بیوگرافی کلینت ایستوود

کلینت ایستوود یکی از بزرگترین ستاره های تاریخ هالیوود است.

کلینت ایستوود، به طور کامل کلینتون ایستوود جونیور، (متولد 31 مه 1930، سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحده)، بازیگر آمریکایی فیلم های سینمایی که به عنوان یکی از محبوب ترین ستاره های هالیوود در دهه 1960 ظاهر شد و به یک بازیگر، کارگردان و تهیه کننده بزرگ و محترم تبدیل شد.

اوایل زندگی و حرفه

در طول رکود بزرگ، ایستوود چندین بار با خانواده اش نقل مکان کرد تا اینکه سرانجام در سال 1940 در پیمونت، کالیفرنیا ساکن شدند. او در طول جنگ کره به خدمت سربازی فرستاده شد و در کالیفرنیا مستقر شد. پس از اخراج از ارتش در سال 1953، ایستوود به هالیوود نقل مکان کرد. آزمایشی که در سال 1954 با یونیورسال انجام شد، قراردادی 40 هفته ای برای او به همراه داشت، اما پس از یک بار تمدید و چند قسمت در فیلم هایی مانند رتیل (1955) و انتقام از موجود (1955)، گزینه او کنار گذاشته شد. او قبل از اینکه در سال 1959 با بازی در نقش رودی یتس در سریال تلویزیونی وسترن محبوب راوید (1959–1965) به موفقیت بزرگ خود دست یابد، در چندین سریال تلویزیونی ظاهر شد. ایستوود در همان دوره زمانی که در سه فیلم وسترن ایتالیایی (معروف به «اسپاگتی وسترن») به کارگردانی سرجیو لئونه ( مردی بی نام، یک تفنگچی لاکونیک و بی باک، که رواقی گرایی وحشیگری او را می پوشاند) بازی کرد به یک ستاره بین المللی دست یافت. یک مشت دلار در سال 1964، برای چند دلار بیشتر در سال 1965، و خوب، بد و زشت در سال 1967. در سال 1967، این سه فیلم در ایالات متحده پخش شد و به موفقیت تجاری فوری دست یافتند و ایستوود را به عنوان یک ستاره گیشه معرفی کردند.

کلینت ایستوود

برای اولین وسترن آمریکایی ایستوود، آنها را بالا آویزان کنید (1968)، تقلید کارشناسانه تد پست از فرمول لئون، او شرکت تولیدی خود به نام مالپاسو را تشکیل داد. او همچنین با دان سیگل در داستان پلیسی محبوب بلوف کوگان (1968) کار کرد. این سیگل بود که بیشتر آنچه را که باید درباره کارگردانی بداند به او آموخت، بدهی که ایستوود اغلب به آن اذعان داشت. او همچنین با سیگل در وسترن دو قاطر برای خواهر سارا (1970)، درام روانی جنگ داخلی The Beguiled (1971) و فیلم فرار از زندان فرار از آلکاتراز (1979) کار کرد. شناخته شده ترین همکاری آنها هری کثیف (1971) بود که در آن ایستوود برای اولین بار بازرس بی رحمانه پلیس، هری کالاهان را به تصویر کشید. این فیلم یکی از موفق‌ترین فیلم‌های ایستوود بود و چهار دنباله را تولید کرد و شخصیت بی‌معنای هری کثیف را که با عباراتی مانند «برو، روزم را بساز» شناخته می‌شود، به عنوان نماد سینما معرفی کرد.

اولین تلاش کارگردانی

ایستوود به کارگردانی در فیلم‌هایی مانند فیلم مهیج بازی کن برای من (1971)، وسترن غریبه دشت های بالا (1972) و یاغی جوزی ولز (1976) و تریلر جاسوسی تحریم ایگر (1975) روی آورد. او همچنین نقش های اصلی را بازی کرد. ایستوود وسترن یاغی جوزی ولز (1976) را از فیلیپ کافمن، که داستان یک کشاورز میسوری را که پس از قتل عام خانواده‌اش توسط سربازان اتحادیه مرتد به خشونت کشیده شده بود، به عهده گرفت. این اثر که به زیبایی توسط بروس سورتیز، با اجرای خوب رئیس دن جورج در نقش بزرگ چروکی قیلم برداری شده است، برای اولین بار کهن الگوی اسطوره ای انتقام جوی ایستوود را انسانی کرد. ایستوود ادامه داد تا دستکش (1977) را بسازد، یک فیلم اکشن جنبشی اما فرمولی که در آن او نقش یک کارآگاه پلیس را بازی می‌کرد که تلاش می‌کرد یک شاهد (ساندرا لاک) را به دادگاه آریزونا منتقل کند، جایی که او بتواند شهادت دهد. شوخ طبعی ملایمی که برونکو بیلی (1980) را فراگرفته بود، با هیاهوی فیلم های وسترن و پلیسی او فاصله زیادی داشت. ایستوود در نقش صاحب یک نمایش دو بیتی غرب وحشی ماهر بود که به یک وارث فراری (لاک) پناه می دهد و سپس عاشق او می شود. فایرفاکس (1982) یک داستان جنگ سرد با تکنولوژی بالا بود که ایستوود را به عنوان خلبان در حال سرقت یک جت مافوق صوت از شوروی بود. مرد هونکیتونک عجیب و غریب (1982) که در دوران رکود بزرگ اتفاق می‌افتد، ایستوود را در نقش یک خواننده کانتری در حال مرگ بر اثر سل نشان می‌دهد که رویای او این است که قبل از مرگ به گراند اول اوپری برود.

