دانلود کتاب مرد سوت زن


معرفی کتاب مرد سوت زن

کتاب مرد سوت زن 12 داستان کوتاه خواندنی از نویسنده‌ی مشهور و طنزپرداز عزیز نسین دربردارد که همچون دیگر آثارش نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه را نقد می‌کند. داستان‌های این کتاب نیز مضامینی اخلاقی و اجتماعی دارند که به زبان طنز جامعه را به باد انتقاد می‌گیرد.

درباره‌ی کتاب مرد سوت زن:

عزیز نسین (Aziz Nesin) یکی از مطرح‌ترین چهره‌ها در میان بزرگان ادبیات معاصر ترکیه شناخته می‌شود. امروزه آثار او در جهان نیز طرفدارانی پروپاقرص دارند و به همین جهت وی نویسنده‌ای محبوب و جهانی نیز به شمار می‌رود. در ایران هم داستان‌های عزیز نسین با استقبال بالایی مواجه شدند تا جایی که می‌توان ادعا کرد محبوبیت این نویسنده در ایران بسیار بیشتر از باقی کشورهاست.

یکی از دلایل محبوبیت آثار نسین این است که ایران و ترکیه از جهات فرهنگی و سیاسی شباهت‌هایی باهم دارند. نسین با نگاهی منتقدانه، به مسائل و نابرابری‌های اجتماعی در داستان‌هایش می‌پرداخت، از این رو او را هنرمندی دغدغه‌مند توصیف می‌کنند که از شرایط و احوالات دورانش غافل نبود. نسین به همان اندازه که منتقدی سختگیر بود و در برابر باورهای نادرست مردم ایستادگی می‌کرد به همان اندازه نیز حامی مردمی بود که زیر بار ظلم قرار داشتند.

اکثر مضامینی که عزیز نسین در داستان‌هایش به آن پرداخته است، کم و بیش در جامعه‌ی دیروز و امروز ایران نیز به چشم می‌خورد، به همین جهت است که طنزپردازی داستان‌هایش برای ایرانیان مملوس است و آثار ترجمه شده‌اش همچنان با اقبال بسیار خوبی مواجه‌اند.

کتاب مرد سوت زن داستان‌هایی کوتاه با عناوین مرد سوت‌زن، داریم نابود می‌شیم، خدمت عالی‌مقام... ، یک‌کم صبر کن! نمی‌تونم کتک نخورم! به یک کارمند خانم نیازمندیم، همه دارن پول درمیارن، تو برو خدات رو شکر کن! اسناد کلاه سبز، وای به حال کسی که سوءپیشینه داره، هیچ‌وقت هم پاک نمی‌شه، مسافر گیوه‌پوش و سرکارگر آبو را دربردارد. نسین در این مجموعه داستان‌ها رفتار فرصت طلبانه مردم نسبت به یکدیگر و دیوان‌سالاری مرسوم در ادارات را با قریحه‌ی طنز خود دستمایه‌ی داستان پردازی قرار داده است.

کتاب مرد سوت زن مناسب چه کسانی است؟

اگر به داستان‌های کوتاه و طنز علاقه دارید، خواندن این کتاب به شما پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب مرد سوت زن می‌خوانیم:

وانتِ باری در حال بارزدن بود که آقای مرشد گفت: «تو که غریبه نیستی، بذار بهت بگم. راستش من تجارت می‌کنم. توی این دوره‌وزمونه، جای تجارت توُ قهوه‌خونه‌هاست. تجارت‌خونه‌ها و دفترها و همه این‌ها رو فراموش کن! دوران‌شون گذشته. هزار تا دردسر دارن: دفتر و دستک و مالیات و... این روزها بزرگ‌ترین معامله‌ها توی قهوه‌خونه‌ها انجام می‌شه. خدا رو صدهزار مرتبه شکر که حقوق یک ماه کارمندی‌م رو الآن یک‌روزه درمی‌آرم؛ روزی سیصد چهارصد لیر. دیگه لزومی نداره توی این خونه بمونم. توُ نیشان‌تاشی یک خونه خیلی خوب پیدا کردم. همه‌چیز رو نو می‌کنم و اونجا می‌شینم. آخیش...

آقای طالب گفت: «تجارت چی می‌کنی؟»

- هرچی می‌خواد باشه... از نخ و سوزن بگیر تا کشتی.

آقای طالب چشم‌هایش از تعجب گرد شد و گفت: «می‌خری یا می‌فروشی؟»

- نه‌بابا! نه می‌خریم، نه می‌فروشیم. فروشنده و خریداری در کار نیست. اصلاً جنسی در کار نیست که بخوای بخری یا بفروشی. این وسط ما فقط پول درمیاریم، همین.

آقای طالب با خودش گفت: «بیچاره، حتماً یک بلایی سرش اومده که عقلش رو از دست داده.»

برای دانلود 22کتاب صوتی ثروت ساز کلیک کنید