جایی که با جو ملاقات میکند. او مهربان است و رفتاری پدرانه دارد.
آقای لورنس: پدربزرگ لوری. آقای لورنس ظاهری ناخوشآیند دارد اما دوست داشتنی و مهربان است.
اثری خواندنی از ایروینگ استون
اکنون بخوانید
خلاصه کتاب زنان کوچک
اگر دوست دارید از خلاصه کتاب زنان کوچک بدانید، در ادامه با ما باشید.
جو، مگ، بث و امی مارچ چهار خواهری هستند که با مادرشان در نیوانگلند زندگی میکنند. پدر آنها در جنگ داخلی به عنوان روحانی خدمت میکند و خواهران علی رغم اینکه خانواده اخیراً ثروت خود را از دست داده است و برای تأمین هزینههای زندگی و ادامه زندگی خانواده خود تلاش میکنند.
در این روند، آنها با همسایه ثروتمند خود، تئودور لورنس، معروف به لوری دوستانی صمیمی میشوند. با بزرگتر شدن دختران، هرکدام با شیاطین شخصی و چالشهای اخلاقی خود روبرو میشوند. جو، قهرمان محبوب ما باید راههای خود را پیدا کند و یاد بگیرد که در عین حال آرزو نماید که نویسندهای بزرگ باشد.
مگ، پیرترین فرد، باید عشق به ثروت و ظرافت را کنار بگذارد. بث فرد خجالتی است که باید خجالتی بودن خود را فتح کند، در حالی که ایمی به عنوان جوانترین فرد خانواده، باید غرور اشرافی خود را فدا کند.
دختران توسط مادرشان، مارمی و ایمان مذهبی خود در راه رشد شخصی شان هدایت میشوند. پیوندهای محکم خانواده برای همیشه تغییر میکنند، وقتی مگ عاشق جان بروک، معلم خصوصی لوری میشود.
مگ و جان ازدواج کرده و خانه ای را برای خود تاسیس میکنند که این به سرعت توسط دوقلوهای دیزی و دمی آباد میشود. به نظر میرسد وقتی لوری به جو فهماند که عاشق او شده است، ازدواج دیگری قریب الوقوع میباشد اما او اعلام کرد که نمیتواند به همان شیوه از او مراقبت کند. جو به عنوان فرماندار یک دوست خانوادگی، خانم کرکه، به عنوان یک نویسنده حرفهای، به نیویورک میرود.
در همین حال، امی با خاله ثروتمند خود کارول و پسر عمویش فلو سفر میکند و استعداد هنری خود را پرورش میدهد. به طور جداگانه، لوری با پدربزرگش به اروپا میرود. او علاقه خود را به موسیقی دنبال میکند و سعی میکند که جو را فراموش کند.
جو در حالی که در نیویورک بود، با پروفسور آلمانی خارج از کشور بائر ملاقات میکند که عقل و ذات اخلاقی قویاش، علاقه او را برمیانگیزاند.
در آن سوی اقیانوس اطلس، لوری و امی در مییابند که آنها فاقد نبوغ هنرمندانی بزرگ هستند. وقتی بث که هرگز نیرومند نبوده، در دوران جوانی میمیرد، غم از دست دادن او، پیوند ایمی با لوری را محکم میکند. جو به ایالات متحده باز میگردد تا از والدین داغدیده خود مراقبت کند.
تمامی مسائل با هم بهم پیوند میخورند تا جو و پروفسور بائر با یکدیگر ازدواج کنند و یک مدرسه شبانه روزی برای پسران راه اندازی میکنند، در حالی که امی و لوری نیز ازدواج کرده و از ثروت خانواده لورنس برای حمایت از هنرمندان جوان مبارز استفاده میکنند.
خانوادههای بروک، بائر و لورنس شکوفا میشوند و این رمان با یک جشن تولد برای مارمی به پایان میرسد و روابط خانوادگی گسترده مارس و پیشرفت مدرسه شبانه روزی جو، پلامفیلد را جشن میگیرد.
جملات زیبا از کتاب زنان کوچک
«من کلمات خوب را دوست دارم که معنی خاصی داشته باشند.»
«من از طوفان نمیترسم زیرا یاد میگیرم که چگونه کشتی خود را حرکت دهم.»
«ترجیح میدهم قهوه بخورم تا تعارفات.»
«بِتهای زیادی در جهان وجود دارند، خجالتی و ساکت و در گوشه و کنار لازم نشسته و برای دیگران چنان شاد زندگی میکنند که هیچکس فداکاریهای آنها را نمیبیند.»
«من کلید قلعه خود را در هوا گرفته ام اما اینکه آیا میتوانم قفل در را باز کنم، باید بررسی شود.»
«پدرت جو، او هرگز صبر و شکیبایی خود را از دست نمیدهد، هرگز شکی به خود راه نداده و شکایتی نمیکند اما همیشه امیدوار است و چنان شاد کار میکند و انتظار کشیده که شخص خجالت میکشد تا قبل از او عمل دیگری انجام دهد.»
«عشق آرایشگری عالی است.»
«ای عزیز، تماشا و دعا کنید، هرگز از تلاش خسته نشوید و هرگز فکر نکنید که غلبه بر تقصیر خود غیرممکن است.»
«عشق ترس را از بین میبرد و سپاسگزاری میتواند غرور را تسخیر کند.»
«ساعت کاری منظم برای کار و بازی داشته باشید. هر روز را برای خود مفید و دلپذیر بسازید و ثابت کنید که با به کارگیری خوب، آن وقت را درک میکنید. سپس بر این اساس جوانان پشیمانی کمی خواهند داشت و زندگی به یک موفقیت زیبایی تبدیل خواهد شد.»
