نماد های فراماسونری 1


1. فراماسونری

توضیح این حذب :فراماسونری)فرانسوFrnc-maçonnerie وانگلیسی(Freemasonry:به سازمان‌های برادری پراکنده ومستقل گفته می‌شود. این کانونهایک سازمان واحد نیستندومرکز خاصی در جهان ندارندکه آن راریاست ورهبری کند. ریشه‌های کهن این کانون‌هادراروپای غربی )به ویژه انگلستان و فرانسه)است و به پیمان‌های برادری اصناف سنگ‌تراشان (Stonemasones) بنّا یا مِیسونری بر می‌گرددکه ازاواخرقرن چهاردهم(همزمان با عصر نوزائی رنسانس( معلومات سنگتراشان وروابط تجاری‌شان با مشتریان ودولت رانظم داده وبهبودبخشیدند.بعدها فراماسونری نظری شکل گرفت که پیشه‌وری(صنعت‌گری و صنایع دستی( سنگ‌تراشی فیزیکی درآن به حاشیه رفته وپیمان برادری وپایبندی به رسوم درآن برجسته شد. واژه فراماسونری از

Free stonemason درانگلیسی به معنیسنگ‌تراش آزاد یابنّای سنگ‌تراش آزاد واز

Franc-Maçonnerie در فرانسوی به معنی سنگ‌تراش درستکار گرفته شده‌است.به عضو فراماسونری، فراماسون یا ماسون می‌گویند که به صورت Mason(اسم خاص با M بزرگ و تلفظ صحیح مِیسُن) نوشته می‌شود؛از این رواین واژه خاص به همین صورت به زبان‌های دیگر مانند ترکی استانبولی انتقال یافته‌است. پایه‌ها یا درجه‌های فراماسونری وسیستم رتبه‌بندی آن از سه رتبه اصناف پیشه‌وری قرون وسطی گرفته شده شامل کارآموز یا مبتدی(Apprentice)،رفیق یا همکارJourneyman) یا Fellow که در حال حاضر به آن Fellowcraftمی‌گویند) و استاد ماسون (Master Mason).این درجه‌ها توسط پیشه‌وری (craft) یا لژ آبی فراماسونری ارائه می‌شود.درجه‌های بیشتری نیز هستند که بر اساس قلمرو حاکمیت و محلیت متفاوتند و در حال حاضر بواسطه گروه‌های مختلف ازدرجه‌های پیشه‌وری مدیریت می‌شوند.

واحد اساسی محلی فراماسونری لژ است. لژها معمولاً در سطح منطقه‌ای(معمولا در مرز همان ایالت،استان،یا حتی مرز ملیتی)توسط یک لژ بزرگ یاراهنمای خاوری بزرگ

(Grand Orient) سرپرستی ومدیریت می‌شوند.اما هیچ لژ بزرگ جهانی وبین‌المللی‌ای وجود ندارد که همه فراماسونری را سرپرستی کند. هر لژ بزرگ مستقل است و حتی در برخی موارد به دلیل اختلاف نظرهای شدید یکدیگر را به رسمیت نمی‌شناسند.

از ویژگی‌های مشترک آنها این است که کسی رابه ماسونری دعوت نمی‌کنندوافرادکاندید شده وپس ازارزیابی شدن و رای‌گیری قبول می‌شوند(بجای عضو گیری عضو یابی میکنند).

گر چه گفته می‌شود که رایج‌ترین قواعدمشترک در لژهای بزرگ مطابق قواعد سال ۱۹۲۹ لژ بزرگ متحدانگلستان است (شامل مرد بودن،عدم ارتباط با لژهای مختلط،خداباوری و ایمان به یکی از کتب مقدس)اما گرانداوریان شرطی برای اعلام اعتقاد به هیج خدایی را نداردوحتی آتئیست‌هاو متریالیست هارانیزمی‌پذیرد،ازاین روگرانداورینت فرانسه نه تنها مورد تأیید لژانگلستان نیست بلکه سال‌هاست که اختلاف نظر شدیدآنهادرباره آزادی یااجبار دین بین‌شان دیواری پایدار کشیده‌است که این یکی ازشواهد ناهماهنگی در کل فراماسونریست.

که دربارهء خاستگاه اولیه فراماسونری هیچ نظر مشترکی نیست ولی می‌توان فراماسونری را«کهن‌ترین انجمن‌های اخوت سکولاردرجهان»دانست که به «معمار اعظم آفرینش» اعتقاد دارند اما فراماسونری نه دین است نه جایگزین آن بلکه انجمنی برادرانه است که بسیاری از رهبران ادیان از جمله پاپ‌ها و مراجع تقلید باآن مخالفت شدید کردند. گرچه عضویت درانجمن‌هامخصوص مردان است امانمونه‌های مدرن آن زنان راهم می‌پذیرند. نشان‌ها و نمادهای آن نیز بر اساس سنت‌های محلی از فرهنگ‌های مختلفی از جمله مصری،یهودی و مسیحی پیرامون داستان قتل معمار معبد سلیمان، حیرام ابیف (en) تأثیر گرفته‌است که روایت‌های متفاوتی دارد و قسمت مهمی از نمادهای فراماسونری (مانند گونیا و پرگار) ریشه در ابزارهای سنگ‌تراشی و بنایان سازه‌های سنگی دارد.

فراماسونری در ابتدا جنبشی لیبرال بوده‌است که مبتنی بر باز تولید اندیشه‌های گنوستیک در دوران پس ازاصلاحات در اروپابوده‌است فراماسون‌ها با شعار «برابری،مساوات، برادری» نقش بزرگی در انقلاب‌های بزرگ معاصر مانند انقلاب آمریکاعلیه استعمار انگلیس، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب مشروطیت ایران وجنبش انقلابی برضداستعمار اسپانیادر آمریکای جنوبی داشته‌است.

عقاید لیبرال جنبش فراماسونری باعث واکنش‌های مذهبیان و محافظه‌کاران،گروه‌های بنیادگرا،مذهبیون بنیادگراو ملی‌گرایان شده‌است.همچنین مخالفت بانظام طبقاتی کشیشی مسیحیت،باعث دشمنی کلیسای کاتولیک روم با فراماسونری شده‌است.این گروه‌ها فراماسونری را جنبشی الحادی و شیطانی معرفی می‌کنند.

همچنین اعتقاد برخی‌ها به داستان معبد سلیمان باعث نفرت گروه‌های ضد یهوداز فراماسونری شده‌است.حالت مخفی این جنبش ومنشأ بریتانیایی آن باعث شده‌است که چنین پنداشته شود که این جنبش ابزار توطئه انگلو-صهیونیست جهانی است. همچنین رژیم‌های دیکتاتوری مانند نازی‌ها و کشورهای کمونیستی نیز به سرکوب فراماسونری می‌پرداختند. حجم عظیمی از نوشته‌های موجود در مورد فراماسونری موجود است که به چهار هزار کتاب و هزاران مقاله می‌رسد.با این همه بیشترین این نوشتارها به صورت افراطی نگارش شده‌اند:یا بی قید و شرط از فراماسونری دفاع می‌کنندیاآنهارافرصت طلب وعامل انواع صدمات به جامعه می‌دانند.


گونیا و پرگار

در وسط این دو علامت، حرف G قرار گرفته است (به اعتقاد فراماسونها، Goat»=بز« نماد شیطان است.)نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که نشان دهنده ی اهمیت فوق العاده ی علامت چشم جهان بین درنزدماسون هامی باشد.


گونیا و چرگار
گونیا و چرگار

قضیه‌ی چهل و هفتم اقلیدس

اقلیدس،این هندسه‌دان برجسته و مشهور،در حدود سال ۳۰۰ پیش از میلاد،یعنی ۶۴۶ سال پس از ساخت معبد سلیمان،متولد شد.

اقلیدس همواره باتاریخ فراماسونری ارتباطی تنگاتنگ داشته است؛وی دردوران حکمرانی بطلمیوس سوتر می‌زیست؛ بطلمیوس پایه‌گذار سلسله‌ای است که گفته می‌شود زیر سایه‌ی وی در مصر به شکوه و جلال رسید.

با این‌که قضیه‌ مشهور چهل وهفتم دراولین کتاب اقلیدس جزء اکتشافات وی به شمارنمی‌رودوهمواره به فیثاغورس نسبت داده می‌شود،‌به عنوان یک نماد فراماسونری (و با نام وی) برگزیده شده است.


