امان از دل زینب


بارزترین بُعد زندگی حضرت زینب(س) نقش ویژه ایشان در واقعه کربلا و دوران اسارت است. صبر و پایداری آن بانو در واقعه عاشورا علی­ رغم از دست دادن عزیزترین کسان، موجب شد که به عنوان اسوه صبر و ایمان معرفی شوند. خطبه­ های کوبنده آن حضرت(س) در بند اسارت در کوفه و شام، باعث رسوایی امویان گردید.

وقتی امام حسین‌(ع) به قصد مکه از مدینه خارج شدند، حضرت زینب(س) نیز با دو تن از فرزندانش به نام­های محمد و عون، آن حضرت(ع) را همراهی نمودند. آن حضرت(س) در واقعه عاشورا عزیزترین کسانش ـ برادران، فرزندان و فرزندان برادرـ را از دست داد؛ اما همه این مصیبت ها را تحمل نمود.

بنابر نقل مورخین، بعد از واقعه عاشورا اسیران را به کوفه برده و با وضع دلخراشی گرداندند. در بدو ورود به کوفه، زینب(س) برای حاضران خطبه‌ای خواندند به طوری که همه تحت تاثیر آن قرار گرفتند. «در پایان خطبه، آشوب شهر و قیام علیه حکومت احساس می‌شد، از این روی، فرمانده نیروهای نظامی برای جلوگیری از انقلاب علیه ستمگران، اسیران خاندان پیامبر(ص) را به دارالاماره، مرکز حکومت ابن زیاد فرستاد.»(زینب قهرمان دختر علی، ص246)

بعد از کوفه، کاروان اسرا را همراه سرهای شهیدان به شام فرستادند. موقعیت حکومت یزید هنگام ورود اسرا بسیار محکم بود. شهری که مردم آن سال‌ها بغض خاندان حضرت علی(ع) را داشتند. هنگام ورود اهل بیت پیامبر(ص) مردم لباس‌های نو برتن کردند و شهر را زینت دادند و نوازندگان مشغول نواختن شدند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور است...(رک: حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ص327) ولی قافله اسیران در چند روز، شرایط را تغییر دادند. خطابه‌هایی، که حضرت زینب(س) و امام زین ­العابدین(ع) ایراد کردند از یکسو، دشمنی شامیان نسبت به اهل بیت(ع) را به علاقه و محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی مردم را متوجه یزید ساخت. در اثر روشنگری حضرت زینب(س)، یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین(ع) را به گردن ابن زیاد انداخته و او را لعن کند. بعد از آن یزید اجازه داد آنان چند روزی در شام عزاداری کنند. آنها سه روز در شام عزاداری کردند و سرانجام، با تکریم و احترام، به مدینه بازگشتند. مهمترین نقش حضرت زینب(س) در واقعه کربلا، پاسداری از فرهنگ عاشورا بود که با خطابه‌هایش، پیام خون امام حسین(ع) را به جهانیان رساندند.

سرّ نی در نینوا می­ ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می‌ماند اگر زینب نبود

چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می‌ماند اگر زینب نبود

زخمه زخمی‌ترین فریاد، در چنگ سکوت از طراز نغمه وا می‌ماند اگر زینب نبود

در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ در گلوی چشم­ ها می‌ماند اگر زینب نبود

قادر طهماسبی(فرید)