معرفی
سیستم های کسب و کار نشان دهنده یک قابلیت مستقل در یک کسب و کار هستند. آنها برای تقسیم و درک ساختار یک کسب و کار به قطعات قابل مدیریت استفاده می شوند، تقریباً به همان روشی که یک سازمان معمولاً به واحدهای وابسته به هم تقسیم می شود. با این حال، نقش و هدف بخشهای مختلف یک سازمان همیشه برای سایر بخشهای آن مشخص نیست، که منجر به تعاملات کمتر از بهینه در هنگام اجرای یک فرآیند تجاری میشود.
سیستم های تجاری مفهوم پارتیشن بندی و وابستگی متقابل را یک قدم جلوتر می برند. سیستمهای کسبوکار نه تنها نقشها و منابع، بلکه احتمالاً سایر سیستمهای تجاری را به هم متصل میکنند و حاوی آنها هستند، بلکه به صراحت رابط ها یا مجموعهای از خدمات یا مسئولیتها را تعریف میکنند که میتوان از آنها درخواست کرد. سازمان هایی که قراردادهای سطح خدمات را برای مشخص کردن و مدیریت رسمی تعاملات بین بخش ها و همکاران خارجی تعریف می کنند، در واقع سیستم های تجاری را تعریف می کنند. استفاده از یک سیستم تجاری اغلب با استفاده از مدل های کسب و کار در سطوح مختلف، همراه است.
اصطلاح "سیستم تجاری" را نباید با یک سیستم نرم افزاری اشتباه گرفت. یک سیستم تجاری شامل افراد، سخت افزار و نرم افزار است و بنابراین در سطح بالاتری نسبت به یک سیستم نرم افزاری قرار دارد.
سیستم های تجاری ساختار پویا را فعال می کنند.
ساختارهای سازمانی نسبتاً ایستا سنتی، دیگر برای دنیای تجاری غیرمتمرکز و پویا که در حال ظهور است کافی نیستند. ما دیگر نمی توانیم انتظار داشته باشیم که بخشی از سازمان برای مدت طولانی دست نخورده باقی بماند. ارزش از طریق زنجیره های ارزشی ایجاد و تحویل می شود که در طول زمان شکل می گیرند و از بین می روند. در واقع، روزی که چنین زنجیره ای برای یک معامله واحد تشکیل شود ممکن است دور نباشد.
سازمان ها ارگانیک هستند. از آنجایی که آنها فشار فزاینده ای را از محیط کسب و کار احساس می کنند، باید خود را برای رقابتی بودن سازگار کنند. در نهایت، یک ساختار سازمانی ایستا ممکن است در یک محیط تجاری بسیار پویا و بی رحم فلج شود و شرکت ها ممکن است نیاز داشته باشند به ساختار پویا به عنوان مکانیزم بقا روی آورند.
در ساختار سازمانی ایستا سنتی، مرزهای دپارتمان فقط مفهومی هستند. در حالی که این ممکن است نشانه ای از یک سازمان "باز" و "غیررسمی" باشد، نتیجه این است که هر فرد و بخش سازمان با بقیه سازمان در هم تنیده شده است. تغییر یا مدیریت یک بخش از سازمان، به طور کامل مستقل از سایر بخش ها، بسیار دشوار می باشد. سیستمهای تجاری، پارتیشنها و مرزها را با ممانعت از تعامل بین سیستمهای تجاری، به جز رابطهای از پیش تعریفشده، اعمال میکنند. این رابط ها (احتمالاً توافق نامه های رسمی در سطح خدمات) به لولاهایی تبدیل می شوند که سازمان را پشتیبانی می کنند. مهمترین مزیت این رابطها بین سیستمهای تجاری این است که بخشهای مختلف سازمان از یکدیگر جدا شدهاند. وابستگی ها بر حسب مسئولیت ها تعریف می شوند و نه بر اساس نحوه انجام آن مسئولیت ها.
