کتاب ماه پنهان است، رمانی نوشتهی جان اشتاین بک است که اولین بار در سال 1942 به انتشار رسید. شهری کوچک و آرام که در محاصرهی نیروهای دشمن قرار گرفته، باید با شرارتهای تحمیل شده از دنیای بیرون و خیانتهای زاده شده در دنیای درون خود رو در رو شود. اشتاین بک در این داستان درخشان که در نروژ در زمان جنگ جهانی دوم میگذرد، به تحلیل و بررسی تأثیرات تهاجم نظامی، چه بر شکست خوردهها و چه بر فاتحین، میپردازد. این نویسندهی بزرگ با نفوذ به عمق عواطف شخصیتهایی همچون فرماندهای آلمانی و یا خائنی نروژی، و با به تصویر کشیدن احساسات میهنپرستانه، از حقایقی ژرف و غالبا تشویشآور دربارهی جنگ و البته سرشت انسان پرده برمیدارد.
ماه پنهان است با عنوان اصلی The Moon is Down رمانی کوتاه از جان استاینبک، نویسنده آمریکایی است که در مورد جنگ جهانی دوم نوشته شده است و در مورد افزایش فاشیسم در اروپا هشدار میدهد.
ماه پنهان است در زمان جنگ جهانی دوم به یکی از پرخوانندهترین کتابهای زیرزمینی در اروپا تبدیل شده بود که هزاران نسخه از آن به شکل مخفیانه در فرانسه، آلمان، نروژ، هلند و… منتشر شده و بلافاصله به یکی از نمادهای ادبیات مقاومت تبدیل شد. این کتاب نقش مهمی در تقویت روحیه مردم داشت.
در پشت جلد کتاب، قسمت مهمی از متن کتاب آمده است:
و آن مردان پیوسته به یاد خانه بودند. افراد گردان کمکم از سرزمینی که اشغال کرده بودند بیزار شدند و با مردم درشتی کردند. مردم نیز با آنان درشتی کردند. رفتهرفته اندکهراسی در دل فاتحان رخنه کرد، ترس از اینکه جنگ هرگز تمام نشود و آنان هیچگاه به خانه برنگردند و دیگر روی آسایش را نبینند، ترس از اینکه روزی از پا دربیایند و همچون خرگوشی در کوهستان شکار شوند، زیرا نفرت مردمی که سرزمینشان اشغال شده بود هیچگاه فرو نمینشست.
خلاصه رمان ماه پنهان است
داستان این کتاب درباره اشغال شهر کوچکی در اروپا است که مشخص نیست در کدام کشور قرار دارد. (به احتمال زیاد نروژ باشد.) نیروهای مهاجم با یک برنامهریزی دقیق و با کمک یکی از جاسوسان خود که در شهر محبوبیت زیادی داشت، توانستند بدون خونریزی زیاد و بدون زحمت آنچنانی کنترل شهر را در اختیار بگیرند. شهری که مردم آن سالهای سال است نه با کسی جنگیدهاند و نه کسی به آنها حمله کرده است. خلق و خوی مردم این شهر در اثر ندیدن جنگ به حدی آرام است که اشغالگران با خود میگویند، اینجا مکان مناسبی برای زندگی است و حتی شاید بعد از جنگ به این شهر نقل مکان کنند.
پس از اینکه مهاجمان شهر را اشغال کردند، فرمانده مهاجمان – سرهنگ لنسر – به دیدار شهردار شهر – اوردن – میرود و از او درخواست میکند که با مردم شهر صحبت کند تا آنها در کمال آرامش به استخراج زغالسنگ بپردازند و به این شکل از خشونت و خونریزی جلوگیری شود. اما شهردار که محبوبیت زیادی بین مردم دارد و خود را بالاتر از هیچ شهروندی نمیداند، به همه درخواستهای فرمانده به یک شکل جواب میدهد و آن هم این است که: این مردم آزاد هستند و هر کاری که بخواهند میکنند.
اوردن لبخندی زد. «شاید باور نکنید، اما حقیقت جز این نیست: قدرت در اختیار شهر است. نمیدانم چرا و چگونه، اما هست. (ماه پنهان است – صفحه ۳۰)
خیال میکنند چون خودشان یک پیشوا و یک سر دارند، ما هم مثل آنان هستیم. میدانند که اگر سر ده نفر از خودشان بالای دار برود، نابود خواهند شد. اما ما مردمانی آزاد هستیم و به اندازهی جمعیت خود سر داریم و در موقع لزوم رهبرانی مثل قارچ در میانمان خواهند رویید. (ماه پنهان است – صفحه ۱۴۹)
در ادامه رمان، وقتی یکی از مهاجمان در معدن به مردی آزاد دستور میدهد که کاری انجام دهد، مورد خشم او قرار میگیرد و طی حادثهای افسری از نیروهای اشغالگر کشته میشود. نیروهای مهاجم در برخورد با این حادثه مجبور میشوند آن مرد آزاد را اعدام کنند که همین باعث میشود خشم و کینه مردم سرریز شود و…
براساس رمان ماه پنهان است فیلمی هم در سال ۱۹۴۳ ساخته شده است که دیدن آن خالی از لطف نیست، اما پیشنهاد ما این است که در ابتدا کتاب را بخوانید.
