خاطره‌ی یک مشاور جوان، راه‌حل چیست؟


چون جَوونم مشتری به من اعتماد نداره
چون جَوونم مشتری به من اعتماد نداره

یکی از مشاوران جوان در زمینه‌ی مسائل اقتصادی و بیمه به ما می‌گفت:

«من 28 سال سن دارم.

در حال حاضر یکی از طرف‌های قراردادم شرکتی است که مشتریانش بازنشستگان هستند و کار مشاوره دهی به آن‌ها را به عهده گرفته‌ام.

اما موضوع این است که گاهی از طرز نگاه آن بازنشستگان احساس می‌کنم که دارند به نوه‌شان نگاه می‌کنند و به همین دلیل اعتمادبه‌نفسم را از دست می‌دهم…!»

به‌طور کلی برعکسِ بسیاری از رشته‌ها که جوان و فعال بودن، در آن یک مزیت محسوب می‌شود در اغلب زمینه‌ها، مشاورِ، مربی یا کوچ جوان بودن، مشکلی به نام شک مشتری در مورد میزان تجربه و کاراییِ شخص را به دنبال دارد!

فکر می‌کنید راه حل مشاوران و مربیان و حتی معلمان جوان در این مورد چیست و باید برای حل این مشکل چه‌کار کنند؟