رابطه سقیفه و عاشورا


به گواهی تاریخ پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خود، بارها امام حسین (ع) را به مردم معرفی و مقام و منزلت ایشان را تبیین کردند. همچنین بارها برای مردم، از شهادت آن حضرت(ع) سخن گفتند و به مردم هشدار دادند. اما متاسفانه پس از گذشت حدود پنجاه سال از زمان رحلت رسول خدا(ص) امام حسین و اصحاب باوفایشان را شهید کردند و اهل بیت عصمت و طهارت را به اسارت بردند.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که مردم این‌گونه از اهل بیت(ع) روی­گردان شده و آن حضرت(ع) را به شهادت رساندند، شورای سقیفه است. افرادی که پس از رحلت رسول خدا(ص) خلافت را از محل حقیقی خویش خارج کردند و موجب شدند که ‌‌حضرت علی(ع) بیست و پنج سال خانه نشین گردند، از اولین عاملین واقعه عاشور‌ا هستند.

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و انتخاب خلیفه اول توسط خواص حاضر در شورای سقیفه، به تعصب ­های قومی و قبیلگی، دامن زده شد. اندیشه دنیاپرستی رواج یافت. با کنار گذاشته شدن مومنان واقعی و شایستگان، زمینه برای حضور منافق­ ها و نالایق­ ها، در ارکان زمامداری ولایت­ ها فراهم گردید و به تبع آن بنی امیه در شام به حکومت رسیدند.

سقیفه در لغت به مکان سرپوشیده و سقف ­دار گفته می­ شود. در تاریخ اسلام واژه سقیفه به سقیفه بنی ساعده ـ که مجلس شورای انصار بود و در بیرون مدینه قرار داشت ـ اشاره دارد. شورای سقیفه اولین حرکت سیاسی انصار (اوس و خزرج) بعد از رحلت رسول اکرم(ص) بود و به منظور بیعت با سعد بن عباده به عنوان جانشین پیامبر(ص) شروع شد که به نفع مهاجران به رهبری ابوبکر تمام گردید.


بنا بر تصریح مورخین، بزرگترین و مهمترین عامل ایجاد حادثه سقیفه، دنیاطلبی مهاجر و انصار بوده است. مقداد بن عمرو می ­گوید: « ترجیح دنیا بر آخرت باعث شد خلافت را از خاندان پیامبر اکرم(ص) و اولین ایمان آورنده به رسول خدا(ص) و پسر عموی او و داناترین و فقیه­ ترین و رنج­ کشیده­ ترین مردم در راه اسلام دور کند.»(تاریخ یعقوبی، ج2، ص54)

حضرت علی(ع) در خطبه شقشقیه پس از بیان ماجرای غم ­انگیز غصب منصب جانشینی پیامبر اعظم(ص) و انتقال خلافت از خلیفه اول به دوم و سوم، چگونگی دست­یابی خود به حکومت را بیان کرده و از پیمان شکنی اصحاب جمل و خروج خوارج از دین و ظلم معاویه و اصحاب او سخن می گوید. آن حضرت(ع) عامل همه این حوادث را دنیاپرستی دانسته و می فرمایند: «ولکنهم حیلت الدنیا فی اعینهم و راقهم زبرجها؛ اما دنیا در چشمانشان زیور یافت و زینت دنیا آنان را شگفت زده کرد.»

تشکیل شورای سقیفه آثار زیانباری برای جامعه اسلامی داشت که اولین اثر این رویداد ـ خواسته یا ناخواسته ـ بی­ توجهی به شایستگان و ترجیح فاضل به افضل بود. این امر کم­ کم به صورت یک سنت درآمد و باعث رواج این فکر شد که علی­ رغم وجود شایستگان برای در دست گرفتن قدرت و حکومت، عدول به دیگران که در مراتب بالایی از شایستگی نیز نیستند، اما متکی به رأی مردم هستند، امری پسندیده و مقبول است.

ابن ابی الحدید ضمن اعتراف به این امر چنین می ­نویسد: «مردم از کسی که از نظر فضیلت، جهاد، علم، سیادت و شرافت همتایی نداشته عدول کردند و با کسانی که او نیز پارسا و عادل بود بیعت کردند. این داستان شبیه این است که در شهری دو فقیه باشند یکی عالم و دیگری اعلم، حال اگر پادشاه، فقیه عالم را به جای اعلم به منصب قضاوت منصوب کند و به همین سبب فقیه اعلم از این کار رنجیده و آزرده گردد، خدشه ­ای به کار قاضی نیست و نمی ­شود او را فاسق خواند.» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص157)

دومین اثر حادثه سقیفه این بود که میان مقبولیت و مشروعیت خلط آشکاری واقع شد. بیعت مردم ملاک حقانیت حاکم شد. این ثمره سقیفه در دراز مدت باعث شد که هر کسی به هر طریقی به قدرت و حکومت برسد و بتواند از مردم برای خود بیعت بگیرد، حاکم قانونی و شرعی محسوب شود که این امر نقطه آغاز انحراف در حکومت اسلامی بود.

