لعل در ادبیات عرفانی


زکات لعل لبت را بسی طلبکارند میان این همه خواهندگان به من چه رسد

سعدی

در بیان عارفان لعل یا استعاره از لب معشوق و سرخی آن است و یا استعاره از می و باده، که دلیل آن، سرخی می و باده می ­باشد. درمواردی هم به معنای اشک سرخ و خونین استفاده شده است. در اغلب ابیات کلمه لب و لعل به معنای محلی برای بیان عشق آمده است.

خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده برهم نه که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

حافظ

گر سنگ همه لعل بدخشان بودی پس قیمت لعل و سنگ یکسان بودی

سعدی

لعلت از خنده کان همی­ ریزد دل بر آن لعل جان همی ­ریزد

خاقانی