بیش از سه دهه است که طرحهای توسعه شهری برای شهرهای ایران به منظور ایجاد زمینه رشد کالبدی موزون و هماهنگ آن تهیه شدهاند. این طرح ها با هزینه و انرژی زیادی تهیه گردیدهاند و هر چند تاثیرات مثبتی در منطقهبندی کاربری ها و رعایت ضوابط و مقررات ساختمانی داشتهاند، اما به دلایل متعـدد نتوانستند به تمامی اهداف خود دست یابند و تنها درصد ناچیزی از برنامهها و طرح های آن ها به تحقق گرایید.
درک این ضرورت موجب گردید تا مرکز مطالعات برنامهریزی شهری وزارت کشور پروژهای تحـت عنوان «شیوههای تحقق طرح های توسعه شهری»را تهیه و به مهندسان مشاور واگذار کند. گزارش حاضر، حاصل این پروژه است که در آن با نگاهی سیستمی در برنامهریزی و طـرحریزی شهری، فرایند تهـیه، تصویب، ابلاغ و اجرای طرح های توسعه شهری بررسی گردیده و راهکارهای مناسب برای طرح هایی پویا و انعـطافپذیر و با احتمال تحقق مطلوب ارایه شده است. نتـایج و یافتههای این پژوهش در قالب سـه جلد تدوین شده است که در جلـدهای اول و دوم، تجارب تهیه و اجرای طـرح های توسعه شهری به ترتیـب در جهان و ایران مطالعه و بررسی شده و در جلد سوم پس از ارزیابی روش های تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری، الگوی طرحریزی مناسب ایران تبین شده است.
امید است که این پژوهش بتواند زمینه مناسبی برای تصمیمگیران و مدیران شهری فراهم آورد.
بطور کلی، مبانی نظری تهیه طرح های شهری در ایران برگرفته از مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و نیز متکی بر قانون تغییر نام وزارت آبادانی و مسکن به وزارت مسکن و شهرسازی است. لکن سرمنشأ نظری آن از جریانهای توسعه شهری در سطح جهانی سرچشمه می گیرد.
جریان توسعه شهرنشینی در ایران نسبت به جوامع صنعتی با یک قرن تأخیر رخ داد. هرچند فرآیند و حتی خصوصیات شهرنشینی در کشورهای توسعه نیافته به کلی با کشورهای صنعتی متفاوت است و در واقع یک جریان «برونزا» ست، اما در اصل، حاصل کار دارای تفاوت ماهوی نیست. حاصل توسعه، شکل گرفتن تجمعات عظیم انسانی و اسکان در مجموعههای فاقد انتظام شهری است.
تحولات شهرسازی 200 سال گذشته در جهان صنعتی و 100 سال گذشته ایران، تفاوتی جز تفاوت زمان و مکان ندارد. مشکل اصلی در هر دو، تأخیر در ادراک ضرورت، واقعیات و خامی در تدبیر و اندیشههای شهرسازی است. چیزی
که به شهادت مفاد منشور آتن شهرهای اروپایی در اوایل قرن بیستم با آن روبهرو بودند، ما اکنون با آن مواجه هستیم.
اکنون بیش از سه دهه از تجربه تهیه طرحهای شهری در ایران میگذرد، در این مدت شهرداریها و نهـادهای مختلف شهرسازی تجربیات زیادی کسب کردهاند. در این مدت الگوی تهیه طرح های شهری در ایران بارها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. البته بدون بحث در مبانی تئوریک ولی مشکلات کاربردی و روشهای مطالعاتی آن کم وبیش مطرح شده است. بر این اساس، تغییرات صورت گرفته در محتوا و روشهای نظری طرح های شهری بسیار ناچیز بوده و عمده تغییرات، صوری و عرضی بوده است.
بهعـنوان نمونه تـغییر عنوان «طرح جامع» پس از انقلاب به «طـرحهای توسعه و عمران و حوزه نفوذ » هیچ اثر محسوسی بر جای نمیگذارد، زیرا در مبانی نظری تهیه «طـرح جامع» و «طـرح توسـعه و عمران و حوزه نفوذ» تغییر عمدهای صورت نمیگیرد. طرح جامع تهران نیز که بنا به ملاحظاتی به «طرح ساماندهی» تغییر نام یافت، به طور کامل مطابق الگوی طرح جامع تهیه شد، و در مبانی نظری و روش تهیه آن تغییری بدنبال نداشت.
به طور کلی در حال حاضر نیز مبانی نظری تهیه طرح های شهری در ایران، متکی بر مدل پوزیتویستی «شناخت/ تحلیل/ طرح» است. این مدل به رغم آنکه مدتها الگو و روش تهـیه طرحهای شهری در میان کشورهای مختلف جهان بود، بتدریج جای خود را به مدل سیستماتیک «تحلیل/ طرح/ سیاست» میدهد، که به مفهوم رسیدن به اهداف و سرانجام ارزیابی و سیاستگزاری برای اجرا است.
به این ترتیب، به رغم آنکه تغییرات مبانی نظری تهیه طرحهای شهری در ایران، عمدتاً تغییرات محتوایی نبوده است، در بیشتر کشورهای توسعه یافته روند تهیه طرحها و مبانی نظری آن، بویژه از اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80، دستخوش تغییرات بنیادی شده است. در این سالها، به تدریج طرح های شهری، خصلت استراتژیک (راهبردی) یافت و برنامهریزی شهری از یک سو به «برنامهریزی فضایی» و از سوی دیگر به برنامهریزی عمل گرایش یافت. این تحولات
بر پایه متدهای تحلیل سیستمی بجای صرف نیرو برای شناخت جامع موضوعی، تلاش خود را متوجه تحلیل جامع مسأله کرده است، زیرا هم در عمل و هم در تئوری مشخص شده است که حل مسأله بیش از هر چیز مستلزم «صورتبندی» درست از مسأله است.
در حال حاضر در بسیاری از کشـورهای توسـعه یافته، مـبانی نظری تهیه طرح های شهری برخـلاف ایـران، بر چارچوب طرحهای استراتژیک استوار گردیده است. علاوه بر این، تغییرات اساسی دیگری نیز در مبانی طرح های شهری صورت گرفته است و جهت کلی این تغییرات به سمت مردمی شدن و انطباق با خواستهای «جامعه مدنی» بوده است.
تغییر از معیارهای فیزیکی کاربـری زمین بسوی مجموعهای از معـیارهای اجتماعی، اقتصادی، زیـست محیطی، تغییر روش عوامل فنی تکنیکی به سوی عوامل سیاسی مشارکتی در طرح و سیاست، و گرایش به سمت مدیریت گرایی و قدرتدادن به نهادهای محلی از دیگر تغییرات اساسی در مبانی نظری تهیه طرح های شهری در کشورهای پیشرفته بوده است که نظام برنامهریزی شهری در ایران هنوز از آن بیبهره است.