علوم غریبه یا دعا و نیایش به درگاه خدا در ادیان مختلف چگونه می باشد.در این بخش قصد داریم به مبحث علوم غریبه و دعا در مسیحیت بپردازیم.در بخش های بعدی به این علوم در اسلام هم میپردازیم و تفاوت های انها را با یکدیگر میگوییم.قبل از علوم غریبه به سراغ دعا و معانی و مفهوم ان در این دین میرویم و به ان میپردازیم.هنگام دعا باید قلبی آرام در پیشگاه خداوند داشته باشی و قلبی خالص داشته باشی، این است که با خدا معاشرت واقعی داشته باشی و دعا کنی نه اینکه با گفتن چیزهای زیبا به خدا دروغ بگویی. در مورد آنچه خدا می خواهد اکنون انجام دهد دعا کنید، و خداوند شما را بیشتر روشن و روشن کند، وضعیت واقعی و دشواری های خود را برای دعا به خدا بیاورد، از جمله عزم برقراری با خدا. دعا این نیست که از طریق این فرآیند بگذری، بلکه با قلبی خالص خدا را بخواهی، از خدا بخواهی که قلبت را حفظ کند، تا دلت همیشه در پیشگاه خدا آرام باشد، تا بتوانی خود را بشناسی و در محیطی که خدا قرار داده از خود متنفر شوی. به خودت خیانت کن تا بتونی با خدا رابطه عادی داشته باشی و واقعا عاشق خدا بشی.
حداقل معیاری که خداوند از انسان می خواهد این است که انسان بتواند دلش را به روی او بگشاید، اگر انسان صداقتش را به خدا بدهد و حرف های خالصانه اش را با خدا بگوید، خدا حاضر است روی انسان کار کند، آنچه خدا می خواهد کج دل انسان نیست. اما صداقت محض.اگر مردم حقیقت را به آنها نگویند، به دل مردم نمی نشینند و روی مردم کار نمی کنند. بنابراین، مهمترین چیز در دعا این است که بتوانید با خدا راست بگویید، کاستی ها یا سرکشی های خود را به خدا بگویید و خود را کاملاً به روی خدا باز کنید تا خداوند به دعای شما علاقه مند شود وگرنه خدایا. چهره اش را از شما پنهان می کند.در علوم غریبهیا دعا حداقل معیار دعا این است که باید بتوانید قلب خود را در پیشگاه خداوند آرام نگه دارید و قلب خود را از ترک خدا دور نگه دارید، شاید در این مرحله دید جدیدتر و بالاتری نداشته باشید، اما برای حفظ روحیه باید از دعا استفاده کنید. وضع موجود است و به عقب نرویم این حداقل چیزی است که باید به دست آید. اگر نتوانید به این هدف دست یابید، ثابت می کند که زندگی معنوی شما در مسیر درستی قرار ندارد و در نتیجه نمی توانید به بینش اصلی خود پایبند باشید، ایمان به خدا را از دست می دهید و اراده شما نیز از بین می رود. نشانه ورود به زندگی معنوی این است که ببینید آیا دعای شما در مسیر درست است یا خیر.همه مردم باید وارد این واقعیت شوند و باید کار تربیتی آگاهانه انجام دهند.به جای اینکه منفعلانه منتظر بمانند آگاهانه به دنبال الهام روح القدس هستند. راه واقعی خداجویی مردم است.
دعا این نیست که به شکل و روند یا حفظ اسطوره ها بپردازیم،این مورد بیشتر در علوم غریبه وجود دارد. یعنی دعا کردن، یادگیری کلمات یا تقلید نیست، دعا باید به جایی برسد که دلت را به خدا بسپاری، با خدا ارتباط برقرار کنی و دریافت الهام خدا برای رسیدن به نتایج خوب در دعا باید بر اساس خواندن کلام خدا باشد، فقط با دعا در کلام خدا می توان روشنایی و نور را بیشتر کرد. مظهر دعای راستین این است که: انسان میل به نیازهایی دارد که خداوند مطرح می کند و حاضر است به آنها برسد و می تواند از آنچه خدا نفرت دارد متنفر باشد بعد از نماز اراده و ایمان و علم و روش عمل دارید که به این می گویند نماز واقعی و فقط این گونه دعا می تواند نتیجه بگیرد. اما دعا باید بر اساس لذت بردن از کلام خدا و شراکت با خدا در کلام باشد، دل می تواند خدا را بجوید و در پیشگاه خدا آرام باشد، این دعا وارد مرحله مشارکت واقعی با خدا شده است.
