مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی : دو بال یک سرمایه گذار حرفه ای
در بخش های قبلی در مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی در معاملات صحبت کردیم و گفتیم که یک سرمایه گذار فعال در بازارهای مالی اولا باید یک سیستم معاملاتی مناسبی را طراحی کند و ثانیا هم مدیریت سرمایه مناسبی داشته باشد تا بتواند در بازار مالی بقا داشته باشد. به طور کل روانشناسی معامله گر در کنار یک سیستم معاملاتی موثر و مدیریت سرمایه مناسب، سه ظلع مثلث موفقیت در بازارهای مالی هستند. یک سیستم معاملاتی عالی حتی با وجود معامله گری که اصول روانشناسی ترید را رعایت نمی کند، می تواند کاملا تبدیل به یک روش معاملاتی ضرر ده شود. داشتن مدیریت سرمایه بدون در اختیار داشتن یک روش معاملاتی موثر فقط صفر شدن حساب شما را به عقب می اندازد و همه اینها بدون روانشناسی معامله گر مانند آب در هاون کوبیدن است.
در خصوص داشتن یک استراتژی معاملاتی درست، اکثر معامله گران بزرگ دنیا بر این عقیده هستند که اگر شما حتی یک روش معاملاتی ضعیف هم داشته باشید ولی مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله گر را سرسختانه رعایت کنید باز هم می توانید در بازارهای مالی موفق باشید. لذا می بینید که تاثیر روانشناسی چقدر پر اهمیت و حیاتی می باشد. بنابراین در این مقاله میخواهیم با شما در رابطه با مفاهیم اصلی و پایه ای بازار سرمایه یعنی روانشناسی تریدر صحبت کنیم. اگر چه این مفاهیم ممکن است در سایه مفاهیم و مسائل بزرگتری مثل تحلیل و سایر موارد نادیده و یا کمرنگ جلوه داده شوند؛ اما این نادیده گرفته شدن به معنی بی اهمیت بودن یا کم اثر بودن آنها نیست. بلکه گاها این موارد تاثیرات بزرگ و شگرفی در نتیجه ای که ما می گیریم دارند. در ابتدا راجع به مفاهیمی کلی از جمله شکست، کنترل، عدم ثبات تریدرها در بازار مالی، ترس و سایر مسائل صحبت خواهیم کرد.
مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی
شکست در معاملات با وجود داشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی مناسب
نداشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی مناسب در معاملات ممکن است در میانه راه برای هر سرمایه گذاری ترس ایجاد کند و این ترس موجب می شود که سرمایه گذار با دیدن وضعیت منفی بازار سریعا موقعیت های معاملاتی خود را در بازار ببندد و در نهایت زیان کند. در واقع ترس از شکست در معاملات موجب اقدامات هیجانی منجر به زیان شده است. در کل همه افراد تعریف مشخص و تصویر مشخصی از شکست در ذهن خود داریم. حتی در جاهای مختلفی تعریفی متفاوت از شکست داریم. مثلا در بازی فوتبال وقتی میگوئیم تیمی شکست خورد یعنی تعداد گلهای یک تیم از تعداد گلهای تیم حریف کمتر است. وقتی در جنگ کشوری شکست میخورد یعنی به تصرف کشور دیگری در میآید. هر چند این تصرف ممکن است تعداد کشته ها و خسارتهای متفاوتی داشته باشد، که این اندازه و شدت شکست را به ما نشان میدهد. اما چه چیزی در بازارهای مالی به شکست تعبیر می شود؟ یک تریدر چه زمانی شکست میخورد؟
در بازارهای مالی نه مسابقه ای وجود دارد و نه درگیری و نه کشمکشی بلکه خود تریدر هست که رو در روی خودش مینشیند و به رقابت با خودش میپردازد. گاها این مساله باعث میشود که تریدر هیچگاه نپذیرد که در بازار مالی شکست خورده و تعبیر درستی از شکست در بازارهای مالی نداشته باشد. حال سوال اینجاست که آیا زمانی که تریدر شروع به معامله میکند و موقعیتش منفی می شود آیا شکست خورده یا نه؟ از طرفی این معامله گر مدتی خیلی خوب ترید میکند و معاملات سوددهی دارد، اما همه اش را در یک معامله از دست می دهد. آیا به این هم میتوان شکست اطلاق کرد؟ یا اگر کسی از شما بپرسد در طی این مدت که در بازار هستید چه منفعتی از بازار برده اید ایا پاسخی دارید. حال اگر اگر بخواهیم صادقانه جواب دهیم و بگویم که هیچ سودی نکردیم و بلکه بخش زیادی از سرمایه خود را در این بازار از دست دادیم. آیا این موارد هم به شکست تعبیر میشود؟
عوامل شکست در بازار های مالی : نداشتن مدیریت سرمایه مناسب
– قوانین بازارهای مالی را نشناسیم.
