اجزا اعتماد به نفس
اعتماد به نفس و عزت نفس دو مفهوم روانشناختی هستند که بر پایه تجربیات گذشته بوده و هر دو به دنبال عملکرد بهتر در آینده است. بهمرورزمان ابهامات در این رابطه به حداقل خودشان رسیدهاند و ما میتوانیم خودکارآمدی و عزت نفس را دارای مفهوم یکسانی بدانیم. در مفهوم کلی، عزت نفس دارای سه جزء اصلی است
اعتمادبهنفس یک نیاز اساسی در انسان است که برای بقا و رشد عالی و سالم بسیار ضروری است.
اعتماد بهنفس بهصورت خودکار و بر پایه اعتقادات و باورهای فردی به وجود میآید.
اعتماد بهنفس با توجه به افکار، رفتارها، احساسات و اعمال فردی به وجود میآید.
اعتماد بهنفس یکی از انگیزههای اصلی بشری با توجه به سلسلهمراتب نیازهای آبراهام مازلو است. مازلو نشان داد که افراد هم باید به دیگران احترام بگذارند و هم به خودشان. این نیازها باید برای رشد و شکوفایی فردی برآورده گردند. این نیازها باید برآورده گردند تا فرد رشد کرده و به اهداف خود سروسامان بدهد.
تئوریهای رایج درمورد اعتماد بهنفس
با توجه به این تعاریف ما میتوانیم نگاهی دقیقتر به اعتقادات و تئوریهای رایج در مورد اعتماد به نفس و عزت نفس داشته باشیم.
همانطور که قبلاً نیز به آن اشاره شد، تئوری عزت نفس براندن بهشدت گسترش یافته و تبدیل به یک نظریه عام شده است، بااینحال تئوریها و چارچوبهای دیگری نیز برای درک عزت نفس در ادبیات روانشناختی وجود دارد.
سلسلهمراتب نیازهای مازلو
سلسلهمراتب نیازهای مازلو یک چارچوب نمادین است، هرچند که تاکنون به لحاظ روانشناختی نظریات مختلفی در مورد نیازهای انسانها بیانشده است، بااینحال بهطورکلی سلسلهمراتب نیازهای مازلو به بیان اساسیترین نیازها پرداخته و اعتقاد دارد که این نیازها باید پیش از نیازهای پیچیدهتر دیگر برآورده شوند.
در هرم نیازهای او، عزت نفس دومین نیاز است که تحت تأثیر خودآگاهی قرار دارد.
طبق گفته مازلو، انسان باید برای کسب اعتماد به نفس سالم نیازهای مختلف خودش از قبیل نیازهای فیزیکی، امنیت، عشق و حس تعلق داشتن برآورده سازد. او همچنین گفته است دو نوع عزت نفس وجود دارد، یکی عزت نفس بالا و یکی عزت نفس پایین.
عزت نفس پایین ناشی از احترام به دیگران است درحالیکه عزت نفس بالا از درون فرد ناشی میشود.
مازلو چند سال پس از معرفی سلسلهمراتب نیازهای خودش، این تئوری را اصلاح کرد تا آن را با نمونههایی مانند خودشکوفایی در افراد بیخانمان یا افرادی که در مناطق خطرناک یا جنگی زندگی میکنند اما از عزت نفس بالایی برخوردار هستند، انطباق دهد.
سلسلهمراتب نیازهای مازلو دیگر بهعنوان یک تئوری دقیق از رشد یکطرفه در نظر گرفته نمیشود، بلکه یک توضیح کلی از برآورده شدن نیازهای اساسی افراد است.
تئوری مدیریت ترور
یک تئوری تاریکتر که به طرز عمیقی به تجربیات بشر از اعتماد به نفس میپردازد، تئوری مدیریت ترور است.
