رویا ها قشنگترین خیالات ذهنی هر انسانی هست که دائما در جستجو خوشبختی و رسیدن به ایده آل هایش است. ما رویا می بافیم چرا که این رویاها به ما انگیزه و قدرت برای تلاش و رسیدن به اهداف مون رو میده. اما همین رویا می تونه ما رو به بی برنامه ترین آدم روی زمین هم تبدیل کنه.
رویاهای ناسازگار در ذهن ما به همین شکل هستن، یعنی این ها وارد ذهن ماها می شوند تا ما رو از همه برنامه هایی که در طول روز باید انجامش بدیم، دور کنند.
اینکه یک خونه بهم ریخته داریم با کلی لباس کثیف، آشپزخونه شلوغ و پلوغ، تعداد تماس هایی که در روز باید بگیریم، کتاب یا درسی که باید بخونیم یا حتی سفارش های مشتری هامونو آماده کنیم، باید ورزش کنیم، تمرین و تکالیف مون رو حل کنیم و هزار کار عقب مونده دیگه که وقت و انرژی انجامش رو داریم ولی انجام نمی دیم چونکه داریم فکر میکنیم و با فکرمون زندگی میکنیم.
رویاپردازی ناسازگار باعث میشه عملکرد عادی زندگی ما مختل بشه. ما ساعت ها بدون اینکه توجهی به کارهای عقب موندمون کنیم، فکر و خیال می کنیم و با همین فکرو خیال، ساعت ها راه می رویم، ساعت ها می خوابیم و ساعت ها به نقطه ای خیره میشیم.
در واقع بصورت افراطی رویا پردازی می کنیم که معمولا در چند دقیقه ی اول، خودمون بطور کامل متوجه انجام این کار نیستیم. ساعت ها از کارمون دست میکشیم و مشغول ساخت سناریوهای مختلف در ذهن مون هستیم.
کتاب خوندن، شنیدن یک آهنگ عاشقانه یا هیجانی، دیدن یک فیلم رمانتیک و ارتباط گرفتن با شخصیت های جذاب آن فیلم، شنیدن یک خبر یا حتی مرور اتفاق های گذشته باعث شروع یک فکر و خیال دنباله دار در ذهن ما میشه که با شاخه و برگ دادن به اون ساعت ها بهش فکر می کنیم.
خیلی از دانش آموزا رو تو دورانی که تدریس می کردم دیدم که واقعا بچه های باهوش و خلاقی بودن ولی به دلیل همین اختلال، بشدت در درس خوندن تنبل و ضعیف بودن.
مهم ترین عضو بدن که ما رو به سمت انجام کاری سوق میده، ذهن هست. اگر ذهن آماده انجام کاری باشه، تمام اعضای بدن و تمایلات ادمی هم به سمت انجام اون کار پیش میره. علت اینکه بعد از این فکرهای شدید نمی تونیم کاری کنیم هم همین دلیل است که ذهن در طول روز یک ظرفیتی برای پردازش اطلاعات و دیده های ما داره، وقتی حجم زیادی از اون رو صرف فکر کردن راجع به مسائل بیهوده میکنیم، خود به خود داریم اون ظرفیت رو پر میکنیم و ذهن رو خسته و بی تمایل برای انجام کارها می کنیم.
برای همین دلیل است که یک دانش آموز کنکوری یا دبیرستانی با همه هوش و توانی که داره نمی تونه از پس تکالیف مدرسه ش بربیاد یا نمی تونه که شاگرد اول کلاس بشه، چونکه اون عادت کرده ساعت ها بجای خوندن درس هاش، فکر و خیال کنه و تو رویاها به سر ببره.
اغلب کسایی که رویاپردازی ناسازگار می کنند، خصوصیاتی شبیه به هم دارند:
ساعت ها در خانه راه می رون تا جایی که پاها و کمرشون در میگیره
ساعت ها جلوی لپ تاپ یا دفتر و کتاب باز شدشون نشستن ولی غرق در رویا هستن
عموما کارای خود رو به تعویق میندازن و همیشه این جمله که فردا هم وقت دارم خود رو توجیه میکنن
معمولا حالتای مختلفی از احساسات روی چهرشون مشخص میشه مثل خندیدن، گریه کردن، لب خوانی یا بلند حرف زدن
اما راه حل چیه؟
رویای ناسازگار در واقع نوعی اختلال هست که ممکن است گریبانگیر اکثر ماها شده باشه. بخصوص برای زمانیکه در خلوت و در خانه هستیم، این افکار بیشتر به سراغ مون میاد. اما متاسفانه خیلی از مردم نمی دونن که این یک نوع اختلال وسواس هست. داشتن این اختلال دلیل بر مشکل ذهنی و روانی جدی در ما نیست اما وجود آن بارها مارو از زندگی مون عقب انداخته. هرچند که تجویز خاص و ویژه ای برای این نوع اختلال وجود نداره ولی راه های زیر می تونه خیلی کمک کنه تا کم کم برگردیم به روال عادی زندگی مون:
1.حتما قبل از خواب، یک دور برنامه روز بعد خود رو مرور کنیم، یعنی مثلا اگه قرار روز بعد کتاب درسی مون رو بخونیم، خونه رو تمیز کنیم، به ملاقات چند نفر بریم، یا ایمیل بزنیم یا هر کار دیگه ای، موقع خواب به انجام دادن شون فکر کنیم با تمام جزئیاتش که حتی چه ساعتی انجامشون بدیم. این کار باعث میشه وقتی شما خواب هستین، ذهن تون همچنان در حال فکر کردن به برنامه هاتون باشه و وقتیکه صبح پا میشن تمایل عجیبی برای انجام شون دارید.
