گاهی پیش میآید که به دلایل مختلف از دست فرزندتان عصبانی میشوید و نمیتوانید رفتارهای آزاردهنده او را تحمل کنید. اینجاست که احتمال دارد از کوره در بروید و عکس العملی نشان دهید که بعدا از آن پشیمان شوید زیرا نه تنها رفتار کودک تغییر نکرده بلکه هم به خود لطمه عاطفی زده اید و هم به فرزندتان. یادمان نرود که هر رفتار کودک دلیلی دارد اما ممکن است خودش هم از دلیل واقعی آن آگاه نباشد ، بهتر است قبل از هر عکس العملی سعی کنیم هم کودک و هم خودمان از چیزی که موجب بروز رفتار به قول معروف رو اعصاب فرزندمان شده شده آگاه شویم.
برخی از مشکلاتی که والدین با آن رو برو هستند با چند راه حل
1. وقتی کودک هر چیزی که میبیند، میخواهد
این یکی از مشکلاتی است که بسیاری از پدر و مادرها از آن شکایت دارند. راهکارهایی برای رفع آن :
از قبل به فرزندتان بگویید که قرار است برای خرید چه چیزهایی به بازار بروید. مثلا بگویید: “امروز برای خرید کفش به فروشگاه میرویم و این تنها چیزی است که قصد داریم بخریم.”
وقتی کودک نسبت به خرید اسباب بازی اصرار دارد، بگویید: “این اسباببازی خیلی قشنگ است اما همانطور که گفتم امروز آمدهایم کفش بخریم نه اسباب بازی”
فهرستی از خواستههای کودک تهیه کنید. وقتی به شما میگوید من این را میخواهم فهرست را از کیف بیرون بیاورید و اسباببازی مورد علاقهاش را انتهای آن اضافه کنید. بعد بگویید که یادتان میماند ماه آینده برای تولدش یا مناسبت دیگر این اسباببازی را برای او بخرید.
هرگز نگویید در این حد پول نداریم. حرفی بزنید که به مدیریت پول ربط داشته باشد. مثلا بگویید: “این لباس خیلی زیباست اما ما نمیخواهیم لباس گرون بخریم میگردیم و لباسهای قشنگ دیگه ای پیدا می کنیم“.
2. وقتی کودک زیاد بحث میکند
بعضی از کودکان با بحثهای بیش از حد روی اعصاب پدر و مادر راه میروند و حرفهای والدین را به سادگی نمیپذیرند. یادتان باشد در چنین شرایطی این موارد را درنظر داشته باشید:
نظرات بحث برانگیز کودک را بشنوید و بعد ساکت بمانید. در صورت لزوم از او دور شوید. بگذارید فرزند شما عادت کند اگر قرار است “حرف آخری” در مورد تصمیم گیری های مربوط به شما باشد، آن را شما میزنید.
بعضی بچهها از بحث کردن درمورد موضوع خاصی لذت میبرند. اگر فرزندتان این عادت را دارد، لازم است قوانینی تعریف کنید. مثلا بگویید:” هنگامی که دیگری مشغول صحبت است، او باید ساکت بماند و گوش دهد” یا “بالا بردن صدا مجاز نیست” علاوه بر این در مواردی کودک باید بداند که در مورد همه موضوعات نمیتواند بحث کند و والدین او تصمیمگیرنده هستند. درچنین مواقعی بگویید: “در مورد این مساله بحث و گفتوگو مجاز نیست”
به جای دستور دادن به فرزندتان او را بر سر دوراهی قرار دهید؛ جایی که مجبور به انتخاب شود. اگر همواره به جای او تصمیم بگیرید و انتخاب کنید، فرصت یادگیری بعضی از مهارتها را از او میگیرید. بهطور مثال وقتی بر سر مسواک زدن با شما بحث میکند، به جای اینکه بگویید: “همین حالا برو و مسواک بزن” این جمله را به کار ببرید: “اول چه کاری دوست داری انجام بدهی، لباس خوابت را بپوشی یا مسواک بزنی؟” اگر کودک با گستاخی به شما گفت: “هیچکدام” خودتان را نبازید و پاسخ دهید: “این جزء انتخابهای تو نیست. فقط میتوانی یکی از آن دو مورد را انتخاب کنی.”
3. وقتی فرزندتان در خانه بیادب است
دستهای از کودکان کم سن و سال در خانه رفتارهای بدی دارند، به سایر فرزندان خانه القاب نامناسبی نسبت میدهند، کلمات زشت به کار می برد یا رفتارهای ناشایستی دارند. در این صورت شاید به این فکر کنید که چطور باید این کودک را کنترل کنید، بهتر است این روشها را دنبال کنید:
به رفتارهای زشت و مسخره کودک نخندید و مراقب باشید کسی این کار را انجام ندهد. خندیدن کودک را تشویق میکند تا این رفتار را منبع شوخی و سرگرمی بداند.
