درباره مهاتما گاندی

مهانداس کارامچاند گاندی، معروف به مهاتما گاندی در دوم اکتبر سال ۱۸۶۹ میلادی در گجرات هند دیده به جهان گشود. گاندی در یک خانواده‌ هندو و متعلق به طبقه‌ی تجار متولد شد و پرورش یافت. بالیدن در خانواده‌ای معتقد به آیین جین و اخلاق‌مدار تاثیری عمیق بر گاندی گذاشت و مشی مداراگرایانه و انسانی او را شکل داد. او از همان سن با مفاهیمی چون عشق به تمامی موجودات و خودسازی آشنا شد. پدرش سال‌ها به عنوان وزیر ارشد ایالت پوربندر خدمت کرد و دوره‌ی درخشانی را از خود به یادگار گذاشت. گاندی در نه‌سالگی به مدرسه رفت. کودکی او در انزوا و به دور از همسالانش گذشت. او در این ایام به مطالعه‌ی حساب، زبان گجراتی، تاریخ و جغرافیا مشغول و علاقه‌مند شد. گاندی در سیزده‌سالگی بنا به رسوم محلی، با کاستوربا‌ی چهارده‌ساله ازدواج کرد. او بعدها درباره‌ی ازدواجش در سنین نوجوانی این‌گونه گفت: «از آن‌جایی که ما چیز زیادی از ازدواج نمی‌دانستیم، برای ما فقط پوشیدن لباس نو، شیرینی خوردن و بازی با بچه‌های فامیل بود». گاندی شانزده‌ساله، در اواخر سال ۱۸۸۵ پدر خود را از دست داد؛ در همین سال نوزادش اندک‌مدتی پس از تولد از بین رفت تا این دو فقدانِ هم‌زمان، تاثیری عمیق بر گاندی بگذارد. او بعدها از همسرش صاحب چهار فرزند به نام‌های هریلال، مانیلال، رمداس و دوداس شد.

اگر چه گاندی خود را یک هندوی آدوائیتیست معتقد می‌خواند، همواره از کثرت‌گرایی و همزیستی مسالمت‌آمیز ادیان و نگرش‌های مختلف حمایت می‌کرد. افکار او علاوه‌بر آیین هندو، برگرفته از تاملات و مطالعات شخصی‌اش از اسلام، مسیحیت و بودیسم بود. گاندی تجربه‌های زیسته و افکارش را در کتابی با عنوان «ماجرای تجربیات من با کشف حقیقت» گرد آورد. او همچنین کتاب «نیایش» را در فلسفه و روش خود در نیایش نگاشت. «خدا آن‌گونه که من می‌فهمم» اثر منتشرشده‌ی دیگری از گاندی است. «چرا ترس از مرگ و مویه بر آن» کتاب دیگر گاندی در زمینه‌ی مرگ‌آگاهی است. کتاب «همه‌ی مردم برادرند» نیز شرح زندگی و تجارب گاندی با زبانی ساده برای نوجوانان است.

گاندی در سی‌ام ژانویه‌ی سال ۱۹۴۸ در هفتادو‌هشت‌سالگی توسط هندوی متعصبی به نام ناتورام قادسی ترور شد و در دهلی‌نو دیده بر جهان بست. او قربانی رواداری و صلح‌طلبی خود شد. پس از درگذشت گاندی بسیاری حتی دشمنان دیرینه‌اش پیام تسلیت دادند و او را ستودند.