“یاد گرفتن بدون فکر کردن بیهوده است، فکر کردن بدون یاد گرفتن خطرناک است“-کنفوسیوس
اگربه عنوان پدر و مادر و مربی، فرزندان خود را ترغیب نکنید فکر کردن را یاد بگیرند در حقیقت زمان و خوشبختی را از آن ها به سرقت برده اید. اما سوال این است آیا می دانیم چگونه فکر کردن را به فرزندان خود بیاموزیم؟
چندی پیش، در رسانه ها مقاله ای چاپ شد که در آن اعلام گردید 90% مردم جهان” فکر کردن” بلد نیستند. این اعلام از طرف پزشک اطفال و فیلسوف آمریکایی” روبرت سواتز Robert Swatz “، صورت گرفت. او معتقد است بیشتر مردم به روش هدفمند و اصولی فکر می کنند و همین باعث شده انعطاف پذیری و توانایی فکر کردن خلاقانه و منتقدانه را از دست بدهند حتی ” در لحظه بودن” را نیز گم کرده اند، که به معنی دور شدن از فرصت های مدیریت بهتر فشارها و مشکلات روزانه است.
اما تفکر خلاقانه چیست؟ تفکر خلاقانه تفکری است که می داند از هیجاناتش حرف بزند، آن ها را شناسایی کند و بفهمد و به کنجکاوی کردن و تفکر انتقادی و باز بودن به روی هر چیزی که در اطرافش وجود دارد اولویت دهد، یعنی همان ” آزاده اندیشی” که هدیه بزرگی برای خوشبختی انسانها است.
حال با توجه به اهمیت آموختن فکر کردن به کودکان، نظرتان در مورد چند پیشنهاد ساده چیست ؟
1- فرزند شما یگانه و مهم است
ایده یگانه بودن، خاص بودن و مهم بودن را در فرزندتان تقویت کنید. بی تردید فرزند شما قابلیت یا قابلیت های مشخصی دارد که باید خیلی زود یاد بگیرد آن ها را کشف کند. به همین دلیل به عنوان پدر و مادر باید از همان سنین پایین به او اعتماد به نفس بدهید و حمایتش کنید زیرا اگرفرزندتان در مقابل هر کلمه، هر فکر یا هر استدلال خود، احساس حمایت و ارزشمندی کند، مسلم بدانید حس امنیت لازم برای پیش رفتن را پیدا خواهد کرد.
2- آموزش درباره هیجانات
برای آموزش فکر کردن، بسیار اساسی است از لحظه ای که امکان دارد، کودکان با عملکرد دنیای هیجانات آشنا شوند. مثلا یاد گرفتن همدردی کردن با دیگران برای رشد او به عنوان یک “فرد اجتماعی” بسیار ضروری است. تفکری که معنی “غم” را بفهمد و بداند چگونه آن را مدیریت کند یا تفکری که بتواند خشم درونی را شناسایی کند و بر آن مسلط شود، تفکری خردمندانه است. باید بدانیم آموزش کودکان از 3 یا 4 سالگی که شروع زندگی آموزش است آغاز نمی شود، بلکه باید از همان لحظه ی تولد به آن اندیشید. در مغزکودکی که از همان روز اول، نوازش می شود و حس دوست داشته شدن را تجربه میکند، نوعی یادگیری هیجانی و اجتماعی ایجاد می شود که برای آینده او ضروری است.
3- اهمیت دانش فکر کردن و مراقبت از افکار خود
یاد گرفتن تنها به سر بردن با افکار خود یکی دیگر از ستون های بلوغ فکری است. با داشتن این قابلیت فرزند شما برای تصمیم گیری یا فهمیدن خواسته های دیگران نیازی به شخص ثالث ندارد و انعطاف پذیری و اندیشیدن در مورد اعمالش و پیامدهای آن در او تقویت می شود که برای رسیدن به این قابلیت، بسیار مهم است از وابستگی ها و حمایت های بیش از اندازه پرهیز کنید.
به فرزند خود کتاب اهدا کنید حتی اگر هنوز به مرحله خواندن و نوشتن نرسیده. بگذارید کتاب ها را لمس کند و به او یاد دهید تصاویر را با دقت نگاه کند تا دنیای شگفت انگیزی که می تواند در آن فکر کردن را یاد بگیرد، تسخیر کند.
4- خلاقیت او را تقویت کنید
با تشویق خلاقیت فرزندتان، مانع از دست دادن “کودک درونش” در بزرگسالی می شوید. کمک کنید قدرت تخیل، تشنگی یادگیری و کنجکاوی (که هیچگاه نباید آن را از دست بدهد) نسبت به هر چه او را احاطه کرده در او رشد کند. بدین منظور خوب است کنجکاوی او را از طریق ایجاد فرصت و تحریک او برای توجه و رویارویی با محیط زندگی و پیشنهاد دادن پروژه ها و موضوعاتی برای تحقیق تقویت کنید که اینکار، هم برایش جالب است و هم چیزهای مهمی یاد می گیرد. فراموش نکنیم کودک خلاق امروز بزرگسال آزاده فرداست.
5- به نگرش نقادانه او آری بگویید
هر کودک شخصیت خاص خودش را دارد که باید در هر لحظه به آن احترام گذاشت. هرگزسعی نکنید فرزندتان همان چیزی باشد که شما می خواهید. اجازه دهید ایده ها و نظرات خودش را داشته باشد و بتواند استدلال کند. او را با دیدگاه های مختلف آشنا کنید. اگر کارتونی دیده یا شاهد رخدادی بوده یا در محیط آموزشی مشغول یادگیری موضوعی است او را تشویق کنید موضوع را نقد کند و به دنبال نظرات دیگر در مورد آن باشد.
فرزندتان را تشویق کنید در هر موردی نظرات خودش را داشته باشد و روش فکر کردن او را به سوی نقد کردن (آشنایی با افکار و نظرات دیگر) و انعطاف پذیر بودن سوق دهید و مانع شوید روحیه “عادی” که اجازه می دهد دیگران او را بدنبال خود بکشند، به فرزندتان نزدیک شود.
اختاپوس