جدا کردن مشخصات مسئولیت ها از تحقق مسئولیت ها، و متعهد ساختن کاربران سیستم تجاری به خدمات مشخص شده در مرز آن، منجر به ایجاد سازمانی زیرک می شود که قادر به تغییر آن است. در چنین سازمانی، یکی از قابلیت های آن (که توسط یک سیستم تجاری تعریف می شود) می تواند اصلاح، بهبود یا برون سپاری شود و تأثیر کلی بر بقیه سازمان به حداقل ممکن برسد. تا زمانی که کیفیت خدمات پس از تغییر، ثابت باقی بماند، عملیات تجاری بدون وقفه ادامه می یابد. همین کار را میتوان توسط یک سیستم نرمافزاری، یک نفر، یا کل بخش (چه در محل یا از راه دور)انجام داد.
استفاده از رویدادهای تجاری برای تعاملات انتزاعی می تواند وابستگی مستقیم بین سیستم های تجاری (Business systems) را حتی بیشتر کاهش دهد. از آنجایی که رویدادهای تجاری زمان و مکان را شفاف می کنند، سیستم های تجاری می توانند به طور غیرمستقیم با هم تعامل داشته باشند.
سیستم های کسب و کار دارای مسئولیت های کاملاً مشخصی هستند.
سیستم های کسب و کار به صراحت مسئولیت ها یا خدماتی که می توان از آنها درخواست کرد را تعریف می کنند. این ویژگی رفتار ضروری است زیرا امکان جداسازی وابستگی های ذکر شده در بخش قبل را فراهم می کند. یک سیستم تجاری که خدمات خود را تعریف نمی کند بی معنی است. هیچ راهی وجود ندارد که یک سیستم تجاری دیگر بداند چه خدماتی ارائه می دهد، به جز استنباط آنها از نام خود. به عنوان مثال، میتوانیم انتظار داشته باشیم که یک سیستم کسبوکار منابع (در اصطلاح دپارتمان، مدیریت منابع نامیده میشود) خدماتی را برای درخواست یک منبع، پرس و جو در مورد در دسترس بودن منابع، و احتمالاً جستجو در انواع منابع یا نمایهها ارائه دهد.
مسئولیت ها (یا خدمات) ابزار تعامل با سیستم تجاری را تعریف می کنند و به عنوان عملیات واسط (ها) مشخص می شوند. این رابط ها مجموعه ای از خدمات مرتبط هستند و به این ترتیب نقشی را که سیستم تجاری می تواند در یک تعامل خاص ایفا کند، توصیف می کند. هنگامی که چیزی خارج از سیستم کسب و کار یکی از خدمات ارائه شده را درخواست می کند، رویدادی در سیستم تجاری رخ می دهد تا انجام سرویس درخواستی را آغاز کند. این رویداد، که در سیستم تجاری داخلی است، ممکن است به صراحت به عنوان یک رویداد تجاری تعریف شود. نقش ها و منابع (کارکنان تجاری و نهادهای تجاری) در سیستم کسب و کار، با یکدیگر (در داخل) برای انجام خدمات درخواستی همکاری می کنند. همانطور که می بینیم، این همان روشی است که کسب و کار در قبال مشتریان خود عمل می کند. در واقع، ما حتی میتوانیم سیستم کسبوکار را بهعنوان یک «کسبوکار» مدلسازی کنیم، در این صورت درخواستکنندگان خدمات، بازیگران تجاری سیستم تجاری خواهند بود.
سیستم های کسب و کار حاوی نقش ها و منابع هستند.