اقاقیا

اقاقیا گیاهی است به شدت نمادین با جنبه‌هایی شبه مذهبی و متصل به جنبه‌های پررازورمزوروانگردان که در مراسم آیینی دنیای مدرن به کار می‌رود.

آلبرت مکی در دایره‌المعارف فراماسونری این چنین می‌نویسد:اقاقیا نماد فراماسونری بسیار مورد علاقه و مهم در بین فراماسون هااست.از لحاظ گیاه‌شناسی،‌ جوزف پیتون تورنفورت آن را آکاسیاورا، کارل لینه آن را میموسا نیلوتیکا،ودرهندوستان آن را درخت بابول می‌نامند.اقاقیای عربی نیز به وفور درر مجاورت بیت‌المقدس می‌رویید،و اکنون نیز هم‌چنان در آن منطقه یافت می‌شود؛این درخت به خاطر کاربردد مدرن‌اش در تولید تجاری صمغ عربی شهرت دارد


چشم ایزدی (چشم جهان‌بین)

چشم ایزدی نشانی است که در همه‌ی لژهای ماسونیِ خوش نقش‌ونگار در سراسر دنیا یافت می‌شود.چشم جهان‌بین نمایانگروتمثالی از خداونداست–انتزاعی و در عین حال، همه جا حاضر.

با وجوداین، لازم است به منظور بیان دقیق چشم ایزدی، توضیحاتی بیشترارائه شود.بااین‌که بسیاریاز لژهای ماسونی از G به عنوان تمثال و نمادی از خدا(GOD)استفاده می‌کنند،چشم ایزدی،با کاربردی مشابه،احتمالادربردارنده‌ی پرتویی هنری‌تر است.

دکتر آلبرت مکی درکتاب‌های دایره‌المعارف فراماسونری و علوم خویشاوندی خود در مدخل چشم ایزدی به شکلی موجز در مورد معنای موجود در پس چشم،این ملاحظات را بیان می‌کند:

نمادی مهم از خالق عظیم،که ماسون‌هااز ملل دوران باستان وام گرفته‌اند.به نظر می‌رسد کاربرداین نمادهم از جانبعبرانیان وهم از جانب مصریان مشتق شده از تمایل طبیعی ذهن تمثیلی به انتخاب نمادازاندامی باشد که کارکردآن منحصرا فقط از همان اندام بر می‌آید.ازاین رو، پاغالبابه عنوان نمادی برای سرعت، بازوبرای قدرت،ودست برای وفاداری برگزیده می‌شود.


لنگر وکشتی

بادرنظر گرفتن این دونمادبایکدیگردر می‌یابیملنگرو کشتی نمایانگرزندگی‌ای است که به خوبی سپری شده باشد. کشتی نماد سفر در پهنه‌ی دریاهای مواج زندگی و لنگر نشان‌دهنده‌ی جاودانگی و یافتن قراری امن در آرامشی ابدی است.


سال ساخت معبد سلیمان (Anno Depositionis)

اساتید بزرگ و برگزیده‌ یا ماسون‌های سری از این تاریخ به عنوان سالی یاد می‌کنند که کار ساخت معبد سلیمان، تقریبا در سال ۹۵۰ قبل از میلاد مسیح، به اتمام رسید.به این تاریخآنو دیپوزیشنیس Anno)) Depositionis) یا (A.D می‌گویند که به معنی ‌سال جای گرفتن یا قرار گرفتن(رجوع شود به معانی واژه‌ی deposit به زبان انگلیسی)است. به گمان برخی، فعل deposit ممکن است به قرار گرفتن تابوت عهد و الواح فرامین موسی یا شایدد هم همان واژه‌ی گمشده‌ی فراماسونری اشاره داشته باشد.

تاریخ بر اساس ‌سال جای گرفتن (Anno Depositionis) از طریق افزودن عدد ۱۰۰۰ به تاریخ میلادی کنونی‌ محاسبه می‌شود.


سال اکتشاف (Anno Inventionis)

ماسون‌های رویال آرک تاریخ را بر اساس سالی محاسبه می‌کنند که ساخت معبد دوم به یاری زروبابل آغاز شد. سال اکتشاف یا آنواینونشتیس (A.I.) که بخش دوم آن در زبان انگلیسی هم معنی واژه‌ی “Discovery” است‌، از جمله اصطلاحاتی است که توسط شوراهای رویال آرک به کار گرفته می‌شود.

برای محاسبه‌ی تاریخ بر اساس ‌سال اکتشافAnno) (Inventionis کافی است عدد ۵۳۰ را به تاریخ میلادی کنونی اضافه نمایید.


سال روشنایی (Anno Lucis)

تقویم فراماسونری لژ آبی از آفرینش فرضی جهان آغاز می‌شود؛این ماسون‌ها مبدا تاریخ خودرابااستفاده از اصطلاح (Anno Lucis) (A.L.) به معنی “‌سال روشنایی‌”‌ نامگذاری کرده‌اند.

ساختار این تاریخ، از این باور مذهبی سرچشمه می‌گیرد که جهان در ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح توسط “‌معمار بزرگ جهان‌‌”‌ و بر اساس این آیه از فصل یک کتاب پیدایش(تورات) آفریده شد: “‌و خدا گفت:روشنایی بشود.و روشنایی شد.”

سال پیدایش (Anno Mundi)

فراماسونری مناسک اسکاتلندی نیز مانند الگوی فراماسونری پیشه‌وری (مراجعه شود به بخش پیشین) آفرینش جهان را مبدا تاریخ خود می‌دانند، ولی به جای سال روشنایی(Anno Luci) از تاریخ شمار یهودی پیروی می‌کنند که تاریخ را بر اساس محاسبات کتاب مقدس از پیدایش جهان حساب می‌کند. سال پیدایش یا آنو موندی (A.M) بر اساس برآوردهای خاخام‌ها در قرن دوازدهمِ دوران مشترک برای سالی که در گاه‌شمار عبری به عنوان سال آفرینش جهان قلمداد شده است، در غروب ششم اکتبر ۳۷۶۰ قبل از میلاد مسیح آغاز شد. به این ترتیب، برای محاسبه‌ی تاریخ روز بر اساس سال پیدایش، کافی است تاریخ حاضر را با عددد ۳۷۶۰۰ جمع ببندید.

سال تشکیل انجمن شوالیه‌ها (Anno Ordinis)

شوالیه‌های معبد تقویم خود را بر اساس سال تشکیل انجمن شوالیه‌ها در ۱۱۱۸ بعد از میلاد آغاز میکنند( Anno Ordinis) .(A.O.) در لاتین به معنی “‌سال انجمن‌”‌ است (بر اساس استنباط مترجم از تاریخ، ‌مبنی بر تشکیل انجمن برادری توسط شوالیه‌ها برای محافظت از زائران معبد سلیمان در سال ۱۱۱۸ میلادی). برای محاسبه‌ی تقویم بر اساس سال انجمن (A.D.) کافی است تاریخ حاضر را از عدد ۱۱۱۸ کم کنید.

پیشبند

یکی از بسیار نشانه‌های نمادین فراماسونری و شاید برجسته‌ترین آن‌ها،پیشبندی از جنس پوست بره است. با این‌که نماد پیشبند از نظر افراد خارج از لژ،عجیب و غریب به نظر می‌رسد،ولی داخل لژِ شطرنجی نمایانگر تمام آن چیزی است که مفهومی از ماسون به همراه دارد. گفته می‌شود این نماد از عقاب رومی یا پشم زرین نیز اصیل‌تر است؛ پیشبند ماسونی عینا نشانی از یک ماسون است که آن را با خود به مراحل زندگی بعدی حمل می‌کند


کیمیاگری

مکی،در دایره‌المعارف فراماسونری خویش،درباره‌ی این نماد می‌گوید،

پیروان فلسفه‌ی نو افلاطونی در یکی از نخستین دوران از دوران مسیح،ظاهرا علمی نوین را به عرصه آوردند و آن را علم مقدس نام نهادند که شرایط علوم و هنر بعد از آن را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد. کیمیاگری در قرن پنجم تحت نام ‌”‌علم‌”‌ پا به عرصه گذاشت؛ به آن الچمی یا( alchemia) می‌گفتند؛ ترکیبی از ال( (al حرف تعریف عربی، و چمی (chemia)،واژه‌ای یونانی که در فرمان دیوکلسین علیه آثار مصریانی که در کار تغییر ماهیت فلزات بودند، به کار گرفته شد؛ به نظر می‌رسد این واژه در واقع به معنی “‌هنر مصریان‌”‌ باشد، یا سرزمینی با خاک سیاه که نامی مصری برای کشور مصر بود.


