داستان


داستان از نظر کمیت به دو قسم تقسیم می شود:

الف ـ داستان کوتاه؛ قطعه ای تخیلی است که حادثه واحدی را ـ خواه مادی باشد و خواه معنوی ـ به تصویر می کشد. به بیان دیگر داستان کوتاه مثل دریچه یا دریچه هایی است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت هایی، برای مدت زمان کوتاهی باز می شود و به خواننده فقط امکان می دهد که از این دریچه ها به اتفاقاتی که در حال وقوع است نگاه کند.

در داستان کوتاه شخصیت داستانی فقط خود را نشان می دهد و کمتر گسترش و تحول می یابد. بدیهی است که داستان کوتاه، باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. گفته اند: داستان کوتاه روایتی است که بتوان آن را در یک نشست (بین نیم ساعت تا دو ساعت) خواند. داستان کوتاه را می توان از نظر شخصیت ها، نوع بیان داستان و کوتاهی و بلندی آن مورد بررسی قرار داد. نخستین داستان های کوتاه فارسی را محمد علی جمالزاده با عنوان «یکی بود یکی نبود » در سال 1300شمسی منتشر کرد. پس از او نویسندگانی چون بزرگ علوی، صادق چویک، جلال آل احمد و ... داستان هایی نوشتند.

ب ـ داستان بلند؛ ابتدا داستان های بلند غیرعادی، با صحنه های عجیب و غریب، ماجراهای شگفت انگیز و عشق های احساساتی و پر شور و اعمال سلحشورانه را رمانس می نامیدند. شکل رمانس، تحت تأثیر قصه های « هزار و یک شب » به وجود آمد و در قرن دوازدهم در فرانسه رونق گرفت و از این کشور به کشورهای غربی دیگر نیز راه یافت. در ابتدا در قالب شعر روایتی بود و بعد به تدریج به نثر گرایید و عمومیت بیشتر یافت.

در تعریف رمان گفته شده است: روایت منثور خلاقه ای که معمولاً طولانی و پیچیده است و با تجربه انسانی همراه با تخیل سر و کار دارد و از طریق توالی حوادث بیان شود و در آن گروهی از شخصیت ها در صحنه مشخصی شرکت دارند. رمان، بر خلاف حماسه، تنها به جنگ و میدان های کارزار اختصاص ندارد بلکه بیشتر قصه های خیالی است که جنبه سرگرم کننده دارد و جهان با شکوه و با عظمت غیرواقعی و خیال پردازانه را به نمایش می گذارد. اغلب داستان قهرمان اصیل زاده ای است که از واقعیت های زندگی روزمره دور بودند و به ماجراهای عاشقانه اغراق آمیز دل بسته و در راه رسیدن به محبوب، به اعمال جسورانه دست می زند. رمان به ندرت دارای محتوای اخلاقی و تعلیمی است و با داستان کوتاه فرق دارد. در رمان اغلب مجموعه زندگی شخصیتی تجسم می یابد و اشخاص یا شخص مهم داستان در طول زمان داستان پرورده می شود، ولی در داستان کوتاه چنین فرصتی وجود ندارد. در داستان کوتاه شخصیت قبلاً تکوین یافته است و پیش چشم خواننده منتظر، در گیرودار کاری است که به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده یا در جریان کاری است که قبلاً وقوع یافته اما به نتیجه نرسیده است.