اساسی ترین معنای رایج دعا:
1. نمی شود کورکورانه چند کلمه گفت، باید باری در دل داشته باشی، یعنی باید با هدف نماز بخوانی;
2. نماز باید کلام خدا را داشته باشد و بر اساس کلام خدا دعا کند.
3. شما نمی توانید در دعا همین چیزها را بگویید، باید با خدا در اطراف کلمات واقع بینانه خدا دعا کنید و حرف دل خود را بزنید.
4. دعای شرکتی باید حول یک مرکز بچرخد و باید کار فعلی روح القدس باشد.
5. همه باید دعا کردن را بیاموزند که این نیز مظهر توجه به اراده خداوند است.
زندگی شخصی نماز بر اساس درک معنای دعا و عقل سلیم است، در زندگی روزمره اغلب برای کمبودهای خود دعا می کنید، برای اینکه تغییری در زندگی و خلق و خوی خود ایجاد کنید، باید بر اساس شناخت خداوند دعا کنید. کلمات هر کس باید زندگی نماز خود را برقرار کند، برای کسب علم به کلام خدا دعا کند، و برای طلب علم به کار خدا دعا کند. موقعیت واقعی خود را در پیشگاه خداوند قرار دهید، حقیقت را از حقایق جستجو کنید و به روش ها توجه نکنید، نکته کلیدی داشتن درک واقعی و تجربه واقعی از سخنان خداوند است. به طرق مختلف دعا کنید، که برای هر کسی که به دنبال ورود به زندگی معنوی است، ضروری است. این گونه کارهای آمیزش معنوی هدفمند، مانند دعای خاموش، تفکر در کلام خدا و درک کار خدا، همه به این منظور است که وارد یک زندگی معنوی عادی شوید، وضعیت شما در پیشگاه خداوند بهتر و بهتر شود و زندگی شما بیشتر و بیشتر شود. . به طور خلاصه، هر کاری که انجام میدهید، چه بخورید و بیاشامید، چه بیصدا دعا کنید، چه با صدای بلند اعلام کنید، برای این است که به کلام خدا، کار خدا و آنچه خدا میخواهد در شما به دست بیاورد، برسید و مهمتر از آن این است که به استانداردی که خدا می خواهد دست یابید تا زندگی خود را به سطح بالاتری ببرید.
چگونه می توان از روح القدس الهام گرفت؟ مهمترین چیز این است که در کلام واقعی خدا زندگی کنید و بر اساس آنچه خدا می خواهد دعا کنید، پس از دعا، روح القدس قطعا شما را به حرکت در می آورد. اگر بر اساس کلام خدا نمی خواهی، باید اینگونه دعا کنی: «خدایا! نجاتم بده، حاضرم تا آخر به تو خدمت کنم، حاضرم برایت بمیرم، تو مرا قضاوت کن و مجازاتم کن، من شکایتی ندارم، در مقابل تو مقاومت می کنم و سزاوار مرگ هستم، تا همه عدالت تو را ببینند. وقتی از صمیم قلب اینطور دعا کنی، خداوند به تو گوش می دهد و راهنماییت می کند، اگر بر اساس کلام واقعی روح القدس دعا نکنی، روح القدس نمی تواند حرکت کند. شما. اگر بر اساس خواست خدا و بر اساس آنچه خدا انجام خواهد داد، دعا کنید: «خدایا، من حاضرم امانت تو را بپذیرم، به امانتت وفادار باشم و برای جلال تو، حاضرم زندگیم را وقف کنم، میتوانم اعمال من با معیارهای مردم مطابقت دارد و بگذار قلبم تحت تأثیر تو باشد روحت همیشه مرا روشن کند تا هر کاری که انجام می دهم شیطان را خوار کند و سرانجام به دست تو برسد. به این ترتیب، روح القدس قطعاً کار خواهد کرد، صرف نظر از اینکه چند کلمه دعا می کنید، کلید این است که آیا شما اراده خدا را لمس کرده اید یا نه. ممکن است همه شما این تجربه را داشته باشید، گاهی اوقات در یک جلسه دعا می کنید، پویایی کار روح القدس رسیدن به اوج است و همه را پرانرژی می کند. برخی افراد عزم خود را ابراز می کنند و سوگند می خورند. این نتیجه کار روح القدس است. روح القدس. مهم ترین نکته در حال حاضر این است که همه مردم باید قلب خود را وقف سخنان خدا کنند.به سخنان قبلی توجه نکنید.اگر همچنان به کلمات قبلی چنگ بزنید روح القدس روی شما کار نخواهد کرد.میبینید اهمیت این ??