– قوانین بازارهای مالی را نپذیریم.
– به قوانین بازارهای مالی عمل نکنیم.
لازمه طراحی استراتژی معاملاتی مناسب شناخت قوانین هر بازار مالی می باشد. مهم نیست در چه مرحله از معاملات هستیم. مهم این است که آیا موفق هستیم یا خیر؟ آیا معاملات سودده پشت سر هم داریم؟ اینها اصلا مهم نیست. مهم این است که ما سه مرحله ذکر شده در بالا را انجام ندهیم. اگر ما این ۳ مرحله را انجام بدهیم در حال شکست خوردن هستیم که ممکن است نتیجه اش را یک هفته بعد، یک معامله بعد یا یکسال بعد ببینیم. یک تریدر زمانی می تواند ادعا موفقیت در این بازار را داشته باشد که به صورت مستمر بتواند از این بازار منفعت لازم را داشته باشد. چون هدف از ورود به این بازار کسب سود است. البته نه این که تمام معاملاتش مثبت باشد. این اصلا امکان ندارد، هیچ موقع، تاریخ بازار مالی نشان نداده است که فردی 100٪ معاملاتش مثبت باشد. هدف ما از موفق شدن این است که یک موفقیت مستمر در معاملات داشته باشیم و برآیند مثبتی در بازار داشته باشیم، نه صرفا اینکه ۱۰۰٪ معاملاتمان سودده باشد و این صرفا به ولسطه مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی درست در بازار به دست می آید.
داشتن استراتژی معاملاتی و لزوم کنترل و عمل به آن
حال سوالی که پیش میآید این است که چرا معامله گران در ترید کردن کنترل ندارند؟ کنترل نداشتن در معاملات یکی از مواردی است که اکثر تریدرهایی که موفقیت چندانی در بازار ندارند از آن رنج میبرند. تحقیقات نشان داده که افرادی که خود کنترلی دارند، افرادی شادتر و منظبط تر هستند و میتوانند برنامه های خود را اجرا کنند. پس کنترل نداشتن از اینجا میآید که ما برنامه ای برای اجرا نداریم. یا تمایلی نداریم که برنامهای که نوشتیم را اجرا کنیم. به همین خاطر دچار احساسات میشویم. احساسات بخشی از مغز و بخشی از وجود ما هست که با منطق ما کاری ندارد. در حالی که برنامه و چارچوب داشتن نیاز به منطق و پافشاری و پایبندی به منطقی دارد که ما به عنوان برنامه میشناسیم.
حال سوال اینجاست که آیا احساسات باید استراتژی معاملاتی سرمایه گذار را تحت تاثیر قرار دهد؟ معامله گرانی که دچار احساسات در معاملات خود میشوند از جمله احساس ترس، طمع، خوشبینی و امید واهی، هیچگاه نخواهند توانست که روی معاملات خود کنترل داشته باشند. اما زمانی میتوانیم کنترل داشته باشیم که چارچوب ما مشخص باشد. زمانیکه متوجه میشویم از چارچوب خود داریم خارج میشویم باید سریع به داخل قواعد و چارچوب خود برگردیم. در این شرایط است که ما به اوضاع کنترل داریم. و این یک کنترل درونی است و بازار ما را کنترل نمیکند. زمانی میتوانیم یک ساختار ایجاد کنیم که مشخصا بدانیم چه تعاملی با بازار داریم. در واقع هم بازار را بشناسیم هم خودمان را. نقاط ضعف و قوت خود را در برابر تهدیدهای بازار بشناسیم. براین اساس یک چارچوبی برای خودمان طراحی کنیم و داخل این چارچوب بمانیم و پایبند و وفادار به قوانین خودمان باقی بمانیم.
اما زمانی که کنترل نداشته باشیم، بازار کنترل را برای ما اعمال خواهد کرد. گاها دیده میشود که چون تریدرها خودکنترلی ندارند اسیر و تسلیم کنترل بازار میشوند. و این کنترل نداشتن باعث بی ثباتی معاملهگران در بازار مالی میشود. معامله گرانی که کنترل ندارند دچار بی ثباتی میشوند. چون قوانین مستند و نوشته شده ای برای خودشان ندارند که به آن پایبند باشند. این پایبند نبودن در چارچوب، باعث می شود که هر کاری انجام دهند و نتیجه این هر کاری انجام دادن ، بی ثباتی در معامله گری میباشد. پس ثبات در معامله گری به این معنی است که در یک چارچوب مشخص به یک سمت مشخص حرکت کنیم. و مدام تغییر جهت ندهیم و مسیر و جهت خودمان را عوض نکنیم.
برای داشتن یک سیستم معاملاتی نیاز است که در دوره آموزشی طراحی سیستم معاملاتی شرکت کنید.
—————————————————————————————————————————-
شاید علاقمند باشید این مقالات را هم مطالعه کنید.