مجتهد یا مقلد


بهار 1362 خبرهای ناگواری از جبهه ­ها به گوش می ­رسید1 این خبرها طلاب را در مورد وظیفه شرعی و ملی در آن برهه زمانی دچار چالش نمود. بعضی معتقد بودند در زمانی که کیان انقلاب اسلامی در خطر است باید درس را رها کرد و به جبهه رفت. وقتی که نظام اسلامی از بین رفت، اجتهاد چه کاربردی خواهد داشت؟ برخی با استناد به آیه 122 سوره توبه2 بر خود وظیفه می­ دانستند در زمانی که رزمندگان در جبهه ­ها با جان و دل از اسلام و انقلاب اسلامی دفاع می­ کنند، اینان در جبهه حوزه با جان و دل در کسب علم و تفقه در دین بکوشند.

اینکه تکلیف3 امروزه ما چیست، بحث روزانه طلاب بود و طرفداران هر نظریه برای اقناع طرف مقابل استدلال خود را تکرار می­ کردند ولی راه به جایی نمی­ بردند. قرار شد طبق دستور قرآن، از اهل ذکر سؤال شود.4

به اتفاق گروهی از طلاب، خدمت آیت الله ملکوتی5 نماینده حضرت امام (ره) در استان و امام جمعه تبریز رسیدیم؛ طرح موضوع شد ایشان فرمودند: در حال حاضر تکلیف این است که جبهه­ ها پر بشود. (نقل به مضمون) گفتیم: حاج آقا پس تکلیف آیه 122 سوره توبه چه می ­شود؟ گفتند: شما مجتهد هستید یا مقلد؟6 گفتیم: مقلدیم حاج آقا. گفتند: اگر مقلدید، مجتهدتان می‌گوید: جبهه ­ها را پر بکنید. (نقل به مضمون) گفتیم: چشم و برگشتیم.

به مدرسه7 که رسیدیم اتاق یکی از طلاب را ستاد جنگ کردیم. به یکی از طلاب که مؤذن بود گفتیم هنگام ظهر، اذان مخصوص8 را بگوید. بعد از نماز، طلاب مؤذن را محاصره کردند که چه خبر است چرا این اذان را گفتی؟ او هم سؤال کنندگان را به اتاق جنگ می­ فرستاد.

به هر کس که مراجعه می ­کرد موضوع ملاقات با امام جمعه و تعیین تکلیف را می‌گفتیم و یادآور می­ شدیم با توجه به بیانات آیت الله ملکوتی، اتمام حجت شده و عذری برای ماندن نیست. در چند روز، حدود سی نفر از طلاب برای رفتن آماده شدند که تقریباً اولین اعزام ما بود. بعد از آن بطور مرتب اعزام­ ها ادامه یافت به طوری که در هشت سال دفاع مقدس ده‌ها نفر از طلاب مدرسه به فیض عظیم شهادت نائل آمدند.

از جمله، شهیدان مسعود بادامچی، علی آراسته، رضا بیرامی، سیدحسین فاطمی، نادر جهان سپاس، که از دوستان نزدیک و صمیمی حقیر بودند.

در تقلید بحث اما و اگر نیست مقلد باید به فتوای مرجع تقلیدش عمل کند در هر زمان و هر مکان، ولو به قیمت جانش تمام شود.

رشته­ای بر گردنم افکنده دوست می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست

پی نوشت:

1ـ عملیات گسترده والفجر مقدماتی که در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ با هدف انهدام قوای سپاه چهارم ارتش عراق و تصرف پل غزیله و تصرف شهر العماره در منطقه جنوب فکه به اجرا درآمد به علت لو رفتن عملیات و مشکلات صحنه نبرد شکست خورد. عملیات والفجر یک که در بیستم فروردین ماه 1362 در منطقه شمال غرب فکه به اجرا درآمد علی رغم نتایج رضایت بخش ساعات اولیه، به علت تسلط دشمن در برخی ارتفاعات و سنگینی آتش دشمن علیرغم جان فشانی یک هفته ­ای رزمندگان اسلام به نتیجه دلخواه نرسید. حملات موشکی و هوایی عراق به مناطق مسکونی به اوج خود رسید.

2 ـ در این آیه خداوند گروهی از مؤمنان را بر تفقه در دین ترغیب می ­کند تا بعد از بازگشت رزمندگان، احکام را به آنها بیاموزند «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ؛ و شایسته نیست مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند، پس چرا از هر فرقه ای از آنان دسته ای کوچ نمی­ کنند تا [دسته ای بمانند و] در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهنده باشند که آنان [از کیفر الهی] بترسند.»