سنگ ساختمانی (Ashlars)

سنگ‌های ساختمانی فقط دو قطعه سنگ معمولی نیستند. آن‌ها نمایانگر چیزی هستند که یک ماسون بوده است و آرزو دارد باشد. بر هر یک از ماسون‌ها است که بر خویش قضاوت کند و بر اساس آن، سنگ‌های گران‌بهای وجودش را در کنار هم قرار دهد، تا وقتی زمان‌اش فرا رسد و ابزارهای‌اش را زمین گذارد و به سفر پایانی‌اش به لژ بزرگ بالا (Grand LodgAbove) قدم نهد، از خود نامی نیک به جای گذارد؛ مشاوری خردمند، ستونی قدرتمند و مستحکم، سنگی کامل و استوار (PerfectAshlar) که ماسون‌های جوان‌تر بتوانند وی را الگویی درست وارزشمند برای همکاری در ترتیبات فراماسونری قرار دهند.

کندوی عسل

مکی در دایره‌المعارف فراماسونری‌اش از کندوی عسل این‌گونه یاد می‌کند: زنبور میان مصریان نمادی از آدم‌های فرمانبردار بود، زیرا به گفته‌ی هوراپولو،‌ “در میان همه‌ی حشرات فقط زنبور دارای پادشاه است.‌”‌ از این جهت، وقتی به نیروی کار منظم این قبیل حشرات در گردهمایی‌های‌شان در کندو می‌نگریم، از این‌که کندوی زنبور عسل به عنوان نمادی مناسب برای صنعتِ سامان مند تلقی شده باشد، تعجب نمی‌کنیم.

از این رو، فراماسونری کندوی عسل را به عنوان نمادی از صنعت، فضیلتی که از آموزه‌ها آموخته‌ایم، برای خود اختیار کرده است؛ نمادی که می‌گوید، استاد ماسون “‌کار می‌کند که دستمزد دریافت کند، که از خود و خانواده‌اش بهتر حمایت کند، که موجبات تسکین درد برادری شایسته ولی پریشان‌حال، بیوه‌ی وی و یتیمان‌اش را فراهم کند‌”‌.


ستاره ی فروزان

آلبرت پایک در کتاب خود تحت عنوان “‌اخلاقیات و تعصبات در درجه‌ی ۲۵: شوالیه‌ی مار گستاخ‌‌”‌ درباره‌ی این نماد می‌گوید:

ستاره‌ی فروزان در لژهای ما، که پیش ‌تر درباره‌ی آن سخن گفته‌ایم، نمایانگر شباهنگ،آنوبیس، یا عطارد، نگهبان و راهنمای ارواح است.

هم‌چنین برادران انگلیسی باستانی‌مان آن را به عنوان نمادی از خورشید می‌دانستند. آن‌ها در سخنرانی‌های کهن این‌گونه می‌گویند: “‌ستاره‌ی فروزان یا شکوهی در مرکز به خورشید، نور عظیم هدایت، اشاره دارد که زمین را روشن می‌کند، و تاثیر گرم و پر رحمت‌اش نعمت را میان بشریت می‌پراکند.”


ستون شکسته

این نماد در فراماسونری، همان گونه که اساتید ماسون به خوبی می‌دادند،‌ نشانه‌ی سقوط یکی از حامیان اصلی پیشه‌وری (craft) است. استفاده از ستون یا پایه‌ّهایی که به عنوان بنایی تاریخی بر فراز یک مقبره قد علم کرده‌اند،از سنت‌های بسیار باستانی به شمار می‌رود،و یکی از نمادهای بسیار برجسته‌ برای نشان دادن شخصیت و روح شخص مدفون در آن مقبره تلقی می‌شود.این سنت به صورت رسمی به جرمی ال. کراس نسبت داده می‌شود؛وی را اولین شخصی می‌دانند که ستون شکسته رادرمراسم وتشریفات فراماسونری وارد کرد،ولی شاید این ایده درست نباشد.


محبت برادرانه

با اندیشه وعمل براساس محبت برادرانه می‌آموزیم که کل موجودیت بشری رابه مثابه‌ی یک خانواده بنگریم؛والا مقام،غنی و فقیر،‌همه وهمه آفریده‌ی پرورنده‌ی متعال (خداوند) هستند،وساکنین یک سیاره باید یکدیگر را کمک، پشتیبانی ومحافظت کنند. بر پایه‌ی همین اصل است که فراماسونری آدمیان را از هر کشوری، با هر فرقه وعقیده‌، گردهم متحد کرده است؛و باعث شده است بین‌شان دوستی حقیقی شکل گیرد؛که درغیراین صورت،‌بین‌شان فاصله‌ای دائمی باقی خواهد ماند.

اتاق مراقبه (Chamber of Reflection)

یکی از پر رمز و رازترین مسائل در فراماسونری معاصر، اتاق مراقبه است که به عنوان یکی از جنبه‌های کم‌تر استفاده شده در آیین و مراسم ماسون‌های تازه وارد تلقی می‌شود.بااین حال،این اتاق نمادین ریشه‌هایی در هرمسیه، چلیپای گلگون،و دیگرسنت‌های مخفی دارد.

اتاق مراقبه درفراماسونری مدرن معادل همان لوله‌ی خمیده‌ی کیمیاگری است که شخص دریافت کننده به وسیله‌ی ابزاری که باعث هم‌جوشی و تنظیم انرژی‌های پنهان وی می‌شوند،دچار استحاله می‌گردد.فرد گناهکار به “‌به عمق دوزخ سقوط می‌کند‌”‌، نخست باید بمیرد،‌تا “مجددا احیا‌”‌ شود و نور پاگشایی را به دست آورد.درآن‌جااست که وی ازدغدغه‌های جهان خارج فارغ می‌شود،آن‌جا است که به درون انتزاعی خویش پی می‌برد،هم‌چون لحظه‌ی واقعی پیدایش،از اعماق زمین سر بر می‌آورد (ماده‌ی چگال بی‌نظم)وبه لطافت روح نایل می‌آید.

ذرت، شراب و روغن

برادران باستانی‌مان ذرت، شراب و روغن را به عنوان دستمزد پرداخت می‌کردند. در روزگار سلیمان دستمزدهایی وجود داشت به نام “دستمزدهای استاد‌”‌. ماسون‌های این دوره در برابر کارشان دستمزدهای مادی نمی‌گرفتند؛ دستمزد کاری که در لژ صورت می‌گرفت فقط با سکه‌هایی از جنس دل پرداخت می‌شد. ولی این دستمزدها چیزی کم از دستمزدهای واقعی نداشتند.


پوشش یک لژ

پوشش فضای یک لژ چیزی کم از سایه‌بانی از ابر یا آسمانی پر از ستاره نیست که همه‌ی ماسون‌های درستکار آرزو دارند به یاری آن نردبان الهی که یعقوب نبی در رویا مشاهده کرد، به آن نایل شوند؛این نردبان که از زمین به آسمان بر پا شده،بر سه محور اصلی استوار است؛این سه محور ایمان، امید،‌و محبت نام دارند که ما را به ایمان به خدا،امید به جاودانگی، و محبت به همه‌ی انسان‌ها پند می‌دهند.بزرگ‌ترین‌ این‌ها محبت است؛زیرا ممکن است ایمان کم‌نور شود،امید به ثمر برسد،ولی محبت فراتر از گور، تا قلمروی بی حد و حصر ابدی گسترش می‌یابد.

خوشه‌ی غله (corn ear)

”خوشه‌ی غله”‌ که یکی از اصطلاحات فنی فراماسونری به شمار می‌رود، گاهی اوقات از روی غفلت با ‌”‌دسته‌ی گندم‌”‌ اشتباه گرفته می‌شود.این مسئله ناشی ازاین پندار اشتباه بود که واژه‌ی انگلیسی (corn) را فقط به معنی ذرت می‌دانستند، و حال آن‌که ذرت در دوران باستان ناشناخته بود. ولی واژه‌ی انگلیسی( (corn) که معادل آن را در فارسی ذرت می‌دانیم) اسم عام است و شامل همه‌ی انواع غلات از جمله گندم نیز می‌شود.این اصطلاح به معنی اصلی انگلیسی‌اش اشاره دارد،وازاین رو، ”‌خوشه‌ی غله‌”‌ که عبارتی کهن است، و معنایی درست دارد،به ساقه،و نه دسته‌ای از گندم،اشاره می‌کند.این بند،برگرفته از دایره‌المعارف مکی بود.


