ما کوه را فتح نمیکنیم، بلکه خودمان را. ادموند هیلاری
من تا اواسط 30 سالگی اهل کوهپیمایی نبودم. شاید بشه قسمتی از تقصیر را گردن منطقهای که بزرگ شدم دانست، ولی حقیقتا که علاقهای نداشتم. تا زمانی که انجامش نداده بودم ارزشی برایم نداشت و همیشه پیشنهاد در این مورد را رد میکردم.
چند سال پیش وقتی در جایی زندگی میکردم که به طبیعت نزدیک بود برای اولین بار به کوهپیمایی رفتم. با اصرار همسرم و به همراه دو فرزند کوچکم به پیادهروی در یک مسیر جنگلی در یک صبح پاییزی رفتیم. به همراه خودم یک کولهپشتی کوچک که حاوی آب و مقداری تغذیه بود حمل میکردم و وقتی به بالای کوه رسیدیم، به همراه هم ناهار سادهای خورده و به منظره زیبا و دستنخوردهای از بالای ارتفاعات چشم دوختیم.
و من عاشق کوهنوردی شدم.
چند هفته قبل به همراه پسر 11 ساله و پدر 61 سالهام به یک کوهنوردی نسبتا آرام رفتم. هفته قبل به همراه پسرم درهنوردی داشتم و هفته دیگر هم به همراه همسر و دخترم به یک کوهنوردی برای بازدید از آبشاری میرویم. (بالاخره این هم از مزایای زندگی در جایی نزدیک به طبیعت زیباست)
در حال حاضر من خودم را با هیج منطق و تصوری یک کوهنورد حرفهای نمیدانم. اکثر کوهنوردیهایم نهایتا 2 ساعت طول کشیده و هیچ برنامهای هم برای بالا رفتن از کلیمانجارو ندارم. اما صبح زود بلند شدن و 7-10 کیلومتر پیادهروی کردن به همراه یک کوله با غذایی کوچک را من به همه توصیه میکنم.
این یک فعالیت فیزیکی است که موجب ایجاد خاطراتی فوقالعاده خواهد شد. این کار فرصتی را فراهم میکند که مقداری از سرعت زندگی روزمره کم شده و با آن قطع ارتباط کنیم. و البته کوهنوردی درسهای مهمی از زندگی را به ما میآموزد.
درسهایی که میشود در مورد زندگی از کوهنوردی آموخت:
خیلیها همین راه را رفتهاند. هربار که کوهنوردی میکنم به شدت قدردان کسانی میشوم که قبل از من این مسیر را رفتهاند و راه را هموار کردهاند. و در زندگی ما بر دوش سختکوشی کسانی ایستادهایم که قبل از ما این مسیر را رفتهاند.
خیلیها بعد از ما خواهند آمد. من آخرین نفری نخواهم بود که این مسیر کوهنوردی را رفته است، یا شاهد این طبیعت زیبا بوده است. در حالیکه من قدردان زحمتی که افراد قبلی برای رفتن از این مسیر کشیدهاند هستم، من احساس مسئولیتی میکنم که باید این مناظر و مسیر را برای کسانی که بعد از من خواهند آمد به شکلی بهتر به جا بگذارم.
همه مسیرها هم پیموده نشده است. برای تفریح من هرازگاهی چیزهایی را در مسیری که رفتهام با سنگ میسازم. جاهایی را پیدا میکنم که مکانی خوب برای متعادل کردن تعدادی سنگ و همچنین مکانی است که کسانی که در حال گذر هستند میبینند، برای همین همیشه مسیری را انتخاب میکنم که کمی از دسترس خارج است. و هربار به خودم یادآوری میکنم که همیشه مسیری تازه برای پیمودن هست.
گاهی وقتها بهترین صدا سکوت است. من عاشق سکوت و آرامش یک راه خالی و ساده هستم. به من یادآوری میکند که چقدر دوست دارم هیچ صدایی نشنوم.
شما میتوانید بیشتر از چیزی که فکرش را میکنید ادامه دهید. بالا رفتن از کوه دو مسیر بیشتر ندارد؛ بالا رفتن یا برگشتن. بالا رفتن فقط نیازمند مقاومت و قرار دادن یک گام جلوی گام دیگر است. وقتی زندگی برایم سخت میشود، به خودم یادآوری میکنم تنها کاری که لازم است انجام دهم قرار دادن یک گام جلوی گام دیگر و پیش رفتن است.
تغذیه سالم بسیار مهم است. کوهنوردی به شدت بر روی چیزهایی که میخوردم و مینوشم تاثیر گذاشته است. صبحانه سالم میخورم. با خودم آب و میانوعده مناسب و ناهار اگر لازم باشد برمیدارم. مواد سالم را انتخاب میکنم تا بدنم در طی کوهنوردی به درستی جوابگو باشد. در ضمن یک حس خاصی در مورد غذاهای مصنوعی وجود دارد که با طبیعت جور نیست.
سبک سفر کنید. وزن وقتی که در کوله شما هست کاملا در حین کوهنوردی قابل احساس است. کوهنوردان فقط به اندازهای حمل میکنند که واقعا نیاز دارند. این واقعیت را همیشه مد نظر قرار میدهم؛ چه در آمادهسازی کوله خود، چه در زندگی.
قدمهایتان را با دقت بردارید. در حال کوهنوردی هر قدم باید با دقت انتخاب شود. من دایما بررسی میکنم که گام بعدی را کجا بذارم، حتی گاهی 2-3 قدم جلوتر را. این موضوع به شدت به من کمک میکند که از آسیب جلوگیری کنم. و امیدوارم در مورد مسایل زندگی خود نیز با همین دقت انتخاب کنم.
سن فقط یک عدد است. من کوهنوردانی با سنی کمتر از 7 سال و یا بالاتر از 70 سال دیدهام. من دایما بیشتر و بیشتر میفهمم که سن فقط عددی است که نشان میدهد چند سال زنده بودهاید. ولی اصلا شناساگری برای فرصتها نیست. کسانی که زودتر متوجه شوند که مراقب بدن خود باشند و اجازه ندهند که سن آنها را محدود کند، در آینده بوسیله آن محدود نخواهند شد.
اگر شما میتوانید از یک کوه بالا روید، پس میتوانید هرکاری انجام دهید. در حالیکه شاید این گفته دقیقا درست نباشد، ولی این موضوع در حین کوهنوردی دایما از ذهن من رد میشود. رسیدن به قله یک کوه (هر کوهی) کاری فوقالعاده از نظر فیزیکی، روانی، و موفقیتی بزرگ احساسی محسوب میشود. و انگیزهبخش. به من یادآوری میکند که میتوانم در زندگیام به چیزهای بزرگی دست پیدا کنم اگر هدف بزرگی داشته باشم و خودم را به کار ببندم.
به کوهنوردی بروید، شما عاشقش خواهید شد.