تماشای تو خوش ترین حادثه است تماشای هر روز تو کارمه
واسه من یک منشور داره جهان که کلش دوست دارمه
توی خونمون میشه دنیا رو دید زمانی که عکست رو دیوارمه
یه بغض عجیبی تو لبخندته که دنیا نمیفهمه از چیه
تو این دو ره ای که نفس میکشم همه خنده های تو تاریخیه
تو خودت حس عاشق شدنی تو همه اسطوره های منی
واسه من تو هر روز این غربت خود وطنی
تو رو لحظه لحظه سفر میکنم واسه با تو بودن زمانم کمه
شمال و جنوب جهانی هنوز واسه من که عکسای تو نقشمه
واسه من این جهان شبیه یک دهکده است که زیبا ترین اتفاقش تویی
یه وقتایی حتی مثل خونمه که هر کوچه هر اتاقش تویی
جهان وسعت یک کویر برام که تنها در روبه باغش تویی
یه بغض عجیبی تو لبخندته که دنیا نمیفهمه از چیه
تو این لحظه ای که نفس میکشم همه خنده های تو تاریخیه