چکش

چکش برای سنگ‌تراش ابزاری است برای در هم شکستن سنگ‌های بزرگ و بخش‌های زائد سنگ‌ها، به این منظور که بتوان آن‌ها را به درستی در دیوارهای عمارت جای داد.اما به ماسون‌های آزاد و پذیرفته شده یاد داده می‌شود چکش را برای مقاصدی اصیل و با شکوه‌تر به کار برند؛ عاری کردن قلب و ضمیرشان از همه‌ی پلیدی‌ها و زوائد زندگی؛ که بدین طریق بتوانند اذهان‌شان را بسان سنگ‌های زندگی به درستی در دیواره‌های عمارتی روحانی جای دهند،خانه‌ای ناساخته شده به دست‌ها و جاودانی در آسمان‌ها(دوم قرنتیان، فصل ۵)

کره های زمین

کاربرداصلی کره‌ها‌ی زمین در فراماسونری،در کناراستفاده از آن به عنوان نقشه‌ای برای تفکیک بخش‌های بیرونی زمین و جایگاه ثابت ستارگان،به تصویر کشاندن و توضیح پدیده‌ای است برخاسته از گردش سالانه‌ی زمین به دور خورشیدوچرخش روزانه‌ی آن بر محور خود. کره‌ها‌ی زمین ابزارهایی ارزشمند هستند برای بهبود ذهن و ارائه‌ی متمایزترین ایده‌ برای هر مشکل و پیشنهاد،وهم‌چنین یافتن راه‌حلی برای آن مشکل.


معمار بزرگ جهان

این اصطلاح در زبان فنی فراماسونری به خداوند اطلاق می‌شود.

قدس الاقداس (Sanctum Sanctorum)

اصطلاحی است به زبان لاتین که ترجمه‌ی تحت‌اللفظی‌اش “‌قدس الاقداس‌“ می‌شود؛ به نوعی یعنی مقدس‌ ترین.این اصطلاح برای توصیف هرم درونی معبد سلیمان به کار می‌رود.

تابوت عهد در طول مراسم وقف معبد در این مقدس‌ ترین مکان،قدس‌الاقداس،جای گرفت.ماسون‌هادرسومین درجه می‌آموزند، هنگامی که لژ با درجه‌ی استاد ماسون گشوده می‌شود، نمایانگر قدس‌الاقداس معبد سلیمان است.


یوحنای مقدس

از منظر فکری فراماسونری،با دوگانه‌ای متعادل از یوحنای تعمید دهنده از یک سوویوحنای انجیلی از سویی دیگر مواجه هستیم. باز نمایاندن این دو به این شکل،بازنمود تعادلی است میان اشتیاقی پرشور و دانشی آموخته از ایمان که فضایی را برای تعمق و راه‌یابی به سوی عشق پرشور درون‌مان و هم‌چنین تحصیل / دانش شکل می‌دهد. پیوند این دو موجود قدرتمند، کانونی مسخر از شور و دانش رابر پا می‌سازد


ساعت شنی

مکی در دایره‌المعارف فراماسونری خویش بر اساس سخنرانی‌های جان وب، ساعت شنی را نمادی متصل به درجه‌ی سوم توصیف می‌کند که با عبور سریع شن‌های‌اش، برای‌مان یادآور طبیعت زود گذر و فانی زندگی انسان است. ساعت شنی به عنوان نمادی ماسونی نسبتا به دوران مدرن تعلق دارد، ولی کاربرد ساعت شنی به عنوان نشانه‌ای برای عبور زمان کهن‌تر از کهن‌ترین آیین‌های شناخته شده است.

بخوردان

بخوردان نشانی از قلبی پاک است که همواره به عنوان یک قربانی مورد پذیرش خداوند قرار می‌گیرد؛و همان‌طور که این بخوردان با گرمایی پر شور می‌درخشد،قلب یک ماسون نیز باید دائما روشن از نور حق‌شناسی در برابر خالق بزرگ و مهربان هستی باشد که ما را از نعمات و آسایش فراوان بهره‌مند ساخته است.

In Hoc Signo Vinces (با این نشان فاتح خواهی گشت)

این واژگان در نشان بزرگ فرمانروای شوالیه‌های معبد بر فراز “صلیبی به رنگ خون‌”‌ حک شده‌اند، و این واژگان بخشی از شعار شعبه‌ی آمریکایی نظام فراماسونری را تشکیل می‌دهند( (By this sign thou shalt conquer "یا با این نشان فاتح خواهی گشت‌”‌ صرفا ترجمه‌ای قابل توجه، ولی نه تحت‌اللفظی، از اصل یونانی آن است. برای یافتن ریشه‌ی اصلی این شعار، IN HOC SIGNO VINCES ))با تلفظ یونانی (“این هوک سیگ-نو وین-کِس‌”‌) باید به افسانه‌ای مشهور درباره‌ی این کلیسا بازگردیم که گرچه عده‌ای بر آن باور دارند، ولی شمار تردید کنندگان به آن بیش‌ تر هستند.

اوسبیوس که زندگی‌نامه‌ی کنستانتین را نگاشته است نقل می‌کند،هنگامی که امپراتور ماکسنتیوس به سال ۳۱۲ پس از میلاد در سرزمین گال حضور داشت و در حال آماده‌سازی برای جنگ با حریف بود، در ساعات میانی روز،‌هنگامی که خورشید به سمت لبه‌ی قرارگاه خود شروع به حرکت می‌کرد، بهشت را با چشمان خویش مشاهده نمود، و نیز نشان پیروزی صلیب را که بر فراز خورشید ایستاده و مملو از نور بود؛ و شرحی بر آن اضافه شد که گفت “‌با این فاتح خواهم گشت‌”

نردبان یعغوب

داستان تمثیلی یعقوب نبی و رویای‌اش (پیدایش، فصل ۲۸: آیات ۱- تا ۱۷) که به گفته‌ی آلبرت پایک، ذهن ماسون دائما به آن سو رهنمون است، و امید دارد که سرانجام به مدد نردبان الهی که یعقوب در تصور خویش مشاهده کرد که از زمین به آسمان متعالی گشته، به سعادت نایل شود. سه اصلی که حول آن معین شده‌اند: ایمان، امید و محبت؛ که ما را پند می‌دهد به خداوندْ ایمان، به جاودانگی امید، و به تمام بشریت محبت داشته باشیم.

بر این اساس، گاهی اوقات نردبانی با نُه پله در برخی تصاویر دیده می‌شود، که پا بر زمین و سر بر ابرها دارد، ستارگان بر فراز آن می‌درخشند؛ و این به نظر می‌رسد که نشان‌دهنده‌ی همان نردبان عرفانی است، که یعقوب در خیال خود مشاهده نمود، که بر زمین مستقر شده، و سرش به آسمان رسیده است، و فرشتگان خدا از آن بالا و پایین می‌روند. افزودن این سه اصل به این نماد تماما به دوران مدرن بر می‌گردد و با اصل آن در تناقض است. سه الهه (میوز) را در بخش‌های بعدی این مقاله مشاهده خواهید کرد.


جا نشان

جا نشان‌ها چه هستند؟ این سوالی است که غالبا پرسیده می‌شود، ولی هرگز به طور قطعی پاسخی به آن داده نشده است.

در زمان‌های باستان،‌ پیش از آن‌که سندهای حقوقی رایج شوند، از سنگ‌های مرزی به عنوان جا نشان‌ها استفاده می‌شد که جا به جایی آن‌ها از لحاظ قانونی اکیدا ممنوع بود. ولی در مورد جا نشان‌های فراماسونری لازم به ذکر است که برخی آن‌ها را به علائم، نشانه‌ها، و واژگان خاص محدود می‌دانند.

سایرین مراسم‌های آغازین، گذران، و ترفیع؛ و شکل، ابعاد، و پشتیبانی؛ زمین، وضعیت و پوشش؛ زیورآلات، مبلمان و جواهرات لژ و دیگر نمادهای ویژه‌شان را نیز شامل جا نشان‌ها می‌دانند. برخی می‌اندیشند مراتب فراماسونری هیچ جا نشانی فراتر از اسرار عجیب و غریب آن ندارد. با وجود این، کاملا واضح است که دستور ممنوعیت جا به جایی یا تغییر جا نشان‌ها به طور کلی در تمام اعصار فراماسونری وجود داشته است.

