معرفی کتاب روایتهای هولناک 1: عمو مونتاگ
داستانهایی ترسناک و مرموز که شما را میخکوب خواهند کرد! کتاب روایتهای هولناک 1: عمو مونتاگ به قلم کریس پریستلی، قصهی پیرمردی به نام مونتاگ را به تصویر میکشد که به تنهایی در خانهای تاریک در جنگل زندگی میکند. مونتاگ برادرزادهای دارد که گاهی به خانهاش میآید و این ملاقاتها به مونتاگ این فرصت را میدهد تا ترسناکترین داستانهایی را که میداند برای ادگار تعریف کند. ماجراهایی که هر چه پیش میروند وحشتناکتر و هیجان انگیزتر میشوند.
دربارهی کتاب روایتهای هولناک 1: عمو مونتاگ:
مونتاگ پیرمردی عجیب و تنهاست که در خانهای در جنگل زندگی میکند؛ با وجودی که او مشکل مالی ندارد اما هیچ لامپ و چراغی در خانهاش روشن نیست و فقط با چند شمع، آن هم به تعداد کم خانهاش را روشن میکند. ادگار برادرزادهی مونتاگ، عاشق قصههای ترسناک اوست و از هر فرصتی استفاده میکند تا به جنگل و خانهی عمویش برود. درواقع ادگار تنها کسی است که به داستانهای وهمانگیز عمویش علاقه دارد، اما این بار داستان فرق میکند؛ هرچه پیش میرود داستانهای عمو مونتاگ وحشتناکتر میشود و خانه هم تاریکتر...
اولین قصهی ترسناکی که عمو مونتاگ برای ادگار تعریف میکند ماجرای پسری است که به دست یک پری درختی به قتل رسیده است. اما چرا؟ پسرک از درختی بالا میرود که روی آن نوشته شده بود از آن بالا نروید اما او که کنجکاو شده بود از درخت بالا میرود و به طلا و نقره زیادی میرسد اما وقتی یکی از آنها را برمیدارد، داستان زندگیاش به آخر میرسد... داستان دوم قصهی دو دزد زن است که به عنوان احضارکنندهی روح به خانهها میروند و از آنها دزدی میکنند اما در یکی از دزدیهایشان واقعاً روح فردی را ملاقات میکنند که سالها پیش به طرز مرموزی مرده است...
حتماً برایتان سوال پیش میآید که ارتباط پیرمردی تنها به این همه داستان مرموز چیست؟ چرا خانهی عمو مونتاگ پر از وسایل عجیب وغریب است که هر کدام از آنها ماجرایی هولناک در خود دارند؟ ادامهی داستانهای جذاب و البته پاسخ تمام این سوالها را در کتاب عمو مونتاگ (Uncle Montague's Tales of Terror) بخوانید البته اگر جراتش را دارید!
کریس پریستلی (Chris Priestley) در کتاب حاضر با توصیفهایی هنرمندانه و خلاق داستانهایی هراسانگیز و عجیب و غریب را به تصویر کشیده است. قصههای عمو مونتاگ به قدری جالب و البته ترسناک هستند که شما را سورپرایز خواهند کرد. تصویرسازیهای سیاه و سفید کتاب به خوبی مکمل داستانهاست و پریستلی با قلمی هوشمندانه در هر قصه، شخصیتهایی را خلق کرده که همگی جذاب و باورپذیر هستند و شما را در دنیایی اسرارآمیز و پر از غافلگیری غرق خواهند کرد.
افتخارات کتاب روایتهای هولناک 1: عمو مونتاگ:
- نامزد مدال کارنگی در سال 2009
- نامزد جایزه کتاب منچستر در سال 2009
- نامزد جایزه کتاب نوجوان ادبیات آلمان در سال 2011
کتاب روایتهای هولناک 1: عمو مونتاگ مناسب چه کسانی است؟
نوجوانان علاقهمند به داستانهای ترسناک و معمایی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. داستانهای کتاب حاضر به قدری جالب و غیرقابل پیشبینی هستند که خواندن آن برای بزرگسالان طرفدار این ژانر نیز جذاب خواهد بود.
کریس پریستلی را بیشتر بشناسیم:
کریس پریستلی در سال 1958 به دنیا آمد و نویسنده و تصویرگری موفق در زمینهی ادبیات کودک محسوب میشود. او هماکنون در کمبریج، انگلستان زندگی میکند. این نویسنده در نه سالگی، در یک مسابقه داستاننویسی برنده شد. کریس در سال 1980 به لندن مهاجرت کرد به عنوان تصویرگر کارهای مختلفی انجام داد. یکی دیگر از کتابهای او قصههای ترسناک عمو مونتاگ نام دارد که آن نیز به فارسی ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب روایتهای هولناک 1: عمو مونتاگ میخوانیم:
حکاکی روی درخت بیشتر خندهدار بود و جوزف با خودش فکر کرد وقتی چهارساله بود از این بهتر میتوانست روی پوست درخت حکاکی کند. کلمات با چیزی شبیه میخ یا تیغی کند، حک شده بودند. جوزف میدانست که که پیرمرد چاقوی جیبی تیزی دارد و همین چند وقت هم پیش مشغول کار با آن بود. روی کلمات دست کشید، عمق کلمات زیاد و حاشیهی کندهشدهشان خشن و ناهموار بود. پوست درخت بسیار ضخیم و قوی بود و به همین سادگیها نمیشد چیزی روی آن نوشت... پیرمرد چقدر به خودش زحمت داده بود!
شاخهای که روی آن نشسته بود آنقدر محکم به نظر میرسید که میتوانست به آن تکیه کند و دستش را به شاخهی بالایی برساند و خودش را بالا بکشد. البته کار خطرناکی بود و اگر دقت نمیکرد احتمال سقوطش بسیار بالا بود و اگر از این ارتفاع به زمین سقوط میکرد، یک دست شکسته کمترین چیزی بود که نصیبش میشد اما انگار که ذهنش به هیچ موضوع دیگری جز الزام به صعود، فکر نمیکرد.
به شاخهای که نشسته بود تکیه داد، دستش را دراز کرد، شاخهی بالایی را گرفت و به زحمت خودش را بالا کشید. خوشبختانه از اینجا به بعد شاخهها در وضعیت بهتری قرار داشتند و دسترسی به آنها سادهتر بود. جوزف مانند میمونی ماهر خودش را به راحتی از شاخهها بالا میکشید و بدون حتی لحظهای تردید و توقف، بالا و بالاتر میرفت تا اینکه خودش را به نقطهای رساند که شاخههای درخت حالتی سبدمانند و درست شبیه لانهی پرندههایی مانند کلاغ تشکیل داده بودند. روی شاخهها نشست و به اطراف نگاه کرد و با دیدن منظرهای که روبهرویش بود از شگفتی نفسش را در سینه حبس کرد.
برای دانلود 22کتاب صوتی ثروت ساز کلیک کنید