از جمله آثار دراز مدت شورای سقیفه این بود که امامت و خلافت از یکدیگر جدا شدند. منصب جانشینی پیامبر اکرم(ص) که منصبی الهی بود و امامت نام داشت به منصبی دنیوی تبدیل شد و به خلافت تغییر نام یافت و این نظریه که اختیار حکومت با ملت است تثبیت گردید. «بر همین اساس فقها و متکلمان اهل سنت بر عدم لزوم نص و عصمت امام اتفاق نظر دارند و اجتهاد را برای او کافی می دانند و خلافت مفضول را با وجود افضل صحیح می ­دانند و معتقدند فسق موجب برکناری خلیفه نمی ­شود و نیز خلافت را می ­توان از طریق غلبه­ گری به دست آورد.»(نظام حکومت و مدیریت در اسلام، ص355) ثمره حادثه سقیفه این بود که در صدر اسلام کسانی چون معاویه و سلسله­ های بنی ­امیه و بنی­ عباس خود را جانشینان پیامبر(ص) قلمداد می­ کردند و حکومت بر مردم را حق مسلم خود می­ دانستند.

یکی از والیان گمارده شده از سوی عمر و عثمان، معاویه است. وی بعد از شهادت امام علی(ع) ادعای خلافت کرد و از مردم بیعت گرفت؛ ابتدا مردم شام با وی بیعت کردند. البته او از زمانی که استاندار شام بود به فکر تبلیغ و ترویج و معرفی خود و فراهم کردن زمینه ­های خلافت بود. وی در برپایی جنگ جمل اگر چه در ظاهر ادعای خون خواهی خلیفه سوم را داشت؛ اما در واقع اقدامی برای دستیابی به حکومت و رسیدن به خلافت بود و همچنین جنگ صفین که علیه امام علی(ع) به راه انداخت.

معاویه برای تقویت پایه ­های خلافت از هوش و سیاستمداری سه تن از بزرگان صحابه یعنی عمرو عاص و زیاد بن ابیه و مغیره بن شعبه برخودار بود. مغیره بن شعبه نخستین کسی است که معاویه را تشویق کرد تا یزید را ولیعهد خویش سازد. در دو دهه خلافت معاویه، بنی­ امیه تلاش کردند تمام آثار و نشانه­ های دین و دیانت را از میان بردارند. بعد از شهادت حضرت علی(ع) با فریب یاران امام حسن(ع) عرصه را بر آن حضرت(ع) تنگ کرده و به دست همسر فریب خورده ­اش به آن حضرت(ع) زهر خورانده و به شهادت رساندند. در مورد امام حسین(ع) موضوع بیعت را مطرح کردند. البته می ­دانستند که آن حضرت(ع) اهل بیعت با یزید نیست. خواستند ایشان را در مراسم حج ترور کنند که امام از این امر با خبر شده و از مکه خارج شدند. امام(ع) را به عنوان کسی که از بیعت با خلیفه زمان امتناع کرده است، معرفی کردند تا بتوانند افکار عمومی را علیه ایشان بسیج کنند و آنان را به رویارویی نظامی بکشانند.

در چنین موقعیتی مردمی که اسلام را از طریق واعظان و مبلّغان معاویه و یزید یاد گرفته ­اند به جای همراهی امام حسین (ع) به نبرد با او می ­پردازند. به این ترتیب شمشیری که پنجاه سال پیش در جریان سقیفه از غلاف درآمده بود در کوره حوادث روزگار تیز و برنده­ تر شد و در سال شصت و یک هجری قمری با قرار گرفتن در حنجره امام حسین(ع) به پایان راه رسید.

در ماجرای کربلا، تمام کسانی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) با غصب حکومت، اهل بیت(ع) را از صحنه اجتماعی و سیاسی امت کنار زدند، تا آنان که برای کشتن ایشان گرد آمدند و با بنی ­امیه همراهی و از یزید متابعت کردند، شریک جرم هستند. این نکته را در زیارت عاشورا یادآور می­ شویم: «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَه عَلَی ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ و تابَعَت عَلَی قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً؛ خدایا لعنت کن اوّلین ظالمی را که به حق محمّد و آل محمّد ظلم کرد و آخرین کسی را که در این راه از او پیروی نمود. خدایا لعنت کن گروهی را که با حسین جنگیدند و گروهی را که همراهی نمودند و گروهی را که برای کشتن او پیمان بستند و از آن پیمان تبعیت کردند. خدایا همه آنها را لعنت کن» نتیجه بحث:

کان که طرح بیعت شورا فکند خود همانجا طرح عاشورا فکند

چرخ در یثرب رها کرد از کمان تیر کاندر نینوا شد بر نشان

نیّرتبریزی