وقتی شروع به دعا کردی، خیال پردازی نکن، می خواهی یک مرد چاق را در یک لقمه بخوری، نمی توانی نیازهای اسراف داشته باشی، امیدوار باش که لحظه ای که دهانت را باز کنی، روح القدس بر تو متاثر شود. بصیر و روشن باش و خداوند به محض اینکه دهانت را باز کنی، لطف بزرگی عطا می کند، این غیر ممکن است و خداوند کارهای ماوراء طبیعی انجام نمی دهد. دعاهای او برای کمال گاهی است و گاهی خداوند ایمان شما را می آزماید تا ببیند در برابر او وفا دارید یا نه. هنگام دعا، باید ایمان، استقامت و عزم راسخ داشته باشید، وقتی اکثر مردم شروع به تمرین می کنند، وقتی نمی توانند الهام روح القدس را احساس کنند، احساس دلسردی می کنند. این قابل قبول نیست! شما باید پشتکار داشته باشید، بر لمس الهام روح القدس تمرکز کنید، و بر جستجو و دست زدن تمرکز کنید. گاهی اوقات نحوه تمرین شما اشتباه است، گاهی اوقات انگیزه ها و تصورات شما هستند که نمی توانند در برابر خدا بایستند، بنابراین روح خدا شما را حرکت نمی دهد و گاهی اوقات خدا می بیند که آیا شما وفادار هستید یا نه. تمرین، شما بیشتر پرداخت می کنید. اگر متوجه شدید که روش تمرین شما منحرف شده است، می توانید به روش دیگری دعا کنید.تا زمانی که خالصانه به دنبال دریافت و دریافت هستید، روح القدس قطعا شما را به این واقعیت خواهد رساند. گاهی اوقات دعای خالصانه شما را تحت تأثیر قرار نمی دهد، در این زمان باید به ایمان تکیه کنید و ایمان داشته باشید که خداوند نماز شما را اجابت می کند و باید در نمازتان استقامت داشته باشید.