پل بسل در این مورد اظهار می‌کند، “اکثریت لژهای بزرگ ایالات متحده هیچ‌ گونه جا نشان خاصی برای خود تعیین نکرده‌اند.بسیاری درباره‌ی این‌که جا نشان‌ آن‌ها چیست یا کجا است – اگر وجود داشته باشد – ایده‌ی واضحی ندارند.”

مکی جانشان هارااینگونه فهرست میکند:

الف. سبک‌های شناسایی

ب. تقسیم فراماسونری نمادین به سه درجه

پ. اسطوره‌ی درجه‌ی سوم

ت. اداره‌ی انجمن اخوت توسط استاد بزرگ

ث. امتیاز ویژه‌ی استاد بزرگ برای عهده‌دار بودن ریاست هر نشست در لژ

ج. امتیاز ویژه‌ی استاد بزرگ برای صدور مجوز برای اعطای درجه در زمان های نامنظم

چ. امتیاز ویژه‌ی استاد بزرگ برای ارائه‌ی مجوز برای افتتاح و نگهداری از لژ‌ها

ح. امتیاز ویژه‌ی استاد بزرگ برای ملاقات ماسون‌ها

خ. لزوم گردهمایی در لژها برای ماسون‌ها

د. اداره‌ی لژها توسط یک استاد و ۲ نگهبان

ذ. لزوم کاشی‌کاری در لژها

رسکو پاوند جا نشان‌ها را این‌گونه فهرست می‌کند:

الف. اعتقاد به خدا

ب. اعتقاد به ماندگاری هویت – جاودانگی روح

پ. “‌کتاب قانون‌”‌ بخش تفکیک ناپذیر لژ است

ت. اسطوره‌ی درجه‌ی سوم

ث. محرمانگی

ج. نمادگرایی هنر عملی

چ. یک ماسون باید مرد، آزاد، و بالغ باشد

اندرسون جا نشان‌ها را در قانون اساسی خود ازسال ۱۷۲۳ این‌گونه تعریف و فهرست می‌کند:

الف. دل‌مشغولی به خدا و مذهب

ب. حاکم عالی مدنی و زیر مجموعه‌های‌اش

پ. لژها

ت. استادان، نگهبانان، رفقا و کارآموزان

ث. مدیر لژ در حال کار

ج. رعایت اصول اخلاقی در رفتار

الف. هنگام تشکیل لژ

ب. بعد از پایان لژ، هنگامی که برادران خارج نشده‌اند

پ. وقتی برادران یکدیگر را بدون غریبه‌ها، ولی در خارج از لژ ملاقات می‌کنند

ت. در حضور غریبه‌ها نه ماسون‌ها

ث. نسبت به یک برادر غریبه

درسال ۱۹۵۰، کمیسیون اطلاعات برای بازشناسایی کنفرانس اساتید بزرگ و ماسون‌های آمریکای شمالی سه جا نشان باستانی را تایید نمود:

الف. توحید و یکتاپرستی – اعتقاد بدون تغییر و مداوم به خداوند

ب. نسخه‌ای از قانون مقدس – بخش ضروری اسباب و وسایل لژ

پ. ممنوعیت بحث درباره مذهب و سیاست (در لژ)

ژوزف فورت نیوتون، در کتاب خود تحت عنوان بنایان (۱۹۱۴(، جا نشان‌ها را این‌گونه تعریف می‌کند:

الف. پدری خداوند

ب. برادری انسان

پ. قانون اخلاق

ت. قاعده‌ی طلایی، و

ث. امید به زندگی جاودانه.

سنگ تاج

مکی در دایره‌المعارف فراماسونری‌اش از سنگ تاج این چنین می‌نویسد، “‌سنگی که در مرکز قوس قرار می‌گیرد و سایر سنگ‌ها را در جای‌شان حفظ می‌کند، و استحکام و ثبات آن قوس را تامین می‌نماید. از آن‌جا که رسم سابق ماسون‌های سنگ‌تراش این بود که برای تعیین این‌که کدامین سنگ‌تراش سنگ‌ها را در کنار هم نهاده است، علامت خاصی را روی هر سنگ بنا منقوش می‌کردند، سنگ تاج حائز برجسته‌ترین و مهم‌ترین علامت بود، علامتی مربوط به ناظر و سرپرست این سازه. این چنین است داستان سنگ تاجی که در افسانه‌ی درجه‌ی رویال آرک نقش مهمی ایفا کرده است.

گاهی اوقات در برابر این مسئله مخالفت‌هایی صورت گرفته است مبنی بر این‌که در دوران سلیمان قوس یا طاق، شناخته شده نبود.

ولی با پژوهش‌هایی که در چند سال گذشته توسط عتیقه‌شناسان و مسافران صورت گرفت، مخالفت این عده رد شد.ویلکینسون در دروازه‌های مقبره‌های متعلق به ساختما‌ن‌های شهر تبس قوس‌هایی با این سنگ تاج‌ها کشف کرد؛ وی قدمت این قوس‌ها را با ۱۵۴۰ قبل از میلاد، یا ۴۶۰ سال پیش از احداث معبد سلیمان ارزیابی کرده است.

دکتر کلارک اظهار می‌کند دیوارهایی با معماری دیوسنگی متعلق به شهر تیرینس قوس‌های نوک تیزی را نشان می‌دهند که قدمت‌شان به دوران ابراهیم باز می‌گردند. در واقع، در دوران سلیمان، ساخت و ساز این قوس‌ها باید به هنرمندان و صنعتگراندیونیزوسی باز گردد، که طبق نظریه‌ای مستقل، اثر بسیاری از آن‌ها در ساخت معبد وجود دارد.


سنگ فرش موزاییکی

سنگ‌فرش موزاییکی نمادی کهن از فراماسونری است. این نماد از نخستین مراسم‌های قرن گذشته مشاهده شده است. این نماد با ترکیب با آویزهای دندانه‌دار و ستاره‌ی فروزان جزء زیورآلات لژ دسته‌بندی می‌شود. این سنگ‌های رنگارنگ و مشکی بی‌تردید و به درستی به عنوان نمادهایی از شیطان و انسان خوب تفسیر می‌شوند.


گره ی عارفانه

آن پیوند مقدس و ناگسستنی که انسان‌هایی را با ناسازگارترین عقاید به عنوان گروهی از برادران گرد هم جمع کرده، که چیزی جز یک زبان برای انسان‌های تمام ملل و یک محراب برای انسان‌های تمام مذاهب ارائه نداده است، به درستی، از همان نفوذ اسرارآمیزی است که گره‌ی عارفانه نام‌اش نهاده؛ و فراماسون‌ها، به جهت آن‌که تنها تحت اثر این نفوذ قرار دارند، یا از مواهب آن بهره‌مندند، “‌برادران گره‌ی عارفانه‌”‌ نامیده می‌شوند.

گوشه‌ی شمال شرقی

اچ. ال. هی‌وود،در کتاب خود تحت عنوان فراماسونری نمادین )۱۹۲۳(،اهمیت گوشه‌ی شمال شرقی را این‌گونه بیان می‌کند،

هنگامی که نامزد ورود به لژ که اکنون خود را از آن‌چه تاکنون محروم بوده سرشار نموده است، همانند جوان‌ترین کارآموز ورودی، در گوشه‌ی شمال شرقی لژ می‌ایستد، هم جایگاه ایستادن‌اش و هم حالت بدن‌اش به قوانینی از “‌زندگی جدید‌” در فراماسونری اشاره دارند که شایسته‌ی ملاحظاتی دقیق‌ هستند. به بدیهی‌ترین دلایل، همواره شاهد بوده‌ایم که شمال شرقی نه شمال است و نه شرق، بلکه موقعیتی است بینابینی با ویژگی‌های مشترک.

اگر به یاد بیاوریم که شمال مکان تاریکی و نمادی از دنیایی کفرآلود و گناه‌آلود است، و شرق مکان روشنایی و نمادی است از کمال مطلق در زندگی ماسونی، به حکمت آن پی می‌بریم که چرا کارآموز را در این موقعیت می‌نهند؛ زیرا تا به حال به عنوان کارآموز، نه هنوز کاملا غرق گناه است و نه کاملا در ابتدای راه؛ وی هم‌چنان راهی پر نور در فراماسونری در پیش روی دارد.