تئوری مدیریت ترور (TMT) بر پایه این عقیده است که انسانها پتانسیل بالایی برای پاسخ به ترور هنگام آگاهی از مرگومیر خودشان دارند و همچنین بر باورهای افرادی تأکید کرده است که تلاش میکنند از خودشان در برابر ترور محافظت کنند.
فرض TMT بدینصورت است که عزت نفس راهی برای محافظت در برابر اضطراب است و متعاقباً افراد برای بالا بردن اعتماد به نفس خود تلاش میکنند تا با هر چیزی که اعتقادات آنها را تضعیف کند، مقابله نمایند.
تئوری جامعه سنجی
مارک لاری روانشناس اجتماعی که در مورد عزت نفس تحقیقات تکاملی انجام میدهد، تئوری دیگری را بیان کرده است که به توصیف عزت نفس کمک میکند.
تئوری جامعه سنجی نشان میدهد که عزت نفس یک برآورد درونی از میزان ارتباطی است که فرد با دیگران برقرار میکند. این تئوری بر مفهوم عزت نفس بهعنوان یک ادراک فردی نگاه میکند که بر پذیرش و طردشدگی اجتماعی استوار است.
شواهد قوی بر صحت و کاربرد این تئوری وجود دارد. بهعنوانمثال مطالعات مختلف نشان دادهاند که رویدادهای مختلف اجتماعی باعث ایجاد این طرز تفکر در افراد میشود که آیا آنها از طرف جامعه پذیرفتهشدهاند یا طردشدهاند. درنهایت شواهد موجود نشان میدهد که محرومیت اجتماعی میتواند قابلیتهای شخصی و عزت نفس را کاهش دهد.
اهمیت اعتماد بهنفس
به خودت اعتماد کن هر قلبی برای آن ریسمان آهنی میتپد. رالف والدو امرسون
صرفنظر از اینکه کدام تئوری موردنظر شما است، محققان در مورد پیامدهای اعتماد به نفس بالا بهطور کامل توافق نظر دارند.
با توجه به ارزیابیهای گسترده از عزت نفس مشخصشده است که عزت نفس بالا میتواند با وضعیت سلامتی بهتر، زندگی اجتماعی بهتر، محافظت در برابر اختلالات روانی و مشکلات اجتماعی، مقابله سالم با مشکلات و سلامت روانی همراه است.
کودکانی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند در مدرسه عملکرد بهتری دارند و در بزرگسالی هم رضایت شغلی بالاتری دارند.
عزت نفس بهشدت با حس خوشنودی ارتباط دارد، بهطوری که پیشبینی میشود سطح بالای عزت نفس میتواند با سطح بالای رضایت رابطه مستقیم داشته باشد. اعتماد به نفس بالا حتی شانس زنده ماندن پس از عملهای جراحی جدی را هم افزایش میدهد.
همانطور که قبلاً هم به آن اشاره شد، هزاران مقاله مختلف در مورد اعتماد بهنفس یا عزت نفس منتشرشدهاند و اکثر این مقالات، اعتماد بهنفس را با موفقیت در زندگی در ارتباط میدانند.
بعضی از مطالعات نشان میدهند که رابطه مستقیمی بین اعتماد به نفس و سلامت روانی مثبت وجود دارد.
موفقیت افراد با عزت نفس بالا در این شش ویژگی پایین توضیح داده شده است
حس بالایی از خود ارزشی
لذت بردن بیشتر از زندگی و فعالیتها
رهایی از تردید به خود
رهایی از ترس و اضطراب، رهایی از اضطراب اجتماعی و استرس کمتر
انرژی و انگیزه بیشتر برای انجام دادن فعالیتهای مختلف
لذت بیشتر از تعامل با افراد در ارتباطات اجتماعی
زمانی که شما آرامش و اطمینان خاطر دارید دیگران هم با راحتی بیشتر در کنار شما خواهند ماند.
در بعضی از اخبار کمتر امیدوارکننده نشان دادهشده است که تحقیقات ثابت کردهاند افزایش اعتماد به نفس همیشه به نتایج مثبتی ختم نمیشود.