سیستم کسب و کار (Business systems) انتزاعی از مجموعه ای از افراد، سخت افزار و نرم افزار است که با هم کار می کنند تا مسئولیت های سیستم تجاری را انجام دهند. ما از کلمه "انتزاع" استفاده می کنیم زیرا همکاری های داخلی در سیستم تجاری را از نظر افراد، ماشین ها و نرم افزار توصیف نمی کنیم، بلکه از نظر نقش ها و منابع توصیف می کنیم. یک سیستم تجاری شامل کارگران تجاری و نهادهای تجاری است. کارگر تجاری نقشی است که سیستمی را همانطور که در واژه نامه تعریف کرده ایم نشان می دهد. تا آنجا که به تلاش مدلسازی کسبوکار مربوط میشود، این یک سیستم «برگی» است، یعنی دیگر در تلاش مدلسازی کسبوکار تجزیه نخواهد شد. ما ممکن است در طول مطالعه مدل سازی کسب و کار خود تصمیم بگیریم که:
یک انسان ممکن است به یک نقش کارگر تجاری خاص وابسته باشد، در این صورت میتوانیم آن را «کارگر» تصور کنیم.
این نقش توسط نرمافزار (و سختافزار محاسباتی مرتبط) انجام میشود، در این صورت میتوانیم آن را «سیستم فناوری اطلاعات» نام دهیم،
این نقش باید توسط یک سیستم پیچیدهتر انجام شود، که خود ممکن است از منابع انسانی، سختافزاری و نرمافزاری استفاده کند، اما به دلایلی به عنوان یک سیستم تجاری در نظر گرفته نمیشود.
یک نهاد تجاری بخشی از اطلاعات است که توسط کارگران تجاری ایجاد یا دستکاری شده است. این کارگران تجاری در نهایت می توانند به منابع انسانی یا سیستم های سخت افزاری یا نرم افزاری خاص نگاشت شوند. این انتزاع به ما کمک می کند تا روی نقش و رابط های کارگر تجاری تمرکز کنیم و مسئولیت های لازم را بدون در نظر گرفتن وضعیت واقعی یک شخص یا سیستم خاص تعیین کنیم.
توجه داشته باشید که برخی از منابع متعلق به یک سیستم تجاری ممکن است مجازی باشند، برای مثال، یک سیستم تجاری ممکن است یک پردازنده مرکزی بزرگ را با سایر سیستم های تجاری به اشتراک بگذارد، اما تا آنجا که به سیستم های تجاری مربوط می شود، آنها صاحب یک ماشین مجازی هستند. نقشه برداری از منابع مجازی را می توان در سطحی نشان داد که صاحب منبع واقعی است.
موارد استفاده تجاری برش در سراسر سیستم های تجاری
موارد استفاده تجاری نباید صرفاً به یک سیستم تجاری اختصاص داده شود. موارد استفاده تجاری فرآیندهای مواجه با مشتری هستند که نیاز به همکاری تعدادی از سیستم های تجاری، شرکا و تامین کنندگان دارند. از این به عنوان زنجیره ارزش یاد می شود. سیستم های تجاری برای انجام موارد استفاده تجاری با یکدیگر همکاری می کنند.
یک استثنا وجود دارد: هنگام ایجاد مدل های تجاری در سطوح مختلف انتزاعی ، موارد استفاده تجاری را می توان به یک سیستم تجاری اختصاص داد. به عنوان مثال، ممکن است بخواهید کسب و کار را به عنوان یک کل و همچنین یکی از سیستم های تجاری آن کسب و کار مدل کنید. در این مورد، یک مدل استفاده مورد تجاری برای کل کسب و کار وجود خواهد داشت، که در آن موارد استفاده کلی از کسب و کار، سیستمهای تجاری را کاهش میدهند. در سطح پایین تر، خدمات درخواست شده از یک سیستم تجاری خاص را می توان به عنوان موارد استفاده تجاری در مدل مورد استفاده تجاری سیستم کسب و کار در نظر گرفت. دستورالعملی که بیان میکند که موارد استفاده تجاری نباید به یک سیستم تجاری اختصاص داده شود، در واقع باید چنین باشد: "یک مورد استفاده تجاری در یک سطح خاص نباید به طور کامل به تنها یک سیستم تجاری در سطح پایینتر اختصاص داده شود."