دریغ و دریغا


افسوس، اندوه، متاسف شدن، حسرت بردن، حسرتا:

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

حافظ

علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

سعدی

دریغ کلمه ­ای است که از سر حسرت، ندامت و پشیمانی برای فوت فرصت و تأسف بر مرگ کسی گویند. الف زائد برای ندبه می ­باشد به معنی ای دریغ و...

دریغا که فصل جوانی برفت به لهو و لعب زندگانی برفت

سعدی

دریغ و حسرت یک واکنش طبیعی انفعالی در مقابل از دست دادن نعمت است و به نوعی نشان دادن غم و اندوهی است که به خاطر از دست دادن کسی یا فایده و امتیازی است که امکان بازگشت آن وجود دارد. اگر این افسوس و حسرت به علت از دست دادن چیزهای بی ­ارزشی باشد مانند از دست دادن فرصت خرید ماشینی که ویژگی خاصی دارد حسرت مذمومی است چرا که خرید ماشین و امثال آن قابل جبران است؛ ولی اگر در مورد نعمت­ های غیرقابل جبرانی که از دست رفته است، باشد مانند پدر و مادر که دیگر در میان ما نیستند و فرصت خدمت به آنها از دست رفته است حسرت ممدوحی است.