غالباً فرض بر این است که جداسازی زباله در مبدا می تواند "بنا به درخواست" توسط مقامات شهری در کشورهای در حال توسعه صرفاً از طریق یک پروژه اهدا کننده محور انجام شود ، بدون آنکه به دقت اهمیت اهمیت زمینه های سیاسی و اجتماعی متمایز را که معمولاً در جوامع جهان سوم رخ می دهد که بسیار متفاوت است ، انجام دهد. با دموکراسی های لیبرال بالغ. این مقاله با استفاده از روش تحقیق کیفی با استفاده از پرونده عدم مشارکت عمومی در یک پروژه تفکیک زباله در هاتوی در جنوب تایلند ، ساختارها را برای فرصت مشارکت و توسعه فرهنگ مدنی در بین شهروندان محلی ، با تمرکز بر سه حوزه بررسی می کند: وضعیت سازمان های جامعه مدنی ، و روش مدیریت عمومی ، ویژگی های مقامات محلی و سیاست های جامعه. سه عامل مؤثر و متقابل تقویت فرهنگ مدنی و ساختارهای مشارکت باز مورد آزمایش قرار گرفته اند: (1) کمبود ، ضعف و ضعف سازمانهای مستقل جامعه مدنی؛ (2) تسلط بر سبک مدیریت سنتی از بالا به پایین ، غیر مشارکتی توسط مقامات شهرداری. و (3) ریشه های عمیق روابط حامی و مشتری بین مقامات دولت محلی و اعضای جامعه. به طور جداگانه و مرکب ، این عوامل توسعه آگاهی های زیست محیطی بالا و آموزش عمومی را تضعیف کرده و باعث ایجاد حس تولید و مشارکت در یک پروژه تفکیک زباله شده است که ثابت شده است که تعیین کننده ترین موارد موفقیت در شهرهای کشورهای توسعه یافته است. همچنین گفته می شود هنگام پیگیری یک پروژه در شهرهای جهان سوم ، جداسازی زباله در مبدا یا شوتینگ زباله ممکن است در فرآیند مفهوم سازی ، طراحی و اجرای سازوکارهای مهمی ایجاد کند که به طور عمدی اصلاحات برجسته دولت محلی را تقویت می کند تا شانس موفقیت آنها را افزایش دهد.