الان متوجه شدم مردم مشکل دارند، وقتی کاری دارند می آیند پیش خدا دعا می کنند، اما نماز نماز است و چیزها چیزهایی هستند، مردم فکر می کنند وقتی نماز می خوانند نباید چیزهایی بگویند. شما به ندرت نماز را خالصانه می خوانید و برخی هنوز نمی دانند چگونه نماز بخوانند، در واقع دعا عمدتاً به معنای صحبت از صمیم قلب است، درست مانند صحبت در مواقع عادی، اما برخی افراد به محض خواندن نماز در موقعیت اشتباه قرار می گیرند. بده، هر چه بیشتر دعا کنی خشک تر می شود. وقتی دعا میکنی آرزوی دلت چیه، آرزوت چیه یا میخوای با چی سر و کار داشته باشی.نمیتونی بفهمی میتونی از خدا بخوای حکمت یا قوت بیاره یا بذار خدا روشنت کنه.این حرفا هنوز باید عاقل باش اگر دلیلی ندارید زانو بزنید و بگویید خدایا به من نیرو دادی تا بتوانم ماهیت واقعی خودم را ببینم اجبار یعنی فشار آوردن به خدا که خدا را مجبور به انجام آن کند و خودت از قبل تعیین کرده ای . از منظر روح القدس، از آنجایی که شما تصمیمات خود را گرفته اید و باید آن را انجام دهید، دعاهای شما چه تأثیری می تواند داشته باشد؟ نماز باید با دل طلبگی و اجابت باشد، مثلاً وقتی با چیزی مواجه می شوی و نمی دانی چگونه با آن برخورد کنی، می گویی: «خدایا! مایلم تو را در این امر راضی کنم و حاضرم به خواست تو بخواهم، باشد که اراده تو برآورده شود، من فقط می خواهم آن را مطابق میل تو انجام دهم، نه من، تو می دانی که اراده مردم بر خلاف میل توست، بر خلاف میل تو، و ناسازگار حق، خواهش می کنم مرا روشن کن، مرا در این امر راهنمایی کن، و تو را آزرده نکنم...» چنین لحن دعایی مناسب است. اگر فقط بگویی خدایا کمکم کن، راهنماییم کن، محیطی مناسب برایم آماده کن، آدم مناسبی برای من آماده کن و بگذار کارم را به خوبی انجام دهم... حتی بعد از اینگونه دعا کردن، دیگر نمی شوی. قادر به درک خواست خدا، زیرا شما به خدا اجازه می دهید آنچه را که می خواهید انجام دهد.
حالا باید بفهمی کلماتی که هنگام دعا می گویی معقول هستند یا نه، فرقی نمی کند که جاهل باشی یا از روی عمد این کار را انجام دهی، اگر دعای تو عقلانی نباشد، روح القدس بر تو اثر نمی گذارد. بنابراین هنگام نماز باید منطقی و با لحن مناسب صحبت کنید. تو می گویی: "خدایا! ضعف من را می دانی، نافرمانی من را می دانی، فقط از تو می خواهم که به من قدرتی بدهی تا بتوانم چنین محیطی را تحمل کنم، اما طبق میل تو فقط این را می خواهم، اگر تو نباشی" نمی دانم منظورت چیست، فقط آنچه را که می خواهی انجام بده، حتی اگر قرار باشد به من اجازه بدهی خدمت کنم، بگذار به عنوان یک فویل خدمت کنم، من حاضرم. فقط میخواهم از دستورات شما اطاعت کنم...» بعد از اینکه نماز را به این شکل تمام کردید، در دلتان خیلی راحت شد. اگر فقط به التماس ادامه دهید، هر چقدر هم که بگویید، این فقط یک مشت حرف پوچ است، و خدا بعد از اتمام التماس این کار را انجام نمی دهد، زیرا نیت شما از قبل مشخص شده است. وقتی زانو زدی و دعا کردی، این را گفتی: "خدایا! تو ضعف انسان و حال انسان را می دانی، لطفاً مرا در این مورد روشن کن، بگذار منظورت را بفهمم، من فقط می خواهم تسلیم هر چیزی باشم که ترتیبی داری. قلب من حاضر است تسلیم تو باشم...» شما اینگونه دعا می کنید و روح القدس شما را به حرکت در می آورد. اگر روش دعای شما درست نباشد، خشک می شوید و روح القدس شما را تکان نمی دهد. شما مدام غرغر نمی کنید و حرف های خودتان را می گویید، این صرفاً برای مقابله با حماقت است. آیا می توانید با فریب دادن روح القدس مقابله کنید؟ هنگامی که مردم به حضور خدا می آیند، باید رفتاری مناسب داشته باشند و رفتاری خداپسندانه داشته باشند، همانطور که در عصر قانون، زمانی که کاهنان قربانی می کردند، همه زانو زدند. دعا به این سادگی نیست، وقتی مردم به پیشگاه خدا می آیند، دندان و چنگال خود را نشان می دهند و می خواهند زیر لحاف دراز بکشند و دعا کنند و فکر کنند که خدا می شنود، آیا این امکان وجود دارد؟ این خداپرستی نیست! وقتی این را می گویم، لازم نیست از مردم بخواهم که برخی از قوانین را رعایت کنند، حداقل، مردم باید دلشان به خدا باشد و باید در برابر خدا رفتاری خداپسندانه داشته باشند.