درباره کتاب ماه پنهان است
در همین ابتدا اشاره کنم که اگر به کتابهای مرتبط با جنگ جهانی دوم و ادبیات مقاومت علاقه دارید، رمان ماه پنهان است یکی از بهترین گزینههای ممکن برای مطالعه است. این رمان کوتاه با اینکه فقط ۱۶۰ صفحه است، بدون شک در ذهن علاقهمندان برای همیشه ماندگار خواهد بود.
محوریت این رمان براساس گفتوگوهای میان افراد است و در آن اثرات جنگ به خوبی در هر دو سمت دیده میشود. جنگ و خشونتهای آن کاری به این ندارد که شما چه کسی هستید و در کدام جبهه قرار دارید. در این رمان سربازانی را میبینیم که پیروز میدان هستند و از اینکه به راحتی کنترل شهر را در اختیار گرفتهاند خوشحالاند. از آرام بودن مردم راضی هستند و با شنیدن خبرهای خوب، فکر میکنند که جنگ به زودی پایان مییابد و آنها میتوانند به آغوش خانواده خود برگردند. اما آیا واقعا چنین است؟ در مقابل مردمی را داریم که تندخو بودن را بلد نیستند. از شیوه جنگیدن و مقاومت و نافرمانی چیزی نمیدانند. سالها در صلح و آرامش زندگی کردهاند. اما وقتی آزادی را از آنان میگیرند، همین مردم به سرعت تغییر میکنند و تک تکشان حاضرند که جان خود را در راه آزادی فدا کنند.
به اعتقاد من، مهمترین پیام کتاب این است که مردم آزاد، و افرادی که معنای آزادی را درک کرده و مزه آن را چشیدهاند، به هیچ طریقی تن به بردگی نمیدهند. چنین مردمی، نهایتا فریاد خواهند زد و از خود دفاع میکنند.
من فکر میکنم، یکی از به یادماندنیترین قسمتهای کتاب زمانی بود که سرهنگ بنابر ذهنیت خودش، برای اجرای عدالت نزد شهردار میرود و از او درخواست میکند که به عنوان شهردار، آلکس – همان مرد آزادی که افسری را کشته بود – محاکمه و او را به اعدام محکوم کند. ولی شهرداری که خود را از جنس مردم میداند این را قبول نمیکند. بنابراین سرهنگ فکر میکند که باید کورل – جاسوس نیروهای اشغالگر در شهر – را شهردار شهر کند. قسمتی از گفتهای سرهنگ لنسر و شهردار اوردن:
لنسر گفت: «از اول میدانستم. ظاهرا چارهای نیست، کورل باید شهردار شود.» بهسرعت سرش را بالا آورد و گفت: «برای محاکمه که میمانید؟»
«بله که میمانم. نمیخواهم آلکس را تها بگذارم.»
لنسر نگاهی به او کرد و لبخندی کم و بیش اندوهبار بر لب آورد.
«ما هم وظیفهای به عهده داریم، این طور نیست؟»
شهردار گفت: «بله، تنها وظیفهی ناممکن در جهان، تنها کاری که شدنی نیست.»