2.نوع شروع کردن صبح تون خیلی خیلی موثر هست تو ادامه برنامه روزانه تون. اگه از اول همون صبح بجای هر فکر و خیالی، بلافاصله برنامه هاتونو یک دور حین صبحونه خوردن، مسواک زدن و کارای قبل از تایم کاری و درسی تون در ذهن مرور کنید، ذهن تمایل خیلی بیشتری برای انجامشون پیدا می کنه.
3.به محض اینکه تاکید می کنیم به محض اینکه فکر و خیالی به ذهن تون اومد، بلافاصله یک حرکت شوک آور مثل پریدن از صندلی، یا زدن ضربه روی میز یا رفتن جلوی پنجره و یک نفس عمیق کشیدن انجام بدید یا خونه رو مدت محدودی ترک کنید و کمی تو خیابون قدم بزنید یا با کسی صحبت کنید. اگه هر زمانی این فکر به ذهن تون اومد و شما یک حرکت شوک آور کنید، کم کم ذهن تون دست از فکر و خیال برمیداره چرا که فهمیده با شروع فکر، با مانع برخورد می کنه. در طول روز بارها این حرکت رو اگه لازم بود تکرار کنید.
4.بلافاصله انجام بدید. اگه پشت میز نشستید و می خوایید درس بخونید، سریع از قانون 5 ثانیه ای استفاده کنید. یعنی شما از 5 شروع می کنید به شمارش تا عدد 1، و وقتی شمارش تموم شد سریع شروع به خوندن یا انجام کارتون کنید. اون وقت میبینید بدون اینکه خودتون متوجه باشید، ساعت ها بدون فکر اضافی مشغول انجام کارتون بودید.
5.برای زندگی خود حد و مرز تعیین کنید، مثلا در طول روز برای خودتون یک ساعت یا هر تایمی که کشش دارید، کار می کنید و مثلا یک ربع استراحت و مجدد تا آخر شب همین روند رو تکرار کنید. برای خودتون یک تایمی را برای چک کردن ایمیل یا گوشی تون در نظر بگیرین نه همه روز تون. یا دیدن فیلم مثلا در تایمی از شب یا حتی گوش کردن به آهنگ در یک زمان خاصی. شاید در روزهای اول این روش کمی سخت و کسل کننده باشه ولی به مرور ذهن تون یاد میگیره قانون مند بشه و برای کارای در طول روز حد و مرز قائل بشه.
6.حتما از افراد متخصص کمک بگیرید. مثلا برای کنترل محتویات ذهنی تون و فکر و خیال تون از مشاوره کمک بگیرید. باهاش حرف بزنید و ایده هاشو کاملا عملی کنید. اگه دانش آموز بودین و در کنار مشاوره، به دلیل تنبلی کلی درس های عقب مونده و اشکالات پایه ای داشتین، حتما از یک معلم خصوصی استفاده کنید، اگه به باشگاه میرفتید یا حتی مشکل چاقی و لاغری دارید و اراده انجامشو رو ندارید، حتما از یک مربی خصوصی استفاده کنید. فایده حضور این افراد در کنارتون این هست که به شما دلگرمی میدن و شما رو ترغیب می کنن که کارتونو انجام بدید و عادت انجام تکالیف تون هرچی که باشه رو در درون تون پرورش میدن.
7. زمانی که خسته این، بجای چشم بستن و فکر و خیال کردن، زندگی افراد موفق رو ببینین که برای رسیدن به موفقیت یک لحظه هم درجا نزدن. بارها شکست خوردن و بارها با مشکلاتی به مراتب سخت تر از مشکلات ما برخورد کردن ولی تو مسیر ثابت نموندن و همواره به جلو حرکت کردن. مثلا فیلم کوفاندر یا بنیان گذار مک دونالد رو حتما ببینید یا فیلم هایی که از سرگذشت انسان های موفق ساخته شده خیلی خیلی تاثیرگذار هست.
8.در طول روز یک یا دو کاری که خیلی دوس دارید رو انجام بدید تا زده نشید. این خیلی مهم هست که اگه خودتون رو بشدت از کاری که دوس دارید، محروم کنید بعد از مدتی با تمایل و شدت بیشتری به سمت اون سوق پیدا می کنید. پس حتما در طول روز در کنار کارهاتون، یک یا دو کار مورد علاقه تون رو هم انجام بدید، مثلا خوردن غذا، کافه رفتن، پیاده روی، دیدن فیلم یا بازی کردن...
امیدوارم این مطالب به دردتون بخوره و حتما این نکته رو فراموش نکنید که مهم ترین شخص در تغییر هر حال و هوایی در درون تون خودتون هستین و اینکه حتما و حتما افکار و خیالات ذهن تون رو کنترل کنید و براش حد و مرز ایجاد کنید. مطمئن باشید حتی اگه 30 سالم این عادت بد رو داشته باشید، با کنترل و رعایت در 21 روز عادت جدیدی رو می تونین جایگزینش کنید و با مراقبت دائمی دیگر مشکلی بابت این قضیه نداشته باشید.
بزودی تست این اختلال رو هم ترجمه می کنم و براتون میزارم که اگه خواستید انجامش بدید.