به جای تنبیه و فریاد، آموزش دهید. او را سرزنش نکنید، از او بخواهید برای رفتار نامناسب خود عذرخواهی کند. بهطور مثال بگویید: “بداخلاقی و زدن کار خوبی نیست و اگر چنین کاری انجام دادی، باید معذرت خواهی کنی”
در صورتی که کودک تلاش میکند شما را عصبانی کند، بهترین توصیه این است که بیتفاوت باشید و به او توجهی نکنید سپس در فرصتی مناسب درباره این موضوع با کودکتان حرف بزنید.
به چشمانش نگاه کنید، سپس به او بگویید: “هر وقت رفتارت خوب باشه، مامان خوشحال میشه” وقتی هم که کار خوبی انجام داد، او را تحسین کنید.
الگوی رفتاری خوبی باشید. زمانی که نمیتوانید با همسرتان مودبانه صحبت کنید انتظار نداشته باشید که کودک هم با ادب باشد.
4. وقتی سوالات جنسی میپرسد
گاهی اوقات کودک با پرسیدن سوالات جنسی والدینش را با نگرانیهایی روبهرو میکند. بهطور کلی کودک به دو دلیل ممکن است سوالات جنسی و شبه جنسی بپرسد:
زمانی که یکی از اطرافیان یا همسالان درباره موضوعات مربوطه صحبت میکنند و کودک متوجه نمیشود و برایش سوال بهوجود میآید.
وقتی کودک وارد مرحلهای شده که کنجکاویهایی در خصوص جنسیت خودش و تفاوتش با جنس مخالف شکل گرفته است. این زمان بهطور معمول از پایان چهار سالگی شروع میشود.
در 5 تا 6 سالگی کودک در مرحله پرسشگری قرار میگیرد و به یک پرسشگر تمام عیار تبدیل میشود. گاهی این پرسشها آزار و خستگی والدین را به همراه دارد. پیشنهاد میشود در چنین شرایطی کودک را به سوال نپرسیدن تشویق نکنیم چون ذهن کودک وارد مرحلهای شده که موضوعات مختلف را جست و جو میکند تا به پاسخ برسد. اگر تحمل این سوالات را ندارید به روش مناسب به کودک پاسخ دهید. بهطور مثال به کودک بگویید: “من الان خسته هستم و در شرایطی نیستم که به سوال تو جواب دهم چون باید در مورد این سوال فکر کنم”
حتی اگر حوصله پاسخ دادن به سوالهای فراوان او را ندارید، نسبت به سوالات علاقه نشان دهید. برای مثال آنها را در حضور کودک روی کاغذ یادداشت کنید و به او بگویید که سر فرصت به آنها جواب میدهید و بهتر است زمان آن را مشخص و به او اعلام کنید. در این شرایط کودک احساس میکند سوال او مهم بوده و والدینش برای پاسخ به سوالاتش وقت میگذارند. اگر از شنیدن سوالی حسابی متعجب شدهاید و میبینید که پاسخ به این سوال در توان ذهنی شما نیست، برای خودتان وقت بخرید تا به کمک مشاور جواب مناسبی را برای سوالش پیدا کنید.
در مجموع نباید نسبت به سوالات کودک موضع منفی اتخاذ کنیم. کنجکاوی کودک نشانه خوبی است اما اوضاع زمانی بغرنج میشود که بچه ترجیح دهد سوالاتش را از پدر و مادر نپرسد و آنها را در جای دیگری مطرح کند که ناآگاهی و رفتار نادرست والدین منجر به بروز چنین حالتی میشود.
هنگامی که کودک برای اولین بار در مورد موضوعات جنسی سوالاتی را میپرسد مهم است که با شنیدن این سوالات نگران نشوید. در چنین شرایطی تلاش کنید که منبع کنجکاوی و سوال کودک را پیدا کنید و مراقب باشید شروع به بازجویی نکنید. اینکار راه را برای ادامه این مکالمات خواهد بست.
توصیه میشود اگر کودک سوالش را در جمع مطرح کرد، بهتر است پدر و مادر به او بگویند که این حرف ها خصوصی است و در حضور دیگران درباره آنها صحبت نمیکنیم یا به او بگویید: “بدن ما بخشهای خصوصی دارد و قرار نیست همه درباره این موضوعات اطلاع داشته باشند”.
و اگر لازم شد او را به اتاقی ببرید و به او پاسخ دهید مهم نیست کودک در آن لحظه پاسخ شما را بپذیرید یا نه، به هر حال بر اساس اصل تکرار بهتر است در موقعیتهای مختلف موضوع را به او یادآوری کنیم تا یادگیری صورت پذیرد.
5. وقتی رو خواسته هایش بیش از اندازه پافشاری می کند
حدود 3 تا 5 سالگی کودک که تسلط بهتری روی زبان گفتاری پیدا کرده است در بیان چیزی که می خواهد یا نمی خواهد و تکرار استدلال و دلایلی که قبلا از اطرافیان شنیده، ماهرتر می شود و احساس می کند دیگر”بچه کوچولو” نیست و می خواهد خودش برای کارها و زمان انجام آن ها تصمیم بگیرد. طبیعی است در برخی مواقع کودکان به قوانینی که به آن ها تحمیل شده اعتراض کنند ولی بعضی از آن ها اغلب اوقات به دلیل خلق و خوی خاص خود، بیشتر یا شدید تر از همسالانشان معترض هستند.