خیلی وقت ها هست که بی دلیل دعا می کنی و با این لحن است: «خدایا! چون از من خواسته ای که این وظیفه را انجام دهم، باید بگذاری همه کارها را درست انجام دهم، کارت را قطع نکن و نگذار. مصلحت خانواده خدا لطمه می زند، تو باید مرا نگه داری..." آیا این گونه دعا کردن خیلی غیرمنطقی نیست؟ اگر پیش خدا بیایی و اینگونه دعا کنی، آیا خدا می تواند به تو کار کند؟ تو بیا پیش من و اینطور با من حرف بزن، می شنوم؟ بیرونت کن! آیا شما در حضور روح و در حضور مسیح یکسان نیستید؟ وقتی مردم برای دعا نزد خدا می آیند باید به این فکر کنند که چگونه منطقی صحبت کنند، چگونه باطن خود را تنظیم کنند تا به خداپرستی برسند و چگونه مطیع باشند و بعد دوباره دعا کنند و احساس حضور خداوند را پیدا کنند. خیلی وقت ها مردم آنجا زانو می زنند و دعا می کنند، چشمانشان را می بندند و چیزی نمی گویند، فقط می گویند: «خدایا! خدایا!» برای مدت طولانی بدون هیچ حرفی فریاد می زنند، چرا اینطور است؟ وضعیت شما مناسب نیست. آیا تا به حال چنین زمانی داشته اید؟ مثل اینکه الان می دانی چه کاری می توانی انجام دهی، تا چه حد می توانی آن را انجام دهی، و همه چیز را می دانی، اما خیلی وقت ها پیش می آید که شرایط غیرطبیعی است و گاهی نمی دانی چگونه آن را تنظیم کنی، و بیشتر اوقات شما دعا کنید حرفی نیست و فکر می کنم دلیلش بی فرهنگی است. آیا نماز نیاز به فرهنگ دارد؟ این فقط سروصدا کردن نیست، بلکه واقعاً مطابق عقلانیت افراد عادی صحبت می کند. به دعای عیسی نگاه کنید (با گفتن اینکه دعای عیسی مستلزم این نیست که مردم در موقعیت یا موقعیت او بایستند)، او در باغ جتسیمانی به جای این که بگوید «لطفاً...» دعا کرد. اطاعت، در شرایط اطاعت: «اگر ممکن است، این جام از من بگذرد، اما نه آنطور که من میخواهم، بلکه به میل تو» (متی 26:39) .بار دوم اینگونه دعا کرد، بار سوم دعا کرد: «اراده تو تمام شود.» او خواست خدای پدر را لمس کرد و گفت: «اراده تو تمام شود.» توانست به طور کامل اطاعت کند، کمی از انتخاب شخصی هیچی وقتی می گوید اگر می شود از خدا رفع آن را بخواهیم، منظورش چیست؟ این به این دلیل بود که فکر مصلوب شدن و خونریزی تا زمان مرگ او بسیار دردناک بود، که شامل مرگ می شد، و با این فرض بود که او اراده خدای پدر را کاملا درک نکرده بود، بنابراین او چنین دعا کرد. او فکر می کرد که هنوز هم می تواند در چنین دردهایی چنین نماز بخواند و این کاملاً مطیع بود. طبیعی است که این گونه نماز بخواند، وقتی نماز می خواند، شرط نمی خواهد یا می گوید که باید حذف شوم، بلکه خواست خدا را می خواهد که آن را درک نمی کند. نماز اول وقت را که نفهمید، گفت: اگر ممکن باشد، البته این سه نماز فقط سه روز طول نکشید. بعد از آن دیگر چیزی نخواست. در دو نماز اول طلب داشت و طلب هم در حالت طاعت بود. اما مردم اینطور نماز نمی خوانند مردم همیشه در نماز می گویند خدایا هر کاری می خواهی بکن لطفا هر طور که می خواهی مرا هدایت کن و شرایط را برای من فراهم کن... شاید خدا شرایط مناسبی را فراهم نکند. برای شما، و فقط به شما اجازه می دهد این کار را انجام دهید.» از این رنج می برند. اگر مردم همیشه در نماز می گویند «خدایا، مرا آماده کن و به من نیرو بده»، چقدر این گونه دعاها نامعقول است! هنگام دعا باید منطقی باشید، با فرض اطاعت دعا کنید و قوانینی وضع نکنید. بدون اینکه منتظر قضای نماز باشم باید از خدا میپرسیدم که چه کار کنم اینگونه دعاها خیلی غیر منطقی است. خیلی اوقات خداوند دعای مردم را به هیچ وجه مستجاب نمی کند، بنابراین مردم هنگام دعا خشک می شوند.
