دانلود رایگان کتاب جادوی فکر بزرگ اثر دیوید شوارتز ترجمه فارسی PDF
آرامی در سرم گفت: "اگر کودک شما فقط شیر کاکائو را روی سرتاسر کت و شلوار ابریشمی سفید شما ریخته بود، یک لباس جایگزین میکردید." ناگهان قطعات پازل کاملاً خراب شد. البته من توانایی عصبانی شدن از یک کودک را داشتم. من نمیخواستم این را به خودم اعتراف کنم، بنابراین وقتی که شخص دیگری عصبانی شد، من به جای همدلی قضاوت کردم. این تمرکز مرا از بین برد. من فهمیدم که این جنبهای است که توسط هر شخص نشان داده میشود که در من است و نه خود شخص. من زن عصبانی در تربیت نیستم، اما من بیصبری و عدم تحمل او را در آن لحظه نشان میدهم. آنچه من کشف کردم توانایی من بود که شبیه رفتار افرادی است که من سختگیرانه قضاوت کردهام. بدیهی است که من باید مراقب خصوصیاتی که بیشتر از سوی دیگران مرا آزار میدهد، باشم. شروع به شناختن آنها به دانلود رایگان کتاب جادوی فکر بزرگ اثر دیوید شوارتز ترجمه فارسی PDF عنوان اتاقهایی که بسته بودم کردم. من مجبور بودم تصدیق کنم که اگر روزی بدی داشته باشم، میتوانم بر سر فرزندم فریاد بزنم. سپس به یک فرد بیخانمان نگاه کردم و از خودم پرسیدم، "اگر خانواده یا تحصیلات نداشتم و کارم را از دست میدادم، ممکن است من بیخانمان باشم؟ " جواب مثبت بود. اگر شرایط زندگی خود را تغییر میدادم، آسان بود که ببینم میتوانم انجام دهم و تقریباً در هر چیزی متفاوت باشم. من سعی کردم هر نوع انسانی باشم: خوشحال، غمگین، عصبانی، حریص و حسود. افراد چاق هدف ویژه من بودهاند. پدرم همیشه سنگین بود و در پیش داوری من هم قرار میگرفت. ناگهان به نظرم متفاوت آمد. من با استخوانهای نازک و متابولیسم سریع متولد شدم. فهمیدم که اگر متابولیسم تغییر کند و من به خوردن دانلود رایگان کتاب جادوی فکر بزرگ اثر دیوید شوارتز ترجمه فارسی PDF آشغالهایی که میخورم ادامه دهم، من هم چاق میشوم. اما هنوز چند حوزه وجود داشت که مغزم با آنها مشکل داشت. من هرگز نمیتوانستم خودم را قاتل یا متجاوز تصور کنم. چگونه میتوانم کسی را با خونسرد بکشم؟ تصور کشتن کسی آسان بود اگر او بخواهد به من یا خانوادهام آسیب برساند اما در مورد آن جنایات بیرحمانه و بیمعنی چهطور؟ فهمیدم که اکنون تمایلی به کشتن ندارم، اما اگر چهارده سال در کمد محبوس میشدم و هر روز کتک میخوردم آیا میتوانستم با خونسردی بکشم؟ جواب مثبت بود. این قتل را قابل قبول نمیدانست، اما به من اجازه میداد ببینم که من واقعاً میتوانم از همه بودن استقبال کنم. وقتی از آن روز به بعد در هر چیزی مشکل داشتم، آن را خراب میکردم.
