نقد و بررسی فیلم (آسمان نیمه شب)

فیلم آسمان نیمه ‌شب در دو قسمت روایت می‌شود؛ از یک طرف دانشمندی اینجا، روی زمین، تلاش می‌کند تا پیامش را به فضا بفرستد و از سوی دیگر، ساکنان سفینه فضایی قرار است پیام این دانشمند را از روی زمین دریافت کنند. این فیلم را می‌توان بلند‌پروازانه‌ترین تجربه کلونی در پشت دوربین دانست؛ همچنین باید به خاطر داشت که او علاوه‌بر انجام‌دادن وظایف فنی خود در مقام کارگردان، از ریش پرپشت خود نیز مراقبت کرده است!


آسمان نیمه شب
آسمان نیمه شب

کلونی در نیمی از فیلم، خود را در برابر فیلم بازگشته (The Revenant) به چالش می‌کشد. فیلم ‌بازگشته، بر اساس کتابی به همین نام، نوشته مارک ال اسمیت ساخته شده و اسمیت نویسندگی فیلم‌نامه آن را بر عهده داشته است. کارگردان فیلم بازگشته، الخاندرو اینیاریتو و بازیگر نقش اصلی آن لئوناردو دی کاپریو به‌نوعی مرجع مقایسه جورج کلونی در فیلم آسمان نیمه ‌شب قرار می‌گیرند. شخصیت دانشمند داستان (با بازی کلونی) به‌نوعی بیمار است و نام او یعنی آگوستین لوفت هاوس، شخصیت‌های عصبانی کتاب‌های رمان پی.جی.وودهاوس نویسنده انگلیسی را در ذهن زنده می‌کند. او باید از میان برف و کولاک با پای پیاده بگذرد، با گرگ‌ها مبارزه کند، از میان آب های پر از یخ عبور کند و در عین حال، از دخترکی مرموز مراقبت کند که از نا‌کجا‌آباد در قلمروی سردش ظاهر شده است. تنها خطری که گویی در میان مشکلات آگوستین از قلم افتاده است مبارزه با گرازهای دریایی است! در حقیقت، باید اذعان داشت که جورج کلونی به‌خوبی توانسته مشکلات و خشونت زندگی در سرزمینی پوشیده از یخ را به نمایش بگذارد.

درباره شخصیت لوفت هاوس باید گفت اگرچه او فردی غمگین و ناخوشایند است، برای جلب‌توجه مخاطب به اندازه کافی جاذبه دارد. او پشیمان است و خودش را سرزنش می‌کند. با وجود این، با همه سختی‌ها، با اراده و تصمیمی محکم به پیش می‌رود؛ زیرا می‌داند سرنوشت آخرین تیر ترکش را برای رو‌به‌راه ‌کردن دوباره اوضاع در اختیار او قرار داده است. درباره گذشته و زندگی لوفت هاوس با زدن فلش‌بک‌هایی به سال‌‌های پیش، اطلاعاتی به مخاطب داده می‌شود. ایتان پک، بازی در نقش آگوستین جوان را بر عهده دارد. او که نوه گریگوری پک، هنرپیشه آمریکایی است، با استفاده از تکنیک‌های سینمایی با صدای جورج کلونی صحبت می‌کند که این صدای مشترک بر جذابیت کار آن‌ها افزوده است.