چند راهکار برای مقابله با پافشاری های کودک
خواسته فرزند خود را بشناسید. مثلا وقت بازی تمام شده و زمان غذا خوردن رسیده، اما همچنان فرزندتان می خواهد به بازی کردن ادامه دهد به او بگویید: “میدونم که می خوای بازم بازی کنی اما حالا موقع غذا خوردنه”. اگر کودک احساس کند شما او را درک می کنید احتمالا بیشتر همکاری می کند. فراموش نکنید جایگاه پدر و مادری شما اجازه می دهد تصمیماتی بگیرید بدون آنکه لازم باشد مدت زیادی فرزندتان را توجیه کنید.
به فرزند خود چند انتخاب بدهید. مثلا بگویید: “کدوم شلوار رو می خوای بپوشی؟ قرمز یا سبز؟” با گذاشتن انتخاب به عهده کودک، به او این احساس را می دهید که خودش می تواند تصمیم بگیرد، به این ترتیب کمتر مقاومت خواهد کرد.
از تهدید کردن پرهیز کنید. مثلا گفتن “اگر اسباب بازی هاتو جمع نکنی اونارو میندازم دور”در فرزندتان ایجاد حس ترس و خشم می کند و مسلما چنین احساساتی او را تشویق به همکاری و فرمانبرداری نمی کند. از طرفی اگر به حرف هایی که می زنید عمل نکنید کودک شما نتیجه گیری می کند که آن ها را انجام نمی دهید و احترام و اعتبار خود را پیش فرزند خود از دست خواهید داد، پس تهدید نکنید.
معامله نکنید. با گفتن جملاتی مثل “اگه لباساتو بپوشی بهت شکلات می دم”، به فرزندتان یاد می دهید می تواند برای انجام آنچه شما می خواهید امتیاز بگیرد.
زیاد بحث نکنید و خیلی سریع وارد عمل شوید. وقتی دلایل خواسته تان را روشن و واضح توضیح دادید، دیگر آن را تکرار نکنید به خصوص درمورد کارهایی که کودک آن ها می شناسد و هر روز انجام می دهد. اگر شما به هر یک از استدلال های فرزندتان جواب دهید فکر می کند می تواند به مباحثه با شما ادامه دهد. به جای بحث کردن به او بگویید “من دیگر ادامه نمیدم و خودت دلیلشو خوب می دونی. بحث کردن تمام. مامان/ بابا منم و دراین باره من تصمیم می گیرم.”
درمورد قوانینی که ضروری می دانید قاطع باشید. اگر ثبات نداشته باشید فرزندتان برگرفتن امتیاز پافشاری بیشتر خواهد کرد زیرا می داند شما کوتاه می آیید و بالاخره حرف آخر را او خواهد زد.
به خودتان احترام بذارید. بهتر است احساسات و خواسته هایتان را به روشنی و در آرامش توضیح دهید تا آنکه منتظر شوید و به حد انفجار برسید چون این رفتار شما میزان ظرفیت شما را برای فرزندتان آشکار می سازد مثلا نگویید ” دیگه خسته شدم، اگه بازم ادامه بدی من می دونم و تو” یا ” اگه بازم حرف بزنی میری تو اتاقت” یا… .
چگونه تکرار بحث ها را کاهش دهیم
از آن جا که کودکان هنوز باید از خیلی قوانین پیروی کنند و کنترل کمی در انجام اعمال روزمره خود دارند اغلب احساس نارضایتی می کنند. برای آنکه کودک احساس کند کمی بر اعمال روزمره کنترل دارد به بعضی از تصمیمات شما اعتراض می کند. شما چه کاری می توانید انجام دهید.
بازی جابجایی نقش را انجام دهید که در آن فرزندتان به جای والدین و شما یک کودک هستید. در این بازی احتمالا کودکتان می خواهد دستوراتی به شما بدهد مثل “بیا حمام کن! وسایلت را مرتب کن! ندو!” و شما هم جواب هایی که او ممکن است بدهد را تکرار کنید ” بعدا. دلم نمیخواد. چرا من باید الان حمام کنم اما تو نه؟ ” تمرین قاطعیت در بازی به کودک امکان می دهد در موقعیت های واقعی که او باید این قاطعیت را بپذیرد کمی نرمتر رفتار کند و کمتر ایستادگی کند.
در طول هفته زمان هایی را به فرزند خود برای بازی یا هر فعالیت دو نفره دیگری اختصاص دهید. اگر نیازهای عاطفی کودک یرطرف شود او میل بیشتری برای همکاری با شما خواهد داشت.
به فرزند خود پیشنهاد دهید احساس خود را هنگام عصبانیت ترسیم کند و نقاشی او را با تاکید بر هیجاناتش تفسیر کنید مثل ” این آدمک خیلی گنده است به نظر واقعا عصبانی میاد!” به این ترتیب شما کودک خود را با راهی برای بیان خود و مهار هیجانات شدید آشنا می کنید.
منبع : اختاپوس