فراماسونری عملی

با فراماسونری عملی، ماسون‌ها به کاربرد درست قواعد سودمند معماری اشاره می‌کنند، که از آن‌ها سازه‌ها شکل می‌گیرند، مستحکم می‌شوند و زیبایی می‌یابند، و از آن‌ها تناسب دقیق و تناظر درست در همه‌ی بخش‌ها شکل می‌گیرد. فراماسونری عملی با فراهم‌آوری سکونتگاه‌ها و مأمن‌هایی آسوده ما را در برابر فراز و نشیب‌ها و بی‌رحمی‌های فصول در امان نگه می‌دارد؛ و هم‌زمان، تاثیر خرد انسان را نیز به نمایش می‌گذارد؛ و هم‌چنین، در فراهم‌آوری مواد مختلفی که ساختمانی از آن‌ها شکل می‌یابد، نشانه‌هایی است از سرمایه‌ی علم و صنعتی که به نحو احسن، با صلح‌آمیزترین و سودمندترین اهداف در ضمیر انسان ریشه دارد.

مراتب معماری

ایده‌ی معماری الهی مستقیما از اثر ویترویوس الهام گرفته شده است زیرا تناسبات الهی از هر طرح و منظر شایان ملاحظاتی بسیار هستند. ویترویوس در کتاب‌اش تحت عنوان در باب معماری، در کتاب چهارم آن درباره‌ی سه ستون وسط، شیوه‌های معماری دوریک، ایونیا، و کورینتی را با ویژگی‌های فیزیکی‌شان برای استفاده در معابد همتایان آسمانی‌شان تشریح کرده است. از نقطه نظر درونی و معنوی، در استنباط این مفهوم می‌توان آن را این‌گونه ترجمه کرد که یک فراماسون در حال تلاش برای ساخت خانه‌ای است پنهان از نظر.

اُردو اَب کائو (Ordo Ab Chao)

و خدا گفت: “‌روشنایی بشود.‌”‌ و روشنایی شد. و خدا روشنایی را دید که نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت.

)پیدایش، فصل یک: آیات ۳ و ۴(

مکی در دایره‌المعارف فراماسونری‌اش این عبارت مبهم لاتینی را این‌گونه تعریف کرده است

: Order out of Chaos(نظم از پس آشوب). این شعار متعلق به درجه‌ی سی و سه، و دارای اشاراتی مشابه‌ی en tenebri) lux ( (روشنایی در تاریکی) است. ابداع این شعار به شورای عالی باستانی و پذیرفته‌ شده‌ی مناسک اسکاتلندی در شهر چارلستون نسبت داده می‌شود، و نخستین بار در اول فوریه‌ی ۱۸۰۲ به نام دو گراس ثبت شد. وقتی دو گراس این مناسک با خود به فرانسه برد و شورای عالی را تاسیس نمود، این شعار را تغییر داد، و به گفته‌ی لنینگ، عبارت (Ordo ab hoc), Order out of This )نظم از پس این) توسط وی و شورای‌اش در تمام اسنادشان استفاده شد. اگر این چنین باشد، می‌توان گفت تنها یک اشتباه سهوی بوده است.



ستون ها

به ماسون گفته می‌شود سه ستون نگهدارنده‌ی لژ خرد، قدرت، و زیبایی هستند، “‌زیرا برای ساختنْ خرد لازم است، برای نگه داشتنْ قدرت لازم است و برای آراستن تمام تعهدات مهم و بزرگْ زیبایی لازم است‌”:

وی به جز گردآوری تمام سخنرانی‌ها و آثار موجود، به ویژه در درجه‌ یکم، نمی‌تواند به این درک برسد که لژ نماد جهان است؛ از این رو، هنگامی که وی این دو مفهوم را با یکدیگر ترکیب می‌کند و به نتایجی ضروری و مهم دست می‌یابد، در اهمیت نمادین غایی از این سه ستون به درکی مشابه‌ی هندوان باستان دست خواهد یافت – سه ستون نگهدارنده‌ی لژ که به عنوان یک مجموعه‌ی واحد تلقی می‌شوند، نماد خداوندی هستند که خردش جهان را ساخت، قدرت‌اش جهان را نگاه داشت، و زیبایی‌اش زینت جهانی الهی است.

طبق سخنرانی درجه‌ی یکم، “‌استاد پرستش نمایانگر ستون خرد است، زیرا وی برای تاسیس لژ، به کار گرفتن پیشه‌وران، و ارائه‌ی دستورالعمل‌های درست باید خرد داشته باشد.

نگهبان ارشد نمایانگر ستون قدرت است، که وظیفه دارد در باز و بسته کردن لژ و پرداخت دستمزد به پیشه‌وران در موقع مقتضی به استاد پرستش کمک کند؛ هم‌چنین باید توجه کند هیچ کس ناراضی نرود. وجود هماهنگی مایه‌ی قدرت تمام نهادها است، به ویژه فراماسونری.

نگهبان دوم نیز نمایانگر ستون زیبایی است؛ وظیفه‌ی وی همواره این است که خورشید را تا نقطه‌ی اوج خود دنبال کند؛ در این هنگام است که روز به اوج شکوه و زیبایی خود می‌رسد.”


نقطه ای درون دایره

نقطه‌ای درون دایره نیز از دیگر نمادهای وجود شأن و منزلت والا در فراماسونری است، و به بذل توجهی خاص به نمادگرایی باستانی جهان و گوی خورشیدی امر می‌کند. هر فردی که کتاب “‌تذکره‌ی ماسونی‌“ را خوانده باشد با تفسیر معمول این نماد به خوبی آشنا است.

در این کتاب، به ما خطاب می‌شود که نقطه بازنمود یک برادر است، دایره خط مرز تکلیف وی در قبال خداوند و انسان، و دو خط موازی و قائم نیز نشان‌دهنده‌ی قدیسان حامی این نظم – یوحنای تعمید دهنده و یوحنای انجیلی – هستند.

تا بدین جا، به تفسیر صحیح نمادگرایی ماسونی از نقطه‌ای درون دایره دست یافتیم.

نقطه‌ای درون دایره نمادی مشابه‌ی استاد ماسون و نگهبانان لژ، ولی تحت شکلی متفاوت است. استاد ماسون و نگهبانان نمادهایی از خورشید هستند، لژ نمادی از کیهان، یا جهان، درست به همان شکل که نقطه نمادی از خورشید است، و دایره‌ی گرد آن، نمادی از کیهان.

ولی دو خط موازی قائم هم‌چنان نیاز به توضیح بیش‌تر دارند. شاید بسیاری از آدم‌ها با جدیدترین تفسیر این نماد آشنا باشند که آن را به دو قدیس یوحنا، تعمید دهنده و انجیلی، نسبت می‌دهد. ولی چنان‌چه به درک معنی واقعی باستانی آن تمایل داشته باشیم، باید این تفسیر مدرن را رها کنیم.


تسکسن وآرامش : آرامش دادن به شخص پریشان وظیفه‌ای لازم بر گردن تمام انسان‌ها است، ولی ماسون‌هایی که با زنجیری ناگسستنی از محبتی صمیمانه به یکدیگر پیوند خورده‌اند، وظیفه‌ای ویژه به گردن دارند. تسکین دل غمگینان، همدردی با تیره‌روزان، مهربانی با ناامیدان، و بازگرداندن آرامش به اذهان مضطرب، همان هدف نهایی است که همه پیش رو داریم. دوستی‌های‌مان را و ارتباطات‌مان را بر همین اساس پایه‌ریزی کرده‌ایم.

گرد نکشان

آلبرت مکی در دایره‌المعارف فراماسونری‌اش از گردنکشان صحبت به میان می‌آورد، “‌تئوسوفیان و نویسندگانعلوم خفیه ادعا کرده‌اند ترکیب بخش انتهایی سه نام از گردنکشان، با یکدیگر حالتی عرفانی از اُم برهمن را شکل می‌دهد، و بر همین اساس، آن‌ها ادعا دارند فراماسونری اسرار خاور دور را در خود پنهان می‌کند.

مورخان دریافته‌اند فراماسونری فکری از انگلستان ظهور کرد و از فراماسونری عملی ریشه گرفت که برای چهار یا پنج سال در بریتانیا و اروپا گسترش یافته بود؛ مبحثی که از تفکرات و تعمقاتی این چنین شکل گرفته است، به راحتی این حقیقت را ناچیز می‌شمرد که بخش انتهایی سه نام، آن‌چنان کفایت نمی‌کند که بتواند مجموعه‌ی عظیمی از داده‌های جمع‌آوری شده را توسط آن مورخان سرنگون کند.


