این 5 نکته را به خوانندگان خود انتقال دهید


اگر شما هم قصد دارید داستان بنویسید بهتر است این مقاله را با دقت بیشتری مطالعه کنید.

وقتی دست به قلم می‌برید و قصد نوشتن می‌کنید موارد زیادی هستند که فکر شمارو درگیر می‌کنند – شخصیت‌‌ها، پلات و جهان سازی.

در اولین صحنه‌های داستان‌تان بایستی 5 مورد را برای درک بهتر خواننده روشن کنید.

شخصیت‌ها: اولین مورد احتمالاً خیلی واضح بود اما بهتر است بدانید خواننده در ابتدایی‌ترین خطوط به دنبال شخصیت‌های اصلی و خلقیات‌شان می‌گردد. افرادی مستقل هستند یا خجالتی؟ جنگجو هستند یا سریع تسلیم می‌شوند؟ شما باید جواب این قبیل سؤال‌ها را بدهید فارغ از اینکه شخصیت‌ها دنبال چه هستند و یا با چه کسی داستان را شروع می‌کنید.

هدف: شخصیت‌هایی که خلق کرده‌اید به دنبال چه چیز(های)ی هستند؟ شاید هم در حال نگارش داستان پیچیده‌ای هستید که خواننده متوجه تمام جزئیات نخواهد شد اما باید خیلی زود متوجه دلیل حضور شخصیت در داستان و مسیری که در پیش دارد بشود. گل چیدن آن‌ها برای مادرشان هست یا دارن برای چیزی وقت تلف می‌کنند؟ در حال جمع‌آوری چیزی هستند؟ خب چرا؟ اگر با یک رعد و برق مهیب دنیا ویران شد شخصیت شما چه چیزی را از دست داد؟

زمان: اینکه چه اتفاقی در چه زمانی و در چه مکانی روی داده به‌اندازه خود آن اتفاق حائز اهمیت است. پس از نیمه‌شب یا اول صبح؟ در دنیایی که خلق کرده‌اید چه مدت قبل‌تر آن اتفاق روی داده است؟ برخی از این پاسخ‌ها ممکن است به هدف و لحن شخصیت گره خورده باشد اما نباید این حس منتقل شود که حتی یک شخصیت در ابهام سَر می‌کند.

لحن نگارش: خواننده بایستی در لحظات ابتدایی متوجه حس نویسنده شود که چطور نوشته شده است. قرار نیست داستانی که با شادی آغاز شده تا پایان لحظات شادی‌آفرین داشته باشد و یا حتی با خوشی تمام شود. در داستان دراماتیک هم لازم نیست که در ابتدای داستان شخصیتی از دست برود اما چه زیبا خواهد بود اگر خواننده متوجه این موضوع بشود که چه چیزهای دشواری در مسیر این شخصیت قرار خواهد گرفت. در نظر داشته باشید شروع کردن داستان مانند دیزنی و تبدیل کردنش به داستایوفسکی شما را در مسیر بازاریابی فروش دچار مشکل جدی خواهد کرد.

سرعت داستان: یکی از موارد مهمی که در داستان‌نویسی بسیار کم بدان اهمیت داده می‌شود ، سرعت پیشروی داستان است که نباید در طول داستان یکنواخت باشد. شروع آهسته‌ی داستان که با شکل‌گیری جهان داستان شدت بیشتری می‌گیرد و یا اینکه با بروز یک خطر جدی سرعت می‌گیرد و کمی بعد همه‌چیز آرام می‌شود. این خیلی مهم هست که سرعت داستان را چطور کنترل کنید که خواننده هم خسته نشود هم انتظار آن شدت یا آهستگی را نداشته باشد. ضروری است خواننده در داستان درگیر شود و باور کند یک اکشن در حال روی دادن است. تصور کنید فردی در کتاب‌فروشی در حال ورق زدن کتاب شما یا در حال مطالعه وبلاگ شما است آیا هر صفحه‌ای را که باز کند یا با هر اسکرول به چنان داستان مهیج و گیرایی برمی‌خورد تا بلافاصله کتاب شما را خریداری کند یا به ادامه مطالعه وبلاگ شما بپردازد؟


برگردان‌شده از آندرا لاندگرن