«و آن چیست؟»
جملاتی از متن کتاب ماه پنهان است
سروان لوفت به معنی واقعی کلمه سروان بود. با سروانیِ خود زندگی میکرد و نفس میکشید. در زندگیاش حتی لحظهای هم غیرنظامی نبود. جاهطلبی سیریناپذیرش او را وامیداشت پلههای ترقی را یکییکی طی کند. مثل خامهای که روی سطح شیر میآید داشت بالا میرفت. پاشنههایش را با مهارت رقصندگان به هم میکوبید. آداب نظامی را تمام و کمال میدانست و بر رعایتشان پافشاری میکرد. (ماه پنهان است – صفحه ۳۴)
سرگرد هونتر جنگ را عملیاتی در حسابدانی میپنداشت که پس از پایان آن میتوانست برگردد کنار شومینهاش. سروان لوفت جنگ را حرفهی مناسب جوانان فرهیخته و شایسته میدانست و ستوان پراکل و ستوان توندر آن را خواب و خیالی میانگاشتندکه هیچچیزش واقعی نیست. (ماه پنهان است – صفحه ۳۷)
جنگ یعنی خیانت، نفرت، خرابکاریهای فرماندهان نالایق، شکنجه، کشتار، بیماری و خستگی، و جز این نیست تا سرانجام به پایان برسد. تازه بعد هم هیچچیز تغییر نمیکند مگر نفرتها و خستگیهای تازه که جایگزین همتایان کهنهشان میشوند. (ماه پنهان است – صفحه ۳۷)
در خیابانهای شهر، مردم با چهرههای گرفته در رفت و آمد بودند. اندکی از آن برق بهتزدگی از چشمانشان رخت بربسته بود، ولی هنوز برق خشم جایش را نگرفته بود. (ماه پنهان است – صفحه ۵۹)
این حرفهای بیربط چیست که دربارهی قانون میزنید؟ بین ما و شما قانونی در کار نیست. این جنگ است. باید همهی ما را بکشید، وگرنه وقتش که برسد، ما همهی شما را میکشیم. (ماه پنهان است – صفحه ۷۲)
آدمی تشنهی عشق است. بی عشق میمیرد. درونش پژمرده میشود و سینهاش مثل تراشهای میخشکد. (ماه پنهان است – صفحه ۱۱۰)
مردم دوست ندارند شکست بخورند و شکست هم نخواهند خورد. مردم آزاد جنگ را شروع نمیکنند، اما شروع که شد، هرگز اسلحهشان را زمین نمیگذارند، حتی وقتی شکست بخورند. این کار از گلههای انسانی که همهشان پیرو یک پیشوا هستند برنمیآید. به همین سبب است که گلههای انسانی در عملیاتها پیروز میشوند و مردمان آزاد در نبردها. خواهید دید که جز این نیست، آقا. (ماه پنهان است – صفحه ۱۵۸)
مشخصات کتاب
عنوان: ماه پنهان است
نوینسده: جان استاینبک – john steinbeck
ترجمه: شهرزاد بیاتموحد
انتشارات: ماهی
تعداد صفحات: ۱۶۰
قیمت چاپ اول – پاییز ۹۶: ۱۰۰۰۰ تومان
جیبی
«ماه پنهان است» رمانی کوتاه از نویسنده مشهور امریکایی، جان اشتاین بک است. این اثر در مورد جنگ جهانی دوم نوشته شده و در مورد افزایش فاشیسم در اروپا هشدار میدهد.
این اثر زمانی یکی از پرخواننده ترین کتابهای زیرزمینی اروپا بود و هزاران نسخه از آن پنهانی در فرانسه، آلمان، هلند و کشورهای دیگر اروپایی منتشر میشد و نقش مهمی در تقویت روحیه مردم داشت.
شهر کوچکی در اروپا اشغال میشود اما مکان آن مشخص نیست. نیروهای مهاجم با برنامهریزی دقیق و حسابشده و با کمک یک جاسوس بدون خونریزی شهر را فتح میکنند. شهری با مردمی که سالها نه جنگ را میشناختند و نه کسی بهشان حمله کرده بود. خلق و خوی این مردم به قدری آرام است که اشغالگران تصمیم میگیرند بعد از جنگ برای زندگی به آنجا نقل مکان کنند. فرمانده اشغالگران از شهردار شهر میخواهد بدون جنگ و خونریزی از مردم درخواست کند که به استخراج زغال سنگ بپردازند اما شهردار که محبوب مردم است و خود را همپایه آنها میداند میگوید مردم آزادند هرکاری که دوست دارند انجام دهند. در این میان برخورد یک نیروی مهاجم با مردی در معدن منجر به قتل او میشود و این موضوع شهر را بهم میریزد.
«مردم زیاد در خیابانها نمیماندند، بلکه از درها به درون خانهها میرفتند و درها بسته میشد. گویی چشمهایی از پشت پردهها به بیرون مینگریستند. وقتی سربازان در شهر رفت وآمد میکردند و گشتیها در خیابان اصلی دور میزدند، نگاههایی سرد و غضبناک آنها را میپایید. مردم به مغازهها میآمدند تا چیزکی برای ناهار بخرند. جنسی را که میخواستند میگرفتند، پولش را میدادند و بیهیچ خوش وبشی با فروشنده میرفتند.»
براساس رمان «ماه پنهان است» فیلمی هم در سال ۱۹۴۳ ساخته شده است که دیدن آن لذتبخش است اما پیشنهاد میکنیم ابتدا کتاب را بخوانید.
ماه پنهان است (به انگلیسی: The Moon Is Down) رمانی از جان اشتاینبک، نویسندهٔ اهل ایالات متحده آمریکا است. این رمان را می توان یکی از مصادیق ادبیات مقاومت خواند که در آن مردم شهر کوچکی که پیش از آن درگیر تجربه تلخ اشغال نظامی نشده بودند، سر به طغیان و البته نه شورش علنی برداشتند.
منبع: https://nashremahi.com