داس دسته بلند

داس دسته بلند در فراماسونری نماد زمانی است که ریسمان بی‌دوام زندگی از هم گسسته می‌شود و ما را به سمت جاودانگی سوق می‌دهد. مراقب ویرانی‌هایی باشید که داس زمان در میان نژاد انسان به بار می‌آورد! چنان‌چه با خوش اقبالی بتوانیم در دوران کودکی و جوانی از اتفاقات متعدد شیطانی جان سالم به در بریم، و به سلامت و با قدرت پا به سال‌های مردی نهیم، هم‌چنان باز هم، به زودی داس حریص زمان ساقه‌‌ی‌مان را قطع خواهد کرد و در سرزمینی گرد هم جمع می‌شویم که پدران‌مان پیش از ما پا به آن‌ جا نهاده‌اند.

نشانه‌های پریشانی

در جامعه‌ای که اعضای‌اش باید برادرانه یکدیگر را دوست بدارند و به یکدیگر یاری رسانند، انتظار می‌رود آدم‌های‌اش دارای نشانه‌ای باشند که به موجب آن بتوانند پریشانی‌شان را فورا به آگاهی برادران‌شان برسانند، تا در هر وضعیت پریشانی که باشند،‌ بدان وسیله، در همان زمان یاری و پشتیبانی‌ برادران‌شان را طلب کنند. این نشانه‌ی پریشانی با چند واژه همراه می‌شود. بگذارید آن‌که گرفتار مخاطره و مشقتی عظیم شده است، و می‌پندارد برادری در همین حوالی هست که دردش را می‌بیند و درد دل‌اش را می‌شنود، از این نشانه استفاده کند، و برادری حقیقی و وفادار به یاری‌اش بشتابد.

معبد سلیمان

حضور معبد سلیمان نبی در اندیشه‌های باستانی، از نخستین نوشته‌های عهد عتیق تا اوج فلسفه‌ی خفیه‌ی رنسانس، جایگاه آن را به عنوان بازنمودی نمادین از مسیر الهی حفظ کرده است.

معبد سلیمان صرفا مکانی تاریخی نیست که به عنوان استعاره‌ای ساده، نقشی تمثیلی ایفا کند. بلکه پیوند آن با کابالای مسیحیت و اندیشه‌های هرمتیک برای سنت فراماسونری، به همان اندازه که در گذشته حائز اهمیت بود، امروزه نیز بسیار حیاتی است.

حتی با نگاهی استعاری نیز باید اذعان داشت، معبد سلیمان آن‌چنان دارای مفهومی عمیق است که اهمیت‌اش غالبا در اندیشه‌های مدرن ماسونی کاوش و بازنمود نشده است. با نگاهی به ایده‌ی این فلسفه‌ی رنسانسی، باور داریم فلسفه مستقیما با گذشته، حال، و آینده‌ی فراماسونری و معبد سلیمان پیوند خورده است.


گونیا و مربع

گونیا، در ساده‌ترین مفهوم، عنصری است در پایین نماد معروف فراماسونری.

لازم به ذکر نیست که مربع مورد نظرمان آن مکعبی نیست که دارای چهار جهت و زاویه‌ی مساوی است و یونانیان آن را شکلی از کمال می‌پنداشتند. هم‌چنین، مربع ما همانی نیست که یک پای‌اش از پای دیگر بلندتر است، و دارای علائمی است که درودگران برای اندازه‌گیری از آن استفاده می‌کنند. بلکه مربعی کوچک، ساده، و بدون علامت‌گذاری است و طول پاهای‌اش با یکدیگر برابرند؛ گونیای ساده‌ای که برای آزمایش درستی زوایا، و دقت برش سنگ‌ها به کار می‌رود.

از آن‌جا که این گونیا برای اثبات درستی زوایا به کار می‌رود، طبیعتا به نمادی برای درستی،‌ صداقت، و راستی تبدیل می‌شود. از آن جا که سنگ‌ها را به این دلیل برش می‌دهند تا متناسب و هماهنگ با ساختمان شوند، کردارها و افکارمان نیز که با یکدیگر ساخته می‌شوند و به یک ساختار شخصیتی شکل می‌دهند، چه ضعیف و چه قوی، باید به وسیله‌ی الگویی اخلاقی مورد آزمایش قرار گیرند که نماد آن الگو، چیزی جز این گونیای ساده نیست.

تترا گراماتون

تتراگراماتون به عنوان بازنمودی برای نام غیر قابل توصیف خداوند بزرگ.

این اصطلاح در ساده‌ترین مفهوم، یعنی نام غیر قابل توصیف خداوند.

ویلمشورست، در توصیف شکل لژ، کاربرد تتراگراماتون را این گونه بیان می‌دارد: “‌نام عبری خداوند، همان‌گونه که در این دنیای بیرونی شناخته و عبادت می‌شود، نامی بزرگ و توصیف‌ناپذیر بود، متشکل از چهار حرف یا تتراگراماتون، همان‌طور که تعداد جهات اصلی فضا نیز چهار است، و هر چیز شناخته‌ شده‌ای نیز از ترکیب چهار عنصر متافیزیکی اساسی ساخته شده است که باستانیان آن‌ها را آتش، آب، هوا، و خاک نامیدند.

از این رو، چهار طرفه بودن لژ نیز یادآور آن است که اندامگان انسان هم با ترکیب نسبت‌های متعادلی از همان چهار عنصر ساخته شده است. “‌آب‌”‌ بازنمود ماهیت معنوی؛ “‌هوا‌‌”‌ بازنمود اندیشه؛ “‌آتش‌”‌ بازنمود اراده و نیروی آتشین؛ و “‌خاک‌”‌ بازنمود تراکمی که سه عنصر دیگر در آن، به ثبات و پوشش می‌رسند.”


آلبرت پایک موضوع تتراگراماتون را به طور خلاصه، تجسمی از خداوند می‌داند،‌ در بردارنده‌ی ده سفیروت و منطبق برتتراکتیس فیثاغورس.


آلبرت مکی درباره‌ی تتراکتیس می‌گوید: “‌این واژه‌ی یونانی عینا نشان‌دهنده‌ی عدد چهار است، و از این رو، مترادف چهارگان (کواترنیون( ؛ ولی این واژه، به طور خاص، به عنوان نماد این مثلث فیثاغورسی به کار رفته است که از ده نقطه‌ای تشکیل یافته است که در چهار ردیف کنار هم قرار گرفته‌اند.

سه الهه (ایمان، امید، و محبت)، سه محور اصلی

این نماد در ساده‌ترین مفهوم خود، بازنمود کننده‌ی ایمان به خدا، امید با جاودانگی، و محبت به همه‌ی انسان‌ها است.

طبق مقاله‌ای در کتاب پیشه‌ور (۱۸۹۷): “‌گفته می‌شود موضوع نردبان در راز و رمزهای برهما و مصر نیز وجود داشته است. ولی، به ویژه، با آشکار شدن برخی از رازهای مصر باستان، این مسئله اندکی مورد تردید قرار گرفت. با وجود این، اثری از این نردبان در نوشته‌های هیروگلیف به چشم می‌خورد.

در رازهای برهمایی نردبانی با هفت پله وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی هفت جهان است. نخستین و پایین‌ترین آن‌ها، زمین؛ دوم، جهان مقدم؛ سوم، بهشت؛ چهارم، جهان میانه یا ناحیه‌ی واسط؛ پنجم، جهان زایش؛ ششم، عمارت‌های سعادت؛ و هفتم، کره‌ی حقیقت. هرچند در ارائه‌ی آموزه‌های برهمایی، قدری اختلاف عقیده وجود دارد. گفته شده است در فراماسونری هرمتیک یا والاتر، به اصطلاح، این هفت پله بازنمود کننده‌ی عدالت، برابری، مهربانی، ایمان، کار، صبر، و هوش هستند.


هم‌چنین، پله‌های این نردبان به شکل عدالت، محبت، معصومیت، خوشایندی، ایمان، استحکام و حقیقت، کار بزرگ، و مسئولیت نیز بازنمود شده‌اند.

با این حال، این‌ها تنها ترتیب مدرنی از تمام احتمالات هستند. در فراماسونری اما، گفته شده است نردبانی با هفت پله بازنمودی است از چهار فضیلت کلیدی و سه فضیلت خدایی که به نظر می‌رسد از منظر نمادگرایی، به هفت طبقه‌ی نمادگرایی هرمتیک پاسخ داده است.

تخته ردیابی

تخته‌های ردیابی ابزارهای بصری نمادینی هستند که سرگذشت‌ها، نشانه‌ها، و نمادهایی گوناگون از فراماسونری و فرایند آغازین بر آن‌ها نقش بسته‌اند. غالبا آن‌ها به عنوان وسایل کمک آموزشی، حین سخنرانی‌هایی به کار می‌روند که به دنباله‌ی هر یک از درجات ماسونی برگزار می‌شوند.

