنین تفکر جادویی. تفکر جادویی جایی است که یک کودک یا نوجوان مبتلا به OCD باور می کند که حتی با فکر کردن به کلمات خاص، دیدن رنگهای خاص، ایستادن روی شکاف های پیاده رو یا سایر چیزهای غیرقابل کنترل، اتفاق وحشتناکی رخ میدهد. اقدامات اجباری آنها راهی برای کاهش خطرات است.