روزنامه نگران در رسانههای اصلی خودشان اظهار داشتند که اعتماد به نفس پیامدهای منفی هم دارد. مثلا اعتماد به نفس افراد در طی سال گذشته افزایش زیادی داشته و همین امر باعث به وجود آمدن اختلالات دیگری مانند خودشیفتگی و انتظارات غیرواقعی هم شده است. شاید زمانی که ما در حال ایجاد عزت نفس در کودکانمان هستیم اینطور در نظر بگیریم که عزت نفس هر چه بیشتر بهتر. اما آیا الزاما عزت نفس بیش از اندازه به نتایج مثبت ختم خواهد شد؟
افراط در چیزهای خوب؛ پیامدهای افزایش اعتماد به نفس
اعتماد به نفس یا عزت نفس در جامعه غربی در طی سال گذشته مورد تحسین زیادی قرارگرفته است. در تمام این مدت اعتقاد بر این بوده است که اعتماد به نفس مانند در دست گرفتن تصویری مثبت از خود است که کلید اصلی یک زندگی شاد و موفق است و باید از همان دوران کودکی به همه آموخته شود.
کودکان این نسل در مدارس و منازل خودشان آموزش میبینند که خودشان را فردی خاص در نظر بگیرند، به ویژگیهای مثبت خودشان توجه کنند و از موفقیتهای بسیار ناچیز هم خوشحال شوند.
بااینحال تحقیقات اخیر نشان دادهاند که این شیوهها و عقاید بهجای محافظت از افراد در برابر افسردگی ممکن است باعث پایین آمدن انگیزه و کاهش رفتار هدفمند در افراد شود.
با توجه به این مسئله که افزایش اعتماد به نفس باعث بروز خودشیفتگی و جاهطلبی میشود، در چنین مواقعی باید چهکار کنیم؟ آیا باید ایده بهبود اعتماد به نفس را بیاثر در نظر بگیریم؟
باومیستر و همکارانش برای این سؤالات یک پاسخ دارند. بعضی شرایط خاص وجود دارد که در آنها افزایش اعتماد به نفس میتواند باعث بهبود در عملکرد شود و این فرصتها نباید نادیده گرفته شوند.
آنها توصیه کردهاند که تقویت عزت نفس باید با روشی دقیقتر و محتاطانهتر انجام شود. آنها والدین و معلمان را تشویق کردهاند که وجود اعتماد به نفس در فرزندان خودشان را تحسین کنند، اما تنها بر پایهیک رفتار مطلوب اجتماعی.
این روش باعث به وجود آمدن اطمینان از این میشود که کودکان دیدگاه مثبتی از خودشان به دست آورده و فرصتی برای رشد عزت نفس سالم در خودشان پیدا کنند و همچنین شایان ذکر است که ایجاد عزت نفس سالم در کودکان بههیچعنوان دارای زمینههای ریسک نیست.
رابطه شکست و عزت نفس
استیو باسکین یک حرکت مثبت دیگر را که والدین میتوانند آن را به کار بگیرند توضیح داده است بگذارید فرزندانتان شکست بخورند. والدین برای محافظت از فرزندان خودشان در مقابل مشکلات یک حباب محافظ از عشق و عزت نفس ایجاد میکنند.
این کار بعضی اوقات نهتنها از کودک محافظت نمیکند، بلکه رشد و شکوفایی آنها را نیز دچار اختلال میکند. بسکین توصیه کرده است که شما بهعنوان والدین به فرزندانتان اجازه بدهید که با حس ناامیدی و شکست کنار بیایند.
کاری که قطعاً باعث رشد قدرت مقاومت و مهارتهای مقابله با مشکلات در آنها خواهد شد. اگر ما میخواهیم کودکانمان احساس مثبتی از خودشان داشته باشند باید از آنها بخواهیم که تمام تلاششان را نیز به کار ببندند و در صورت بروز مشکل به فکر راهحل باشند.
