تئوری انتخاب یک تئوری مبتنی بر روانشناسی کنترل درونی است که توضیح میدهد افراد چرا و چگونه رفتار میکنند. این نظریه شیوه کارکرد مغز آدمی برای صدور رفتار را تبیین میکند. تئوری انتخاب معتقد است تمام رفتارهای ما از درون ما برانگیخته میشوند و معطوف به هدفی هستند. هدف هر رفتار ارضای یکی از پنج نیاز اساسی است که عبارتند از عشق و احساس تعلق، پیشرفت و خودشکوفایی، تفریح و لذت، آزادی و خودمختاری و بقا و زندهماندن.
در کاربردهای عملی این نظریه هم در قلمرو سلامت روانی و هم در چهار حوزه مدرسه و روابط معلم و محصل، خانواده و روابط والدین و فرزندان، ازدواج و روابط همسران و محیط کار و روابط کارفرما و کارکنان مورد مطالعه قرار میگیرد.
به طور کلی، ترجمه این کتاب منبع مفیدی برای بهبود چهار نوع رابطه اصلی والد- فرزند، معلم - شاگرد، مدیر- کارمند و رابطه زن- شوهر خواهد بود.
یکی از مهمترین نکات کلیدی کتاب تئوری انتخاب حاضر این است که وقتی بر اساس تئوری انتخاب رفتار میکنیم، کمتر سعی میکنیم دیگران را تحت کنترل خود قرار دهیم و کمتر به زورگویی متوسل میشویم؛ از طرفی به دیگران نیز اجازه نخواهیم داد بر زندگی ما کنترل داشته باشند. همچنین در برخورد با فرزندان، همسر، والدین، همکاران، دوستان و نیز در مواجه با مسایل روزمره و مشکلاتمان به گونه ای بهتر برخورد میکنیم.
ماشین رفتار یکی از موارد مهمی است که در کتاب تئوری انتخاب مطرح میشود. برای آشنایی با این مفهوم باید به یکی از اصول اساسی این نظریه رجوع کنیم: تمام آنچه که ما انسانها انجام میدهیم، رفتار است. ما از لحظهای که متولد میشویم تا زمانی که از دنیا میرویم، رفتار میکنیم. تمام رفتارهای ما از این چهار مولفه اصلی و به هم پیوسته یعنی عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی تشکیل میشود.
تمثیل ماشین رفتار به ما در درک این موضوع کمک میکند: اگر رفتارمان را مانند یک ماشین درنظر بگیریم که چهار چرخ دارد، دو چرخ جلویی، عمل (راه رفتن، خندیدن، فریاد زدن، حرف زدن و …) و فکر (تحلیل کردن، استدلال کردن، خیالپردازی و …) هستند. همان دوتایی که کنترلشان در اختیار ما انسانها است. دو چرخ عقبی که تحت تاثیر دو چرخ جلو هستند، احساسات (غم، شادی، ناامیدی و…) و فیزیولوژی (عرق ریختن، لرزش بدن، سردرد و …) نام دارند. ما فکر میکنیم و دست به عمل میزنیم، احساسات ما و همچنین فیزیولوژی ما نیز تحت تاثیر رفتار ما، تغییر میکند.