خلاصه کتاب قلعه حیوانات
اثری خواندنی از ایروینگ استون
اکنون بخوانید
نقد کتاب زنان کوچک
استفانی فوتی به اهمیت پی بردن به بهره وری پاسخهای منفی احساسی در زنان کوچک مانند عصبانیت، کینه و خود سرزنش کردن، برای درک ساختار زنان کوچک اشاره کرد. نویسنده برخی از بخشهای اصلی این رمان را تجزیه و تحلیل میکند که در آن دختران مارس با اختلافات طبقاتی و اجتماعی روبرو میشوند و منجر به احساسات منفی خواهد شد.
نویسنده به خوبی موقعیتهای مؤثر جنسیتی و طبقاتی را در نظر میگیرد و اظهارات پیر بوردیو که طبقه و وضعیت را به عنوان موضوعات احساسی و نه ذاتی مرتبط با پول تعریف میکند را به یاد میآورد.
زنان کوچک امکان مطالعه ظهور سبکها و حساسیتهای طبقه متوسط را فراهم میکنند. دختران مارس این طبقه متوسط و نقش زنان را نشان میدهند. نویسنده بر روی شخصیتهای مگ و امی و همچنین جو تمرکز میکند تا احساسات آنها در مورد طبقه و وضعیت که با جنسیت و اخلاق نیز گره خورده است را تجزیه و تحلیل کند.
شخصیتها یک سری از تقابلهای مرگبار با نارساییهای اجتماعی خود را تحمل میکنند، بنابراین آنها به طرز حیرت انگیزی احساساتی را تجربه خواهند کرد، از عصبانیت گرفته تا شرم، کینه و آسیب!
در کتاب زنان کوچک، خانه مکانی است که میتوان تمایز اجتماعی را در آن آموخت زیرا خانواده از آسیبهای ناشی از نابرابریهای ساختاری یا اقتصادی فراتر میرود. در پایان رمان، دختران مارس در مییابند که آرزوهایشان برای شهرت، ثروت و آسایش، نجیب بودن و همچنین آزادی، همه در خانوادههای طبقه متوسط در جهان رمان، راهی برای دور شدن از احساسات زخمی و منفی آنها است.
تحلیل منتقدان از زنان کوچک، بیعدالتیهای نقش زنان را نکوهش نمیکند. آنها جنسیت را دخیل میدانند. فرض نظری طبقه بوردیو برای این تحلیل ضروری است. این برداشت به عنوان یک مسئله عاطفی در طی مثالهای برگرفته از رمان توسعه مییابد.
کاربرد رویکرد فمینیستی در مورد زنان کوچک از نقاط قوت داستان است. برداشت نویسنده از یک طبقه در این رمان به عنوان یک کلیت معنا پیدا میکند. نویسنده در طی تحلیل خود مسیری را طی کرده، از فصل ابتدایی زنان کوچک تا فصل آخر!
از این رو، خواننده میتواند کل رمان را ارزیابی کند، در حالی که به درک بحثهای مربوط به طبقه و جنسیت ادامه میدهد. به طور کلی، شخصیتهای کتاب به خوبی تعریف شدهاند و مخاطب با هر کدام از آنها همزادپنداری میکند.
درسهایی از کتاب زنان کوچک
از کتاب زنان کوچک میتوان درسهای زیر را آموخت:
ظواهر مهم هستند اما نه آنقدر که فکر میکنید
مخصوصاً در دوست یابی، بسیاری از ما تمایل داریم با افراد زیبای قرار بگذاریم اما آلکوت میگوید: «عشق زیبا کننده ظاهر است ولی همیشه از طریق جذابیتهای ظاهری به وجود نمیـید.»
مطمئن شوید که وقت خود را برای استراحت و کار اختصاص میدهید
این توصیه مارمی در ما طنین انداز شده است: «ساعتهایی را برای کار و بازی داشته باشید. هر روز را برای خود مفید و دلپذیر بسازید و ثابت کنید که با به کارگیری خوب وقت، آن را درک میکنید.»
بسیاری از افراد در بیست سالگی بدون توقف دارای مشغولیتهای بسیاری هستند، تلاش برای یافتن کار، کار اضافی برای پرداخت وام دانشجویی، تلاش برای ورود به برنامههای درجه بندی یا قرار دادن غذا روی میز برای کودکان و پرداخت اجاره، اما مهم است که حتماً برنامه ریزی کنید تا آرامشی را برای خود فراهم کنید. مغز شما به آن تنفس ذهنی احتیاج دارد.
چیزی بیش از آنچه که به نظر میرسد، در شما وجود دارد
مجلات ممکن هستند به شما بگویند که اوج زیبایی در سنین ۲۰ و ۳۰ سالگی است اما چه کسی به این اهمیت میدهد؟ همانطور که مارمی میگوید، اگر احساس میکنید که ارزش شما صرفاً در تزئینی بودن است، من میترسم روزی باور کنید که این زیبایی تا آخر عمر با شما میماند.
زمان چنین زیبایی را از بین میبرد اما آنچه نمیتواند از آن کم کند عملکردهای شگفت انگیز ذهن شما اعم از شوخ طبعی، مهربانی و شهامت اخلاقیتان است. خود را برای خود درونی تان زیبا ساختن، همیشه و همچنان چیزی که میتوانید انجام دهید، از حالا تا دهه ۹۰. اما شما فقط یک چیز تزئینی نیستید که دیگران به آن نگاه میکنند. موارد بسیار بیشتری وجود دارند که در شما قابل تحسین هستند.