3 ـ در بین متشرعین عمل به تکلیف از اهمیت خاصی برخوردار است. آنان با تأسی به کلام امیرالمؤمنین (ع): «طُوبی لِنَفْس اَدَّتْ اِلی رَبِّها فَرْضَها...؛ خوشا به حال کسی‌ که واجبات پروردگارش را به جا آورده...» (نهج البلاغه نامه 45) تلاش می­ کنند در هر برهه از زندگی، تکلیف خود را تشخیص داده و به آن عمل کنند. از نظر آنها، خداوند در برابر هر نعمتی، مسئولیتی بر عهده انسان قرار داده است و در روز قیامت به اندازه آن از انسان بازخواست خواهد نمود. هر انسانی باید تکالیفش را ـ نسبت به خدا و مردم ـ بداند و به آنها عمل کند.

از منظر ادیان الهی، انسان، موجودی رها شده نیست تا همانند حیوانات، بخورد و بخوابد. او باید با عمل به وظایفی که خداوند برایش قرار داده است سعادت دنیا و آخرت را به دست آورد. پیش از عمل موظف است مسئولیتش را به خوبی بشناسد تا به موقع و به نحو احسن انجام دهد. آن حضرت (ع) در خطبه دیگری فرموده است: «حُمِّلَ کلُّ امریٍ منکم مَجْهودَةُ؛ برای هر کس به اندازه توانایی او وظیفه ­ای تعیین شده است.» (همان، خطبه 149) بنابر این تشخیص وظیفه از اوجب واجبات است و جایگاه والایی دارد.

4 ـ امر به سؤال از اهل ذکر ـ به طور عام ـ در موضوعی که از آن اطلاع نداریم دوبار در قرآن مجید تکرار شده است: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلا رِجَالا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ؛ و ما پیش از تو غیر رجال مؤیّد به وحی خود کسی را به رسالت نفرستادیم، پس اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (یعنی علما و دانشمندان) سؤال کنید.» (نحل، آیه 43 و انبیا، آیه 7) و سؤال از رسول خدا ـ به طور خاص ـ که یک بار مطرح گردیده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلا؛ ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید، پس اگر در چیزی کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوش‌عاقبت‌تر خواهد بود.» (نساء، آیه 59)

در زمان حضور رسول خدا (ص) مسلمانان در خصوص موضوعات اختلافی از ایشان کسب تکلیف می­ کردند. قبل از رحلت، آن حضرت در مراسم غدیر خم حضرت علی (ع) و اولاد معصومش را جانشین خود معرفی فرمود. حضرت ولی­عصر (عج) آخرین جانشین تعیین شده توسط پیامبر اکرم (ص) هنگام غیبت کبری، علمایی را با ویژگی­ هایی خاص، محل رجوع مسلمانان معرفی کردند؛ آن حضرت (عج) در جواب نامه اسحاق بن یعقوب مرقوم داشتند: «وَ اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَاِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِمْ؛ و امّا رخدادهایی که پیش می‌آید پس به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم.» (اکمال الدین، ج 1، ص 483) راویان حدیتی که ویژگی­ های تعیین شده توسط امام حسن عسکری (ع) را داشته باشند: «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا علی هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یقَلِّدُوهُ، وذلکَ لا یکونُ إلا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعَةِ لا جَمیعَهُم؛ اما هر فقیهی که خویشتندار و نگاهبان دین خود باشد و با هوای نفْسش بستیزد و مطیع فرمان مولایش باشد، بر عوام است که از او تقلید کنند و البته این ویژگی­ها را تنها برخی فقهای شیعه دارا هستند، نه همه آنها.» (تفسیر العسکری، ص 102؛ الاحتجاج، ص20) چون دستمان به حضرت امام خمینی (ره) نمی ­رسید از نماینده ایشان کسب تکلیف نمودیم.

5 ـ حضرت‌ آیت الله‌ میرزا مسلم‌ ملکوتی‌، در پانزدهم‌ خرداد سال‌ 1303 هجری شمسی در حومه شهرستان‌ سراب‌، به‌ دنیا آمد. در کودکی نزد عالم‌ محل‌ خواندن‌ و نوشتن‌ را فرا گرفت و با قرآن‌ مجید و معارف‌ آن‌ آشنا شد. در نوجوانی به‌ سراب‌ آمد و دروس مقدماتی حوزه‌ علمیه‌ را آموخت.‌ هفده‌ ساله بود که برای‌ ادامه تحصیل‌، به‌ تبریز رفت‌ و مدت‌ چهار سال‌ در حوزه‌ علمیه‌ تبریز، از محضر استادان‌ گرانمایه‌ همچون‌ آیات عظام‌ انگجی‌، شهیدی‌ و دوزدوزانی‌. بهره‌ برد.

