دعای روز سوم


دعای روز سوم

اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة و التّمْویهِ و اجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ. خدایا مرا در این روز هوش و خودآگاهی روزی کن و در این روز از بیخردی و خدعه دور کن و مرا بهره و فایده از هر چیزی که فرود آوردی قرار بده به بخشش خودت ای بخشندهترین بخشندگان.

می دانیم که ذهن یکی از نعمت‌های بزرگ خداست و سفاهت ـ به معنی کار بی خردانه ـ عامل اغلب بدبختی های انسان است بنابر این طلب هوشیاری یکی از عقلانی ترین دعاهاست.

ذهن در لغت به معنای دانایی و تیزهوشی و تنبیه به معنای هوشیاری و متوجه شدن است؛ در مقابل، سفاهت به معنی بی خردی و تمویه به معنی درهم آمیختن حق و باطل است.

در بیان نورانی قرآن مجید، پشت کردن به انبیا یکی از نتایج سفاهت است: « وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ؛ و جز کسانی که خود را به نادانی زده‌اند چه کسی از آئین ابراهیم روی برمی‌گرداند؟»(بقره آیه۱۳۰) حداقل ضرر پشت کردن به انبیا و تعالیم آنان تمویه ـ یعنی درهم آمیختن حق و باطل به یکدیگر ـ می باشد.

یکی از مصادیق هوشیاری بیدار شدن از خواب غفلت است که متاسفانه اغلب ما انسان‌ها در غفلت هستیم. همانگونه که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند، بیدار می‌شوند.»(تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ج 1، ص150) البته تعبیر از خواب تعبیر اخلاقی است و منظور از آن پرده‌ غفلتی است که ـ بر اثر مشغول شدن به دنیا ـ بر چشم انسان­ها افتاده است؛ این پرده با مرگ کنار می رود و انسان حقایق را می بیند. به بیان ساده تر، اکثر مردم در دوران زندگی ـ بی خبر از حقایق پیرامون خود ـ به خوشی های گذرا دل بسته اند و هنگامی متوجه می شوند که سرمایه عمر را از دست داده و در آستانه مرگ، فرصت آماده شدن برای سفر آخرت را ندارند؛ مانند کسی که خواب مانده و کاروان و همسفران او رفته اند:

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟

حافظ


خواب غفلت فاصله چندانی با مرگ ندارد، انسان ناآگاه و بی جنب و جوش تفاوت زیادی با مرده ندارد تنها فرقش این است که خوابیده می تواند بیدار شود، اما مرده، نمی تواند زنده گردد.

فراموشی عبودیت، یاد خدا، مرگ و آخرت از مصادیق غفلت می باشند. این فراموشی باعث می شود انسان هیچگونه مسؤولیتی در قبال سرمایه عمر ـ که با سرعت تمام می شود ـ احساس نمی کند.

منزل اول در سیر سلوک عرفانی، یقظه ـ بیدار شدن از خواب غفلت ـ می باشد. البته تمام این راه بیداری است و سالک با هر قدمی که برمی دارد، بیدارتر می­شود و وصول به آن، سالک را به هوشیاری می­رساند. انسان با یقظه بیدار می­شود و در مسیر ذکر و یاد خدا قرار می گیرد و در اثر آن درب معرفت خدا به رویش باز می­گردد.

خروج از غفلت، ابتدا با یاد خدا آغاز و با عمل صالح و حب اهل بیت(ع) ادامه می­یابد و با توسعه آنها، تمام اعضاء و جوارح انسان تحت تأثیر قرار می گیرد و اگر این حرکت ادامه یابد انسان به مقام ذکر کامل می رسد و عارف بالله شود.