غرور و تعصب شاید معروفترین و پرطرفدارترین رمان کلاسیک دنیای ادبیات است. هر عاشق ادبیات داستانی را که پیدا کنید، متوجه میشوید یک روز روند کتابخواندش را با رمان غرور و تعصب آغاز کرده است. این کتاب داستان ساده و سرراستی دارد، اما آنقدر ممکن است این طرف و آن طرف خلاصهای از آن را خوانده باشید یا فیلمش را دیده باشید که اکنون دقیقا ندانید موضوع این کتاب چه بوده است.
داستان غرور و تعصب ماجرای یک خانوادهٔ سنتی اهل انگلستان در قرن هجدهم و ابتدای نوزدهم میلادی است؛ زمانی که هنوز فضای اشرافی در این کشور پابرجا بوده است. خانوادهٔ بنت پنج دختر زیبا با خصوصیات متفاوت دارند. دغدغهٔ آقا و خانم بنت تنها ازدواج این دخترهاست و شاید بتوان گفت به خانهٔ بخترفتن دخترها موضوع اصلی داستان غرور و تعصب است. جین، الیزابت، مری، لیدیا و کاترین دختران آقای بنت هستند. از سوی دیگر، پسرانی جذاب و با خلقوخوی گوناگون در این داستان حضور دارند که هرکدام در جای خود وارد زندگی دخترها میشوند. قصه حول شخصیت الیزابت بنت و آقای دارسی میچرخد؛ یک مرد نجیبزاده و ثروتمند و بهظاهر مغرور که گویی به جای قلب، سنگی در سینه دارد. حوادث کتاب غرور و تعصب به گونهای پیش میرود که الیزابت و آقای دارسی با هم آشنا میشوند، اما به دلیل یک سوءتفاهم، بینشان فاصله میافتد. ولی درنهایت این سوءتفاهم برطرف میشود و الیزابت متوجه شخصیت اصلی آقای دارسی میشود. شاید بتوان آقای دارسی و الیزابت را از محبوبترین عشاق دنیای ادبیات دانست که تا زمان بههمرسیدنشان، احساسات و اعصاب خیلی از خوانندگان را درگیر کردهاند؛ خوانندگانی که گاهی از دست الیزابت حرص خوردهاند و گاهی دلشان برای آقای دارسی سوخته، اما باز هم امیدوارند که او دست به عمل بزند.