کلینت ایستوود

ایستوود با پرسه زدن نسبتاً دور از شخصیت اکشن ستاره‌اش، چهارمین فیلم هری کثیف، ضربه ناگهانی (1983) را کارگردانی کرد و لاک قربانی تجاوز جنسی را در یک قتل انتقام‌جویانه به تصویر کشید. او سپس با فیلم سوارکار رنگ پریده (1985) نواسطوره‌ای، یک وسترن شبه مذهبی، به ریشه‌های پرده سینما بازگشت. این فیلم حضور نمادین ایستوود و فیلم برداری فوق‌العاده Surtees را به نمایش گذاشت و یکی از معدود وسترن‌های موفق دهه 1980 بود. قلب شکسته ریج (1986) یک درام لذت بخش درباره یک گروهبان دریایی قدیمی (ایستوود) در آستانه بازنشستگی بود که رویکرد سختش گروهی از سربازان خام را برای تهاجم به گرانادا آماده می کند. شکارچی سفید، قلب سیاه (1990) جسورانه ترین پروژه ایستوود در این دوره از زندگی حرفه ای اش بود، اقتباسی از رمان رومی پیتر ویرتل در مورد همکاری او با کارگردان جان هیوستون در فیلم ملکه آفریقا (1951). ایستوود که شجاعانه به نقش هیوستون پرداخته بود، تجسم حضور فیزیکی خشن کارگردان بزرگ بود.

ایستوود که یکی از طرفداران مادام العمر جاز و یک پیانیست ماهر بود، همچنین فیلم معروف Bird (1988) را کارگردانی کرد، بیوگرافی فیلمی از ساکسیفونیست چارلی پارکر (Forest Whitaker) و مستند Thelonious Monk: Straight, No Chaser (1988) را تولید کرد. خارج از صفحه نمایش، ایستوود در سال 1986 زمانی که به عنوان شهردار کارمل، کالیفرنیا انتخاب شد، تیتر خبرهای ملی شد. او دو سال خدمت کرد.

فیلم های دهه 1990 کلینت ایستوود

از آنجایی که سبک بازیگری ایستوود بسیار گویا بود، فیلم‌های او در ابتدا مورد تحسین منتقدان قرار نگرفت. با این حال، حضور پرطنین او در صفحه نمایش باعث موفقیت او در باکس آفیس شد. نقش استاندارد او نقش یک تنهای سرسخت بود که رفتار خشونت آمیزش با اصول اخلاقی دست کم گرفته شده خودش مطابقت داشت. با این حال، تمایل ایستوود برای اسطوره‌زدایی از شخصیت‌هایی مانند قهرمانان وسترن و پلیس‌ها همان‌طور که سبک کارگردانی ناب و واضح او در نهایت تحسین منتقدان را برای او به همراه داشت. او به عنوان کارگردانی شناخته شد که به همان اندازه در ارائه مطالعات عمیق شخصیت ها و سکانس های اکشن روان مهارت داشت. پس از درام پلیسی ناموفق The Rookie (1990)، وسترن تجدیدنظرطلب نابخشوده (1992) او یک اجرای عالی توسط ایستوود را به عنوان یک «نظارت‌دهنده» قدیمی به نمایش گذاشت که برای اعدام اراذلی که چهره یک فاحشه را مخدوش کرده است، گاوآهن خود را زمین می‌گذارد. هم فیلم و هم ایستوود (برای بهترین کارگردانی) برنده جایزه اسکار شدند. فیلم به دلیل نگاه غیر عاطفی ایستوود به خشونت مرزی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. در درام آرام «دنیای کامل» (1993)، یک محکوم فراری (کوین کاستنر) پسری (تی جی لوتر) را گروگان می گیرد و یک پیوند نامحتمل بین آنها شکل می گیرد. ایستوود نقش یک تکاور تگزاس را بازی کرد که آنها را ردیابی می کرد. او زمانی که در فیلم اکشن محبوب ولفگانگ پترسن در خط آتش (1993) نقش یک مامور سرویس مخفی ایالات متحده برای خنثی کردن یک ترور ریاست جمهوری را ایفا کرد، در فیلم کارگردان دیگری ظاهر شد.

پل‌های شهرستان مدیسون (1995) اثر مؤثر ایستوود بر رمان بسیار محبوب رابرت جیمز والر بود. ایستوود به عنوان عکاسی عالی بود که در آیووا برای یک مجله روی پل‌های سرپوشیده تاریخی آن سفر می‌کرد و مریل استریپ نقش همسر کشاورز را بازی می‌کرد که بر خلاف قضاوت بهتر او، با او وارد رابطه می‌شود. نیمه شب در باغ خیر و شر (1997) نیز بر اساس کتابی بود که به یک پدیده انتشاراتی تبدیل شد، پرفروش ترین کتاب غیرداستانی جان برنت درباره قتلی که جامعه ساوانا، جورجیا، که تقریباً به طور کامل توسط افراد عجیب و غریب پرجمعیت شده است، را تکان می دهد. در فیلم هیجان انگیز قدرت مطلق (1997) ایستوود نقش دزدی را ایفا کرد که در بحبوحه سرقت شاهد قتل زنی توسط سرویس مخفی بود که رئیس جمهور ایالات متحده (جین هکمن) به تازگی به او حمله جنسی کرده است. در جنایت واقعی (1999) ایستوود در نقش یک گزارشگر کهنه کار بازی کرد که مهارت های تحقیقی اش زمانی احیا می شود که متوجه می شود زندانی (آیزایا واشنگتن) که برای اعدام در آن شب برنامه ریزی شده بود احتمالاً بی گناه است.

کامل در منبع - دی جی سرگرمی - کلینت ایستوود