به عنوان مثال، من هنوز نمیتوانستم ببینم که چگونه میتوانم یک بچه باز باشم، بنابراین از خودم پرسیدم چه نوع فردی با یک کودک رابطه جنسی برقرار میکند؟ فکر کردم فردی منحط، ترسان و منحرف. سپس از خودم پرسیدم، "آیا میتوانم یک منحط باشم؟ آیا میتوانم ترسان باشم؟ آیا میتوانم انحراف پیدا کنم؟ " سعی کردم بدترین شرایطی را که ممکن بود در کودکی اتفاق بیفتد تصور کنم و فهمیدم که اگر در کودکی مورد آزار و شکنجه قرار میگرفتم و بدون عشق زندگی میکردم، طور دیگری رشد میکردم. در آن شرایط به هیچ وجه نمیتوانستم آنچه را که میتوانم انجام دهم و نمیتوانستم آنچه را که میخواهم پیشبینی کنم. تا زمانی که با کفشهای یک نفر راه نرفتید درباره او قضاوت نکنید. حتی اگر داشتن برخی از این ویژگیها برای من سخت بود، من باید با این احتمال روبهرو میشدم که یک دیو در درون من زندگی میکند. گاهی اوقات سوال این نیست که آیا در حال حاضر ویژگی خاصی دارید یا خیر، اما آیا میتوانید این ویژگی را در شرایط دانلود رایگان کتاب جادوی فکر بزرگ اثر دیوید شوارتز ترجمه فارسی PDF مختلف نشان دهید؟ سعی کردم هر نوع کسی را که من را بیزار یا منزجر میکند را بپذیرم. پذیرش بعضی از آنها دشوارتر از دیگران بود، بعضی بیشتر زمان میبردند، اما سرانجام چیز کمی وجود داشت که نمیتوانستم در خودم صاحب شوم. با گذشت زمان صدای درونی من با قضاوت درباره همه چیز زندگی و همه کسانی که ساکت شده بودند، سپری شد. سکوت ذهنی چیزی که در مورد تمام زندگیام آرزو داشتم و اکنون شاهد ظهور این احتمال بودم. فهمیدم که من تنها زمانی مردم را قضاوت میکردم که جنبهای را نشان دهند که من نمیتوانم در خودم بپذیرم. اگر کسی خودنمایی میکرد، من دیگر درباره او قضاوت نمیکردم، زیرا میدانستم که من نیز یک خودنما هستم. فقط وقتی خودم را کاملاً مطمئن کردم که قادر به رفتار خاصی نیستم، ناراحت میشوم و انگشتم را به طرف مقابل میگیرم. دست خود را مستقیم جلوی خود بگیرید و به شخصی اشاره کنید. توجه داشته باشید که یک انگشت شما به سمت آنها و سه انگشت شما به سمت خودتان است. این میتواند به عنوان یک یادآوری باشد که وقتی دیگران را سرزنش میکنیم، فقط جنبهای از خودمان را انکار میکنیم. فرایند پنهان کردن و انکار بخشهایی از خودم تقریباً خندهدار به نظر میرسد وقتی فهمیدم تمام انرژیهای خود را برای اینکه فرد خاصی نباشم، مصرف کردم. اگر خود را به عنوان جهان کوچک از تمام جهان هستی مشاهده نکنید، به عنوان فردی جداگانه به زندگی خود ادامه خواهید داد. شما به جای درون به دنبال پاسخ و جهت میگردید و در مورد خوب و بد قضاوت میکنید. شما این توهم را حفظ خواهید کرد که من و شما واقعاً با هم ارتباط نداریم. برای اینکه احساس امنیت کنید، پشت نقاب خود خواهید ماند. اما اگر کلیت جهان را در درون خود بپذیرید، کلیت نژاد بشر را نیز در آغوش میگیرید. اخیراً، من به کلرادو رفتم تا یک سمینار برای یک زن و شوهر، مایک و مرلین و شرکت بازاریابی آنها برگزار کنم. وقتی به خانه آنها رسیدم، برای یک ناهار سریع با دانلود رایگان کتاب جادوی فکر بزرگ اثر دیوید شوارتز ترجمه فارسی PDF فرزندانشان بیرون رفتیم تا در مورد کارهایی که در رابطه با ابراز احساسات است بحث کنیم. هنگام ناهار، بحث فوق العادهای در مورد زندگی در جهانی داشتیم که همه تشخیص میدهیم که هر یک از ما اثری از کل جهان را در خود جای دادهایم. مایک و مرلین از قبل با تئوری هولوگرافیک آشنا بودند و مشتاق بودند. اما وقتی بعد از ناهار سوار ماشین شدیم، مایک برگشت و به من گفت: "اما چند چیز وجود دارد که میدانم من نیستم." من تعجب نکردم و این اتفاق اغلب پس از توافق کسی میافتد که آنها همه چیز هستند. بالاخره برای من اتفاق افتاده بود. بنابراین من از مایک پرسیدم ، "تو چه چیزی نیستی؟" مایک پاسخ داد ، "من احمق نیستم." من در آینه عقب دیدم که مایک مستقیم به من نگاه میکرد و گفت: "اگر همه چیز باشی، پس تو هم یک احمق هستی." در ماشین سکوت برقرار بود.