منتظر اجازه ی چه کسی هستی؟


همه ما یک سری کارهایی در ذهنمون هست که همیشه دوست داشتیم انجام بدیم، یا حتی بعضی وقتا پنهانی توی ذهنمون در مورد اون موضوع رویاپردازی میکنیم ولی خب این کارها هیچوقت انجام نشدن و فقط توی فکر ما حسرت باقی موندن.

تا حالا چند بار شده که پیش خودمون به این جمله ها رسیدیم که:

من همیشه دوست داشتم…..

من جلوی خودم را گرفته ام چون…..

چیزی که من نیاز داشتم این بود……

خانم مگان دالا کامینا این موضوع رو شکاف بین کارهایی که همیشه می خواستیم انجام بدیم و کارهایی که واقعاً انجام دادیم، میدونن و میگن که معمولا سه دلیل وجود داره که باعث میشه ما اون کاری رو که میخوایم انجام ندیم:

• منتظریم که ما رو حمایت کنن و بگن نتیجه‌ این کارخوبه

• منتظریم ما رو تشوییق کنن و بگن کار خوبیه که مطمئن بشیم دیوانه نیستیم

• یا میخوایم ما رو منصرف کنن بگن نتیجه‌ای نداره که سرپوشی بشه برای اهمال کاری خودمون

مغز ما به طور پیشفرض دوست داره همیشه در امنیت باشه برای همین نیاز به حمایت داره که مطمئن باشه همه چی درسته و خدای نکرده شکست نخوره برای همین برای انجام کارهایی که دوست داریم انجام بدیم به یک سری داستان میرسیم، مثل:

• مردم این کار رو دوست ندارن

• مردم منو دوست نخواهند داشت

• انجام این کارخیلی سخته

• من با انجام این کار قضاوت میشم

• مردم فکر میکنن که من دیوانه هستم

• همسر / والدین / بچه / رئیس / دوستان ، من رو تایید نمی کنن

• من احمق به نظر میرسم

• من شکست خواهم خورد

اما سوال اصلی اینجاست که با فکر کردن به این داستان‌ها چه چیزی رو دست میدیم؟

ما به جای اینکه زندگی خودمون رو با آزادی، سبکی و شادی بیشتر بگذرونیم و دنبال خواسته های خودمون باشم، دائماً تحت تأثیر سنگینی همه این افکار و ترس‌ها و داستان‌های غیرمنطقی هستیم که ما رو میکنه و از خود واقعی خودمون دور میکنه.

پس اینکه خودت به خودت اجازه بدی کافی نیست؟....

یادمون باشه که موفقیت، برآیند آموزش های ماست...