عادتها غالبا هیچ تفاوتی ایجاد نمیکنند، تا اینکه از یک حد مرزی عبور کنیم و سطح جدیدی از عملکرد گشوده شود. در مراحل اولیه و میانی هر اقدامی، غالبا درههای ناامیدی وجود دارند. انتظار دارید که پیشرفتتان بهصورت خطی باشد و وقتی میبینید تلاشهایتان ثمرهٔ خود را در چند روز، هفته یا ماه اول نشان نمیدهند، ناامید میشوید. حس میکنید که قرار نیست به جای خاصی برسید. این نشانهای از هرگونه پروسهٔ ترکیب شدن است: قدرتمندترین نتایج با تاخیر ظاهر میشوند.
این یکی از دلایل اصلی برای دشواریهای ایجاد عادتهای ماندگار است. افراد تغییرات کوچکی ایجاد میکنند، نمیتوانند نتیجهٔ محسوس را ببینند و تصمیم به توقف آن میگیرند. با خود فکر میکنند که «من این ماه هر روز دویدم، پس چرا هیچ تغییری در بدنم نمیببینم؟» وقتی چنین تفکر غالب شود، خیلی راحت عادتهای خوبتان را کنار میگذارید. اما بهمنظور ایجاد تفاوتهای معنادار، عادات باید بهاندازهٔ کافی پابرجا بمانند تا قله فتح شود – که آن را «قلهٔ پتانسیل پنهان» مینامم.
اگر برای ایجاد یک عادت خوب یا شکستن یک عادت بد، به سختی تقلا میکنید، بدین معنا نیست که توانایی بهبود را از دست دادهاید. غالبا به این خاطر است که هنوز «قلهٔ پتانسیل پنهان» را فتح نکردهاید. وقتی بالاخره «قلهٔ پتانسیل پنهان» را فتح کردید، افراد آن را یک موفقیت یکشبه خواهند نامید!