کتاب بیشعوری مناسب چه کسانی است؟
وقتهایی در زندگی ما هست که از رفتارهای ناشایست و غیرمتعارف و غیر قابل قبول اطرافیان خود به ستوه آمده باشیم و ندانیم دلیل این رفتارها چه چیزی میتواند باشد. در مواجه با این سؤال نمیدانیم چه پاسخی باید به خودمان بدهیم و در دریایی از ابهام غرق میشویم. برای رفع این ابهام نیاز به کمک داریم. این کتاب میتواند همان کمک بیرونی برای شناخت بیشعوری افراد موجود در جامعه باشد. اگر هم به دنبال ایجاد تغییرات مثبتی در رفتارهای خود هستید این کتاب به عنوان یک کتاب در موضوع خوددرمانی میتواند مفید باشد.
موضوع اصلی کتاب بیشعوری، روانشناسی یکی از تیپهای جامعه است. البته کتاب بیشعوری را نمیتوانیم یک کتاب علمی در این حوزه بدانیم، چون واقعیتهای جامعه را با لحن طنزآلودی توضیح میدهد.
نویسندهی کتاب، خاویر کرمنت و مترجم آن محمود فرجامی است. این کتاب مدتها در انتظار دریافت مجوز ارشاد بود و مترجم کتاب که امیدی به دریافت مجوز از وزارت ارشاد نداشت، تصمیم گرفت کتاب را در وبگاه شخصی خود منتشر کند و از علاقهمندان خواست در صورت تمایل مبلغی را به اندازهی پول یک پیتزا به حساب مترجم واریز کنند.
این روند ادامه داشت تا در سال 1393 این کتاب توسط نشر تیسا مجوز گرفت و منتشر شد و بلافاصله در شمار پرفروشترین کتابهای سال قرار گرفت و بهسرعت به چاپ بیستم رسید. اکنون نیز این کتاب به چاپ سی و هفتم رسیده است و در حال حاضر جزء کتابهای پرفروش چند سال اخیر ایران نیز هست. این کتاب در 5 فصل و 192 صفحه تدوین شده است.
مروری بر کتاب بیشعوری:
دکتر خاویر کرمنت بیشعوری موجود در جامعه را یک بیماری میداند. یک بیماری مسری و خطرناک. او این بیماری را خطرناکترین بیماری تاریخ بشر میداند و بیان میکند هرچه یک بیماری خطرناکتر و شایعتر باشد مقابله با آن ضروریتر است. برای مقابله با این معضل بزرگ تاریخ بشریت نیاز به یک راهنمای عملی ارزشمند میباشد که این کتاب میتواند همان منبع ارزشمند باشد. با اینکه ماجراهای ذکرشده در این کتاب ساختگی است اما همگی آنها به واقعیت نزدیک هستند و به شکلی ملموس در زندگی ما وجود دارند.
کتاب با مقدمهای از مترجم و پیشگفتار نویسنده شروع میشود. خاویر کرمنت در این پیشگفتار میگوید که چه اتفاقی افتاد که وی را بر آن داشت که چنین منبع ارزشمندی را تدوین کند. دکتر خاویر کرمنت از سطح رفاه و زندگی اجتماعی قابل قبولی برخوردار بود. ماجرا از جایی شروع میشود که پسر وی به جای ادامه دادن مسیر راه ترسیمشده توسط پدر تصمیم میگیرد که به استخدام ارتش درآید و علیرغم مخالفت پدر بر تصمیم خود استوار میماند و مسیر خود را انتخاب میکند. این شروع بحرانهای شخصی دکتر کرمنت میباشد که پس از آن همسر و دخترش هم او را ترک میکنند . کرمنت که درمانده شده بود در نهایت با مراجعه به مشاورش و مشاجرهی فراوان با او خود را یک بیشعور میداند و درصدد این برمیآید که مشکل خود را حل کند.
چه کسی بیشعور است:
نویسندهی کتاب بیشعوری معتقد است که بیشعورها افرادی نابغه و باهوش هستند. نابغههایی خودخواه، مردمآزار و با اعتمادبهنفسی کاذب. این افراد با منفعتطلبیهای خود، در نهایت به خود و جامعهشان آسیب میزنند. به قلم نویسنده اکنون دنیا به کام بیشعورهاست و گویی بیشعورها سالهاست در جهان متحد شدهاند. به همین دلیل معتقد است باید کاری کرد وگرنه بیشعورها دنیا را نابود میکنند. اوهمچنین در فصل اول از این کتاب میگوید بیشعوری یک نوع اعتیاد است. اعتیاد به قدرت، عدم وظیفهشناسی و شهوت تسلط بر دیگران. در کتاب بیشعوری بیشعورها را میتوان از رفتار قلدرمآبانهشان شناخت و همچنین بیان میکند اگر با این رفتارها به نتیجهی مورد علاقهشان نرسند شروع به حقهبازی و کلک میکنند و قانون و مقررات انگولک میکنند. از نظر او بیشعورها قبول نمیکنند که باید مسئولیتپذیر باشند و یا دستکم زیر حرفشان نزنند و حاضر به پذیرش اشکال و اشتباه در کارشان باشند.
در کتاب بیشعوری با چند خصیصهی بیشعورها آشنا میشویم که به شرح ذیل است:
خودپسندی فجیع
نفرتانگیزی بی حد
خیرخواهی متکبرانه
ضمیر ناخودآگاه غیر قابل نفوذ
کسب قدرت با خوار و ضعیف کردن دیگران
امتناع از صفات اصلی انسانی
سوءاستفادهی بیرحمانه از آدمهای ساده
در کتاب بیشعوری با انواع مختلف بیشعور نیز آشنا میشویم:
بیشعور اجتماعی
بیشعور تجاری
بیشعور مدنی
بیشعور مقدسمآب
بیشعور عرفانباز
بیشعور دیوانسالار
بیشعور بیچاره
بیشعور شاکی
نویسنده در فصل سوم کتاب بیشعوری به بررسی ابتلای دستهجمعی جامعه به بیشعوری میپردازد و در نهایت در خصوص زندگی با بیشعورها و روشهای در امان ماندن از گزند آن ها صحبت میکند. روشهایی برای کار کردن با بیشعورها، برخورد با دوستان بیشعور، ازدواج با بیشعورها و سایر موقعیتهای مشابه را معرفی میکند و روشهای درمان بیشعوری را نیز شرح میدهد. از نظر او قدم اول در درمان بیشعوری شناخت و آگاهی به بیشعور بودن است و معتقد است فرد تنها با قبول این قسمت از درمان میتواند به مراحل بعدی درمان برود. در ادامهی این فصل نویسنده روشها و ابزارهای درمان را معرفی میکند.
معرفی کتاب بیشعوری را با آخرین جملهی کتاب به پایان میبریم:
«واقعیت تلخ آن است که بوی گند بیشعوری از سراسر دنیا به مشام ما میرسد و اگر برای زدودن آن کاری نکنیم به فاجعه خواهد انجامید. فاجعه آن وقتی است که دیگر این بو را احساس نکنیم به این دلیل که شامهمان به آن عادت کرده باشد.»
حال شما به این پرسش پاسخ دهید که آیا بویی حس نمیکنید؟
منبع:کتاب وب