با اتمام‌ دوره‌ سطح‌، در سال‌ 1321 به‌ قم‌ و در سال‌ 1334 به‌ نجف‌ هجرت نمود. پس از دوازده‌ سال تحصیل و تهذیب و تدریس، در سال‌ 1346 به‌ ایران‌ بازگشت و در قم‌، به‌ تدریس‌ فلسفه‌،‌ فقه‌ و اصول‌ پرداخت. همراه تدریس، حدود بیست عنوان کتاب تألیف نمود.

زندگی‌ آیت الله‌ ملکوتی‌ همچون‌ بسیاری‌ دیگر از علمای‌ مبارز‌، با مبارزات‌ و فعالیت­ های‌ سیاسی‌ همراه‌ بود. بارها تحت‌ تعقیب‌ ساواک‌ قرار گرفت. بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در عرصه‌های‌ گوناگون‌ خدمت نمود. با شهادت‌ آیت الله‌ مدنی‌، در سال‌ 1360، به‌ نمایندگی‌ امام‌ خمینی (ره‌) در آذربایجان‌ و امامت جمعه‌ تبریز منصوب گردید.

با دعوت‌ برخی‌ از بزرگان‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ و موافقت‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در سال‌ 1373، به‌ قم‌ مراجعت و تدریس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول را آغاز نمود.‌ معظم له در سال 1393 دار فانی را وداع گفت. روحش شاد و یادش گرامی باد

6 ـ تقلید، یک اصطلاح فقهی است به معنای پیروی شخص مکلَّف از مجتهد در احکام عملی؛ بنابر این، یک مسلمان باید یا مجتهد باشد ـ که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد ـ یا به احتیاط عمل کند ـ اگر عدّه‌‌ای از مجتهدین عملی را حرام می‌‌دانند و عدّه دیگر می‌‌گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد... ـ و یا از شخص متخصص در فقه که به او مرجع تقلید ‌گفته می ­شود، تقلید نماید. بنا بر این، امثال ما که مجتهد نیستیم و به احتیاط هم نمی‌‌توانیم عمل کنیم، واجب است از مجتهد تقلید نماییم.

7 ـ مدرسه عالی علوم اسلامی حضرت ولی عصر (عج الله ) تبریز که در سال 1358 هجری شمسی توسط حاج شیخ عبدالحمید بنابی به صورت محدود دایر شده بود در سال ۱۳۶0 در ساختمان تازه تاسیس واقع در بلوار بیست و نه بهمن استقرار یافت. مدیریت داخلی مدرسه را برادرش شیخ عبدالمجید به عهده داشت. از سال 1362 تحت مدیریت مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه کشور قرار گرفت و تولیت آن به عهده آیت الله ملکوتی واگذار گردید که توسط نماینده ایشان اداره می­ شد.

این مدرسه در سطوح سه گانه طلبه می­ پذیرد و یکی از مدارس دینی فعال استان می­ باشد. اکنون آیت الله محمدعلی آل هاشم امام جمعه تبریز تولیت آن را به عهده دارد و مدرسه توسط حجت الاسلام و المسلمین جواد ارجمند اداره می­ شود.

حقیر از مهر 1361 وارد این مدرسه شده و تا خرداد 1363 به مدت دو سال در آن تلمذ نمودم با پذیرش از دانشگاه اصفهان، همراه با تحصیل در آن دانشگاه، در مسجد سید اصفهان به تحصیلات حوزوی ادامه دادم. اولین استادم در مدرسه ولی عصر (عج) حجت الاسلام خیریان بودند که دروس مقدماتی را از ایشان آموختم...

۸ ـ منظور از اذان مخصوص اذان حزین مرحوم رحیم مؤذن‌زاده است. رحیم مؤذن‌زاده اردبیلی این اذان را در سال ۱۳۳۴ در آواز بیات ترک و در گوشه روح الارواح در استودیو یک رادیو ضبط کرد. اذان حزین در سال ۱۳۸۷ اثر ملی معنوی شناخته شد. اذان‌هایی که توسط او خوانده شده‌است، هنوز به عنوان زیباترین اذان‌های موجود در رسانه‌های صوتی و تصویری ایران پخش می‌گردد. رحیم مؤذن‌زاده مشهور به «بلال ایران»، در بهار سال ۸۴ دار فانی را وداع گفت.