بررسی قسمت 4 سریال زخم کاری

بعد از گذشت چند قسمت، باید پرسید که دقیقا چه چیزی موجب محبوبیت و استقبال مخاطبان از سریال زخم کاری شده؟ اجرا و کارگردانی؟ طبیعتا محمدحسین مهدویان قبلا در سینما تجربیات به مراتب سخت‌تر و جاه‌طلبانه‌تری‌ را در بحث اجرا پشت سر گذاشته و حتی در این سریال هم مواردی که بشود بهش ایراد گرفت پیدا می‌شود. متن؟ قطعا قصه تا اینجا عنصر مهمی بوده ولی بخش عمده‌ای از جان قصه نه تنها از رمان بلکه از مکبث می‌آید که با چند قرن قدمت و بی‌شمار اقتباس، خیلی هم تازگی ندارد. بازیگران؟ در این مورد هم که باید گفت به جز جواد عزتی متاخر، که به یکی از ستارگان طراز اول سینمای ایران تبدیل شده، دیدن سایر چهره‌ها برای مخاطب غافلگیرکننده نیست، گرچه این بار نقشی متفاوت با کارهای قبلی خود ایفا کرده‌اند. فراتر از تمام این موارد، چیزی که آتش سریال را شعله‌ور کرده و آن را از یک محصول عامه‌پسند‌ و سرگرم‌کننده فراتر برده، نمایش میل به شرارت و قدرت است.


پیشنهاد مطالعه: نقد سریال زخم کاری

چه در سینمای محافظه‌کار و چه در رسانه ملی، اصولاً کمر قصه فیلم و سریال‌های ایرانی زیر اخلاق‌گرایی تحمیلی و در مواردی ریاکارانه خم می‌شود؛ آدم‌ خوب‌هایی‌ که باید رستگار و آدم بدهایی که باید مجازات شوند، آن هم به عیان‌ترین شکل ممکن. در این میان، زخم کاری نمونه نادری است که در آن کاراکترهای منفی افتاده‌اند به جان هم و برای ضربه زدن به همدیگر دارند نقشه می‌کشند و برنده کسی است که زیرک‌تر‌ و بی‌رحم‌تر باشد. بعد از قسمت چهارم زخم کاری ، به سختی می‌توانید در کل سریال شخصیتی را پیدا کنید که با خط‌کشی‌ از پیش تعیین شده، به دسته خوب‌ها تعلق داشته باشد. ماجرا کلا در زمین بدها اتفاق می‌افتد و با طیفی از خاکستری تا سیاه سروکار داریم که جذابیت از آن حذف نشده است. جالب‌تر اینکه چنین فضایی نه در ساحت ژانر و تخیل بلکه در عالمی رخ می‌دهد که به شدت شبیه جامعه امروز ایران است.

در این وضعیت، کاراکترهایی چون مالک و سمیرا حسابی در دل مخاطبان جا باز می‌کنند، حتی اگر گاهی در متن و اجرا از مدار خارج شوند. زوجی که وسوسه‌های شرورانه را در آغوش می‌کشند و برای بزرگتر کردن قصر و قلعه خود حاضرند دست خود را به خون آلوده کنند. این دیالوگ که

منبع: فیلیمو شات