پورنوگرافی چیست؟
تعریف پورنوگرافی
واژه پورنوگرافی که در اواسط قرن ۱۹ وارد زبان انگلیسی شده است، عبارت است از نمایش رفتارهای جنسی در کتاب، تصویر، فیلم و هر رسانه ارتباطی دیگری با هدف برانگیختگی جنسی مخاطب. واژه پورنوگرافی از دو واژه یونانی پورنی بهمعنای فاحشه و گرافین بهمعنای نوشتن تشکیل شده است. واژه پورنوگرافی در اصل بهمفهوم هر کار هنری و یا ادبی درباره زندگی فاحشهها بوده و در طی زمان با مفهوم جدید جایگزین شده است. در تعریف جدید، پورنوگرافی تشکیل شده است از تصاویر بصری از اندامهای جنسی و یا فعالیتهای جنسی، که میتواند واقعی و یا شبیهسازی شده توسط تکنیکهای سینمایی باشد، که هدف از آن تحریک حس جنسی و نه حس زیباشناختی مخاطب است.
تاریخچه پورنوگرافی
با نگاهی به تاریخ در مییابیم که بشر همواره به تصاویر جنسی علاقمند بوده است. از زمانیکه بشر هنر را خلق کرده است، بدن انسان اولین موضوع برای ترسیم بوده است. در گذشته، رابطه جنسی و برهنگی با مذهب و تفکرات ماوراءالطبیعی درهم آمیخته بوده و شامل کارهای هنری، موسیقی، شعر و نقاشیهای دیواری میشده است. نقاشیهای برهنه و تصاویر آلت جنسی در غارهای دوران عصر حجر به صدها هزار سال پیش برمیگردد. تصویر لختی یافتشده بهنام ونوس ویلندورف که از سنگ تراشیده شده است، حدودا متعلق به ۲۵۰۰۰ سال پیش است و در اتریش یافت شده است. این مجسمه تصویر زنی است که سینههای بسیار برجستهای دارد. در سال ۲۰۰۵ باستانشناسان مجسمه زن و مردی متعلق به جوامع شکارگر- گردآورنده درسال ۵۲۰۰ پیش از میلاد را پیدا کردند که آنها را در حال رابطه جنسی نشان میداد.
باستانشناسان محل کشف این مجسمه را قدیمیترین سایت پورن دنیا نامیدند. وقتی در تاریخ بهجلوتر حرکت میکنیم در جوامع یونان و روم بکرات به مجسمهها و تصاویر دیواری برمیخوریم که انواع فانتزیهای جنسی را به نمایش میگذارد. اما شاید نتوان این تصاویر و نقاشیها را پورنوگرافی بهمعنای امروزی آن دانست. زیرا با توجه به فرهنگ آن زمان هدف از آنها لزوماً تحریک جنسی نبوده است.
انقلاب اول و دوم جنسی
این دوره را گروهی از مفسران انقلاب اول جنسی میدانند. این انقلاب جنسی در سالهای جنگ جهانی اول بوقوع پیوست و شامل مشروبخواری و شوخیهای جنسی میشد. اما انقلاب جنسی دوم که در دهه ۱۹۶۰ میلادی در آمریکا بهوقوع پیوست عمیقتر، طولانیتر و دگرگون کنندهتر بود.
مسلما اولین سوالاتی که در عصر ویکتوریایی ذهن بشر را به خود مشغول کرده بود و افراد قادر به مطرح کردن آنها نبودند آن بود که رفتارهای جنسی دیگر افراد چگونه است؟ چه رفتارهایی طبیعی محسوب شده و چه رفتارهایی غیر طبیعی؟ آیا همسایه من نیز فانتزیهای جنسی من را دارد و علائق جنسی او شبیه علائق جنسی من است؟ چند درصد از افراد رابطه جنسی پیش از ازدواج و یا خارج از ازدواج دارند؟ آلفرد کینزی در تحقیقات خود در صدد پاسخ به این سوالات برآمد.
در دهه ۴۰ میلادی، آلفرد کینزی تحقیقات خود را درباره موضوعات جنسی که بهنام گزارش کینزی شناخته میشود انتشار داد. و در آن، درباره بسیاری از موضوعات جنسی که در آن زمان تابو محسوب میشدند صحبت به میان آورد. او هر گونه رفتار جنسی را در انسان طبیعی میدانست. وی باور داشت نمیتوان بعضی از رفتارهای جنسی انسان را قابلقبول و طبیعی و بعضی را غیرقابلقبول دانست. پیش از کینزی کارهای ویلهلم ریچ که از شاگردان فروید بود نیز بر تغییر فرهنگ جامعه موثر بود. او معتقد بود ظهور تمایلات جنسی در قالب ارگاسم بسیار طبیعی است و نباید بواسطه اخلاقیات و کنترل خانواده، فرهنگ و دولت مانع آن از بروز آن شد. او باور داشت ایجاد مانع برای انرژی جنسی بسیار مخرب بوده و منجر به شکلگیری پدیدههایی مانند فاشیسم میشود.