دکر ایوان جوزف که یک مدیر سابق ورزشی در فوتبال است، در سخنرانی خودش () در مورد ایجاد اعتماد به نفس بیان کرده است که والدین باید برای ایجاد اعتماد به نفس سالم در کودکانشان نکات بسیاری را در نظر بگیرند که در آینده بتوانند به موفقیت شغلی دست پیدا کنند.
یادتان باشد که
ترس برای محافظت ما در برابر خطرات محیطی است؛ این یک حس غریزی است که مانع از خورده شدن ما توسط یک شکارچی میشود.
اکنونکه این شکارچیان وجود ندارند و خانههای ما نیز محافظتشدهاند، سبکهای فرزند پروری به میان آمدهاند که با روزگار مدرن امروز انطباق داشته و میتوانند احساسات مختلفی نظیر حس شرمساری، آسیب یا ترس در ما به وجود بیاورند.
بااینحال وقتیکه ما به این دیدگاهها توجه میکنیم به ویژگی شجاعت میرسیم. اعتماد به نفس بهعنوان عنصری در نظر گرفته میشود که درنهایت منجر به شجاعت میگردد.
شجاعت به عنوان یک مشخصه اعتماد به نفس
شجاعت بهطورمعمول یکی از ویژگیهای مهم اعتماد به نفس است که به اعتماد به نفس بالایی نیاز دارد و معمولاً یک فرد شجاع فردی است که هیچ محدودیتی برای رشد و موفقیت در خودش نداشته باشد.
ما میتوانیم این شجاعت را مدیون ترس باشیم. ما میتوانیم یاد بگیریم که با آغوش باز با ترسهایمان مواجه بشویم و سپس از آن بهعنوان ابزاری قدرتمند برای از بین بردن تنشهای ذهنی استفاده کنیم. درست همانند تمیز کردن کمدهای قدیمی ما میتوانیم هر چیزی را که برایمان مهم است نگهداریم و هر چیزی که مناسبمان نیست حذف کنیم.
و پساز این که کارمان به اتمام رسید احساس شادابی و انرژی نماییم.
بااینحال ترس همیشه نمیتواند با اشاره انگشت بهراحتی ایجادشده و برای ما بهترین نتیجهها را نیز داشته باشد.
ما انسانها موجودات عجیبوغریبی هستیم و انتظار داریم که ترسمان در یکلحظه از بین برود، اما قبول داریم که نمیتوانیم بهراحتی یک ویولن را به دست گرفته و آن را بنوازیم.
«برای ایجاد اعتماد به نفس، باید آن را تمرین کنید.»
درس برای تمرین اعتماد بهنفس
ماترین سیلگمان به ما یادآوری میکند که خودپنداری مثبت بهخودیخود نمیتواند ثمره مثبتی داشته باشد. بلکه احساسات پایدار از حس اطمینان به خود است که باعث ایجاد رفتار مثبت و بهرهورمی شود.
این بدین معنا نیست که احساس امنیت و اعتماد به نفس برای حفظ سلامتی ما مهم نیست. بلکه اعتماد به نفس یا خودکارآمدی بالا درواقع دارای نتایج مثبت بسیاری بر روی سلامت جسمی و روانی ما بوده است.
اکثر ما دوست داریم که اعتماد به نفس بالاتری داشته باشد، اما همیشه در حال تلاش برای مقابله با حس ناامنی، ترس و نگرشهای منفیمان هستیم. با اندکی تأمل میتوان متوجه شد که تلاش زیاد برای تغییر ادراکات ما میتواند باعث ایجاد یک اعتقاد قویتر و پایدارتر در ما گردد.
سلامتی و تندرستی تنها نمیتواند از داخل ذهن ما به وجود بیاید. بلکه ترکیبی از یک مفهوم صحیح از روابط و موقعیتهای ما است. مارتین سیلگمان
. در همان حالت اعتماد به نفس بایستید یا بنشینید