یک آسمان ستاره کوه افکار و چاره
یک نگین زخمی و راز ژنرال بی نشانه
از خاطرم گذرکردآغازیک ترانه فریاد بی حضوری تابیکران کرانه
از ابتدای صحرا تا انتهای دریا مرد غریب راهی در انتظار فردا
او رفت و او سفر کرد ازماه و از ستاره
چیزی نمانده از او جزیک تکه دست پاره