دعا و درخواست در پیشگاه خداوند، اجبار خدا به این و آن نیست. دعای معقول چیست و نماز غیر منطقی چیست، بعد از مدتی تجربه خواهید فهمید. مثلاً بعد از اینکه این وقت دعا کردید احساس می کنید روح القدس اینطور عمل نمی کند و آنقدر شما را راهنمایی نمی کند. خدایا به خواست خودت از خدا بخواهی می گویند خدایا همه چیز طبق میل تو انجام می شود تا زمانی که به این جنبه توجه کنی و کمی لالایی داشته باشی می فهمی که بی منطقی یعنی چه. . حالتی هم هست که انسان در روح انسان احساس می کند که وقتی به میل خودت دعا می کنی خشک می شوی و حرف نمی زنی و هر چه بیشتر حرف می زنی ناجورتر می شوی روح القدس اینطور نیست. هدایت کردن این نیز یک موضوع کاوش و تجربه است، حتی اگر اکنون صحبت با شما را به پایان رسانده اید، ممکن است در هنگام تجربه با موقعیت های خاصی مواجه شوید. دعا عمدتاً برای گفتن حقیقت است "خدایا! تو فساد انسان را می دانی و امروز من یک کار غیر منطقی دیگر انجام دادم. من انگیزه ای در وجودم دارم. من آدم فریبکاری هستم. این کار را به حق و مطابق خودم انجام دادم. اراده کردم و حتی از خودم دفاع کردم، حالا متوجه فساد خود شدم، لطفاً مرا بیشتر روشن کنید، بگذارید حقیقت را بفهمم و بتوانم به حقیقت عمل کنم و از شر این مفاسد خلاص شوم. . اکثر مردم در زمان واقعی نماز نمی خوانند فقط کمی درک در ذهن خود دارند و میل به توبه دارند اما حقیقت را درک و درک نمی کنند. ساده تر از ساده باش. با نگاهی به گذشته، بیشتر می دانم. الهام از کار روح القدس و روشنایی و روشنایی از کلام خدا به شما این امکان را می دهد که درک واقعی و توبه واقعی داشته باشید که بسیار عمیق تر از تفکر و درک خود شخص است و درک کاملی از این موضوع دارد. شما فقط خط خطی می کردید و در افکار و افکار خود خط می کشیدید، اما پس از آن روش تمرین مناسبی نداشتید، در حقیقت پیشرفت چندانی نداشتید و هنوز نتوانستید به تغییر دست یابید.