در این فرایند، از آن‌ها به عنوان تمثال‌های مفاهیمی گوناگون استفاده می‌شود که حول فراماسونری قرار دارند. هم‌چنین، تخته‌های ردیابی به عنوان ابزاری برای یادآوری عمیق تجربه‌ی تبدیل شدن به یک فراماسون کاربرد دارد. در نخستین آیین لژ، بر روی این تخته‌ها نقوشی را با گچ‌های موقتی می‌کشند تا بتوانند آن‌ها را پس از اتمام مراسم پاک کنند. امروزه، آن‌ها در قالب‌های بسیاری نظیر نقاشی شده، چاپ شده، و دیجیتالی موجود هستند.


ماله

ماله ابزاری است که ماسون‌های کارگر، از آن برای گستردن سیمان استفاده می‌کردند؛ سیمانی که اجزای ساختمان را در قالب یک توده‌ی مشترک به هم پیوند می‌زند؛ ولی ما، به عنوان ماسون‌های آزاد و مقبول، آموخته‌ایم که از این ابزار برای هدف والا و با شکوه‌تر گستردن سیمان عشق و محبت برادرانه استفاده کنیم؛ سیمانی که ما را در قالب یک گروه مقدس، یا اجتماعی از دوستان و برادرانی به هم پیوند می‌زند که در میان‌شان نباید هیچ مجادله‌ای وجود داشته باشد، به جز همان مجادله‌ی والا و متعالی، یا بلکه سبقت و هم‌چشمی در این خصوص که کدام یک می‌تواند بهترین کار را انجام دهد و به بهترین وفاق دست یابد.

حقیقت

حقیقت یک ویژگی الهی و بنیان همه‌ی خوبی‌ها است. خوب بودن و درست بودن نخستین درسی است که در فراماسونری به ما آموخته می‌شود. در این موضوع می‌اندیشیم، و بر اساس فرامین‌اش سعی بر اصلاح رفتارهای‌مان می‌کنیم. از این رو، تحت تاثیر این اصول، دو رویی و نیرنگ جایی در میان ماسون‌ها ندارند؛ صداقت و سادگی در رفتار وجه تمایز آن‌ها است؛ با قلب و زبان، برای رسیدن به سعادت یکدیگر، با هم متحد هستند و از کامیابی یکدیگر شادکام می‌شوند.

گِیج بیست و چهار اینچی (ابزاری برای اندازه‌گیری)

در درجه‌ی کارآموزی به ما گفته می‌شود، ماسون‌های کارگر از‌ گِیج بیست و چهار اینچی ( گِیج در مهندسی، ابزاری برای اندازه‌گیری است) برای اندازه‌گیری و تنظیم کارهای‌شان استفاده می‌کردند؛ ولی ما، به عنوان ماسون‌های آزاد و مقبول، آموخته‌ایم که از این ابزار برای هدف والا و با شکوه‌تر تقسیم اوقات‌مان استفاده کنیم.

این ابزار که به بیست و چهار بخش مساوی تقسیم شده است، نمادی از بیست و چهار ساعت شبانه‌روز است؛ به این ترتیب، آموخته‌ایم این گِیج بیست و چهار اینچی را به سه بخش تقسیم کنیم، بدین وسیله، یک بخش از آن را به خدمت به خداوند و تسکین دل برادر درمانده و مستحق، بخشی دیگر را به مشغولیات معمول، و بخش آخر را به خواب و رفع خستگی اختصاص می‌دهیم.

گِیج بیست و چهار اینچی اساسا نمادی است برای استفاده‌ی عالی و مناسب از اوقات زندگی.


کتاب قانون مقدس

در نشریه‌ی بنایان در ۱۹۲۰ می‌خوانیم، “‌از آن‌جا که تخته‌ی سه پایه‌ی استاد ماسون جهت ترسیم خطوط و طراحی نقوشی برای توانمندسازی هر چه بهتر برادران جهت رفتار بر اساس ساختاری مشخص و مبتنی بر نظم و نزاکت ایجاد شده است، کتاب قانون مقدس نیز به درستی به مثابه‌ی آن تخته‌ی سه پایه‌ی متعالی قلمداد می‌شود که معمار بزرگ جهان قوانین الهی و احکام فانی را بر آن منقوش ساخته است، که بر ما است آگاهی و پیروی از آن که به عمارتی اثیری رهنمون‌مان می‌سازد که نه با دستان فانی، بلکه با دستی جاویدان در بهشت بنا شده است.”

کتاب قانون مقدس به عنوان یکی از نشانه‌های برجسته‌ی فراماسونری شناخته می‌شود، و مکی این‌گونه آن را تعریف می‌کند: “‌‌بخشی ضروری و مهم از اسباب و لوازم موجود در تمامی لژها. این‌جانب به حکم خرد توصیه می‌کنم، آن را کتاب قانون بنامید، زیرا استفاده از کتب عهد عتیق و جدید مطلقا در همه‌ی مکان‌ها ضروری و مهم نیست.”

وی این‌چنین ادامه می‌دهد که، “‌کتاب قانون، کتاب راهنمایی است که بسته به مذهب هر کشور، به عنوانی مرجعی حاوی مشیت آشکار معمار عظیم جهان باور داشته می‌شود.

از این رو، در تمام لژهای کشورهای مسیحی، کتاب قانون از کتب عهد عتیق و جدید تشکیل یافته است؛ در کشوری که یهودیت ایمان غالب مردمان‌اش پنداشته می‌شود، عهد عتیق به تنهایی کفایت می‌کند؛ و در کشورهای مسلمان، و در میان ماسون‌های مسلمان قرآن همان کتاب قانون تلقی می‌شود. فراماسونری هرگز تلاش نمی‌کند در ایمان مذهبی خاص پیروان‌اش دخالت کند، مگر این‌که به باور به وجود خداوند، و هر آن‌چه لزوما از این باور منتج می‌شود، مربوط باشد.

“ کتاب قانون برای فراماسونر فکری بسان همان تخته‌ی سه پایه‌ی متعالی است؛ که بدون آن، نمی‌تواند در این مسیر بکوشد؛ هر آن‌چه وی باور دارد مشیت آشکار معمار عظیم است، تشکیل دهنده‌ی همین تخته‌ی سه پایه‌ی متعالی است که باید همواره، در تمام ساعات کوشش‌های فکری‌اش در برابر خود قرارش دهد،‌ و این نشان برجسته را قاعده و راهنمای رفتارش کند؛ و از این رو، لازم است کتاب قانون،‌ این برنامه‌ی مذهبی، که به عنوان نشانه‌ای از مشیت آشکار خداوند تلقی می‌شود، بخش ضروری و مهمی از اسباب و لوازم موجود در تمامی لژها را تشکیل دهد.”

اساسا می‌توان این‌گونه برداشت کرد که کتاب قانون آمیزه‌ای است از تمام متون مقدس (تا جایی که تمام مذاهب بازنمود شده‌اند) یا، بنابر برخی نقل قول‌های مکرر در فراماسونری، کتابی است نانوشته و نمادی است از تمام مذاهب و باورهایی که حتی شامل اعتقادات غیر سنتی ندانم‌گرایی (اگنوستیسزم)، هرمتیک، الحادی یا خدا ناباوری نیز می‌شود.

دستمزدها

روایت متداول مربوط به پرداخت دستمزدهای کارگران در ساخت و ساز معبد سلیمان، ممکن است صحیح باشد یا نباشد. در واقع، احتمال می‌رود، این روایت در قرون بعدی به صورت جعلی ساخته شده باشد؛ به هر حال، هیچ گونه سندی در خصوص تأیید اعتبار آن وجود ندارد.

مرد مسافرپیاده

مکی، در دایره‌المعارف فراماسونری‌اش، این عبارت را این‌گونه شرح می‌دهد:

اصطلاح به کار رفته در شرح درجه‌ی سوم، صراحتا به شخصی اشاره دارد که در مجاورت بندر یافا با افراد خاصی ملاقات کرد که به منظور جستجو توسط سلیمان نبی اعزام شده بودند. بخشی از این شرح که به معرفی مرد مسافر پیاده، و گفتگوی‌اش با مردان پیشه‌ور می‌پردازد، احتمالا توسط توماس اسمیت وب به سیستم آمریکایی معرفی شد، یا توسط وی در مراسم قدیمی‌تری که در ایالات متحده برگزار می‌شد، کشف شد.