بنا بر باور بسیاری از افراد
انقلاب جنسی که عبارت بود از آزادی جنسی، بالاخص درباره زنان، و در دهه ۱۹۶۰ در آمریکا و پس از آن در سایر نقاط دنیا بوقوع پیوست را میتوان تا حدی نتیجه تحقیقات و گزارشهای ریچ و کینزی و افرادی مانند آنها که باور به سرکوب نکردن انرژی جنسی داشتند دانست. اگرچه درباره روش تحقیق کینزی ایرادات بسیاری وارد است، ولی کار او نوعی پشتوانه علمی برای همه گونه رفتارهای جنسی در انسان فراهم آورد و تنوع رفتارهای جنسی مورد قبول قرار گرفت. علاوه بر آن، کارهای ریچ و کینزی منجر شد که بتوان بهراحتی در جامعه درباره موضوعات جنسی گفتگو کرد. اما موضوعات جنسی تنها در قالب گفتگو باقی نماند و در شکلهای دیگری از جمله عکس و فیلم نیز خود را به جامعه دیکته کرد.
پس از آن است که در دهه ۵۰ میلادی مجله پلی بوی تاسیس میشود و به سمبل آزادی جنسی و زن آزاد و مدرن در غرب تبدیل میگردد. پلی بوی تنها محدود به عرضه تصاویر برهنه نبود، بلکه فلسفه خاص خود را نیز بهمراه داشت که باعث تغییر فرهنگ در آمریکا شد. فلسفه آزادی بدون شرط و لذت که با فرهنگ سنتی و مذهبی پیشین کاملا در تضاد بود. باید متذکر شد بخشی از انقلاب جنسی دهه ۶۰ همچنین تاکید بر آن داشت که زنان نیز مانند مردان نیاز جنسی دارند و می توانند از سکس لذت ببرند. دو مفهومی که در زمان خود بیسابقه محسوب میشد. انقلاب جنسی دوم با وجود آنکه نکات مثبتی نیز درخود داشت، ولکن زمینه را هرچه بیشتر برای پورن فراهم کرد.
اکنون بشریت
در پورنوگرافی با معیارها و عوامل تازهای حتی نسبت به چهار دهه پیش از آن مواجه شده است که باید درباره آنها تصمیمگیری کند. سوالاتی که اکنون باید بشریت از خود بپرسد شاید اندکی متفاوت از چهار دهه گذشته است.
چه تعداد از کودکان ما به پورنوگرافی دسترسی دارند؟ آیا باید نگران تماشای پورنوگرافی توسط نوجوانان باشیم؟ آیا پورنوگرافی جنسیتزده و نژادپرستانه است؟ آیا تماشای پورنوگرافی منجر به خشونت و آسیب و تجاوز به زنان میشود؟ آیا اعتیاد به پورنوگرافی وجود دارد؟ آیا پورنوگرافی تاثیری بر عدم تعهد به همسر و ارزشهای خانواده دارد؟ آیا پورنوگرافی باعث تغییر نگرش و تمایلات جنسی میشود؟ آیا پورنوگرافی ذایقه جنسی مخاطب را تغییر میدهد؟ آیا پورنوگرافی دیدگاه بشر درباره ارزشمندی خود را تغییر میدهد؟ پورنوگرافی فرهنگ جوامع را به چه سمت و سویی میبرد؟ آیا خشونت، بیاحترامی به انسان، لذتپرستی، و کودکآزاری موجود در فیلمهای پورنوگرافی را تنها میتوان نشانهای از فرهنگ موجود جوامع انسانی دانست؟ و یا آنکه میتوان برای پورنوگرافی نیز در ترویج خشونت و خودپرستی انسان نقشی قائل شد؟
در گذشته اگرچه پورنوگرافی وجود داشته است، ولیکن از آن بهعنوان یک صنعت و تجارت نام برده نمیشده است. در نهایت، فاحشه خانههایی وجود داشته که فرد تنها بهواسطه حضور واقعی خود میتوانسته از خدمات آنجا استفاده کند. صنعت فیلم در کنار تکنیکهای سینمایی به انسان این توان را داده است که بدون حضور فیزیکی چندین برابر گذشته و بیش از آنچه همراه با یک شریک واقعی جنسی تحریک جنسی دریافت کند، بر انگیخته شود.