چگونه مردم رابطه خود را با خدا حفظ می کنند؟ به چه چیزی چسبیده اید؟ آن را با درخواست، دعا و ارتباط با خدا در قلب خود حفظ کنید. چنین رابطه ای باعث می شود که مردم اغلب در پیشگاه خداوند زندگی کنند، بنابراین چنین شخصی فردی بسیار آرام است. بعضی ها همیشه بیرون مشغول انجام کارهای بیرونی هستند، یکی دو روز است که زندگی معنوی ندارند و در دلشان هوشیاری ندارند، سه تا پنج روز یا یکی دو ماه است که هنوز هوشیاری ندارند. . . دعا کردن به این معناست که وقتی اتفاقی میافتد، از خدا بخواهید که به شما کمک کند، راهنمایی کند، به شما عنایت کند، شما را روشن کند تا اراده خدا را درک کنید و بدانید که چگونه به حق عمل کنید. دامنه دعا نسبتاً وسیع است، گاهی اوقات این است که آنچه در دل داری بگوییم، در هنگام سختی با خدا صحبت کنیم یا منفی و ضعیف باشیم، در هنگام نافرمانی با خدا دعا کنیم یا هر روز با خدا صحبت کنیم. صرف نظر از این که آیا شما می توانید آن را ببینید یا نه. دایره دعا اصولاً گفتگو با خدا و ارتباط با خداست، گاهی وقتش است، گاهی نامنظم است و در هر زمان و هر کجا می توان آن را انجام داد. ارتباط معنوی محدود به تشریفات نیست، ممکن است خوب باشد یا نباشد، گاهی اوقات چیزی برای گفتن دارد، گاهی اوقات اینطور نیست، وقتی اتفاقی می افتد، در مورد چیزی با خدا صحبت کنید، دعا کنید، و زمانی که اشکالی ندارد به آن فکر کنید. چگونه خدا مردم را دوست دارد، چگونه خدا به مردم اهمیت می دهد، چگونه خدا مردم را سرزنش می کند، و ارتباط با خدا در هر زمان و هر مکان، این ارتباط معنوی است. گاهی اوقات وقتی به چیزی در جاده فکر می کنید خیلی ناراحت می شوید، لازم نیست زانو بزنید یا چشمانتان را ببندید و فقط در دل خود به خدا می گویید: «خدایا لطفا در این مورد مرا راهنمایی کن، من ضعیف هستم. و من نمی توانم بر آن غلبه کنم. «قلب شما متاثر است، فقط چند کلمه ساده بگویید، خدا خواهد فهمید. گاهی دلت برای خانه تنگ می شود و می گویی: «خدایا دلم برای خانه تنگ شده...» نمی گویید به چه کسی فکر می کنید، اما حالتان بد است، پس با خدا صحبت کنید. مشکلات فقط با دعا با خدا و صحبت از صمیم قلب حل می شود آیا با صحبت با مردم می توان مشکلات را حل کرد؟ اگر با فردی آشنا شوید که حقیقت را میفهمد، اشکالی ندارد، اما اگر با فردی آشنا شوید که حقیقت را نمیفهمد، یا اگر فردی منفعل و ضعیف را ملاقات کنید، بر دیگران تأثیر میگذارد. اگر به خدا بگویید خداوند شما را آرام می کند و شما را به حرکت در می آورد.اگر بتوانید بی سر و صدا سخنان خدا را در پیشگاه خداوند بخوانید می توانید حقیقت را درک کنید و مشکلات را حل کنید.کلام خدا شما را قادر می سازد راهی برای غلبه بر مشکلات پیدا کنید. بر این کنر کوچک غلبه کن، این کنر شما را زمین نمی اندازد، نمی گذارد شما کنترل شوید و به شما اجازه نمی دهد وظیفه خود را انجام دهید. گاهی اوقات ناگهان کمی در دل خود احساس ناراحتی یا ناراحتی می کنید، پس عجله کنید و به درگاه خدا دعا کنید، یا مجبور نیستید چیزی بخواهید، یا لازم نیست از خدا بخواهید که این کار را انجام دهد یا شما را روشن کند. همیشه در مورد خودت چه احساسی داری؟ یعنی: «خدا همیشه در کنارم است و هرگز مرا رها نکرده است، آن را احساس می کنم، هر کجا هستم، هر کاری که می کنم، استراحت می کنم، ملاقات می کنم یا انجام وظیفه می کنم، احساس می کنم قلب. دانستن اینکه خدا دستم را گرفته و رها نکرده است. "گاهی اوقات، وقتی به این فکر میکنم که هر روز در طول سالها چگونه آمدهام، احساس میکنم قد من بزرگ شده است، و این همه راهنمایی خدا و عشق خداست که همیشه آن را حفظ کرده است. وقتی به آن فکر میکنم مانند این را در دلم دعا می کنم و خدا را شکر می کنم: «خدایا شکرت! من خیلی ضعیفم خیلی ترسو و خیلی فاسدم اگر اینطوری راهنماییم نمیکردی به اینجا که الان هستم نمیرسیدم. "آیا این یک ارتباط معنوی است؟ اگر مردم اغلب بتوانند اینگونه با خدا ارتباط برقرار کنند، آیا چیزهای زیادی برای گفتن با خدا خواهند داشت؟ آنها چندین روز با خدا بی کلام نخواهند بود. اگر نمی توانید با خدا صحبت کنید. اگر در دل خود خدا را ندارید و به خدا ایمان دارید، می توانید هر آنچه در دل دارید به خدا بگویید، از جمله آنچه می توانید به معتمد خود بگویید. نزدیکترین معتمد شما قابل اعتمادترین و قابل اعتمادترین و دلسوزترین خویشاوند شما نمیتوانید چیزی برای گفتن به خدا نداشته باشید شما همیشه چیزی برای گفتن به خدا دارید پس آیا میتوانید همیشه در برابر خدا زندگی کنید همیشه میتوانید زندگی کنید در حضور خدا، همیشه می توانید احساس کنید که چگونه خدا شما را راهنمایی می کند، چگونه خدا مراقب شماست و از شما محافظت می کند، چگونه خداوند به شما آرامش و شادی می آورد، شما را برکت می دهد، شما را روشن می کند، و چگونه خدا شما را سرزنش می کند، شما را تربیت می کند، کسانی که شما را مجازات می کنند، قضاوت می کنند. و تو را تنبیه کند، همه در دلت آشکارا و آشکار خواهند دانست، هر روز غافل نخواهی شد و چیزی نمی دانی، فقط به خدا اعتقاد لفظی داری، بلکه وظایف خود را انجام می دهی، در مجالس ملاقات می کنی و همه چیز را تماشا می کنی. اسطوره ها و دعاها فقط از این فرآیندها می گذرند، نه صرفاً چنین مراسم مذهبی بیرونی، بلکه همیشه در قلب به خدا نگاه می کنند، با خدا دعا می کنند، هر از گاهی با خدا ارتباط برقرار می کنند، خدا را اطاعت می کنند و در مقابل خدا زندگی می کنند. . شما را راهنمایی کنید که چگونه خداوند از شما مراقبت می کند و از شما محافظت می کند، چگونه خداوند آرامش و شادی شما را می سازد، شما را برکت می دهد، شما را روشن می کند، و چگونه خداوند شما را سرزنش می کند، شما را تربیت می کند، شما را تنبیه می کند، شما را قضاوت می کند و شما را تنبیه می کند، همه اینها در قلب شما خواهد بود. واضح و روشن بدانید. شما هر روز چیزی نمی دانید، فقط کلامی به خدا ایمان داشته باشید، وظایف خود را انجام دهید و در بیرون ملاقات کنید، اسطوره بخوانید و هر روز دعا کنید، و فقط از این فرآیندها عبور کنید، نه فقط یک مراسم مذهبی خارجی، بلکه باید همیشه در دل به خدا نگاه کن، با خدا دعا کن، همیشه با خدا ارتباط برقرار کن، از خدا اطاعت کن و در پیشگاه خدا زندگی کن. شما را راهنمایی کنید که چگونه خداوند از شما مراقبت می کند و از شما محافظت می کند، چگونه خداوند آرامش و شادی شما را می سازد، شما را برکت می دهد، شما را روشن می کند، و چگونه خداوند شما را سرزنش می کند، شما را تربیت می کند، شما را تنبیه می کند، شما را قضاوت می کند و شما را تنبیه می کند، همه اینها در قلب شما خواهد بود. واضح و روشن بدانید. شما هر روز چیزی نمی دانید، فقط کلامی به خدا ایمان داشته باشید، وظایف خود را انجام دهید و در بیرون ملاقات کنید، اسطوره بخوانید و هر روز دعا کنید، و فقط از این فرآیندها عبور کنید، نه فقط یک مراسم مذهبی خارجی، بلکه باید همیشه در دل به خدا نگاه کن، با خدا دعا کن، همیشه با خدا ارتباط برقرار کن، از خدا اطاعت کن و در پیشگاه خدا زندگی کن.