تأثیرات افسردگی بر زندگی روزمره

حقایق کلیدی افسردگی

تست‌شو: افسردگی یک بیماری است که با غم و اندوه مداوم و از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که معمولاً از آنها لذت می بریم و همچنین ناتوانی در انجام فعالیت های روزانه حداقل به مدت دو هفته مشخص می شود.

افراد مبتلا به افسردگی اغلب چندین مورد از علائم زیر را دارند: از دست دادن انرژی. تغییر در اشتها؛ نیاز به خواب بیشتر یا کمتر از حد معمول؛ اضطراب؛ کاهش غلظت؛ بلاتکلیفی؛ نگرانی؛ احساس بی ارزشی، گناه، یا ناامیدی؛ و افکار خودزنی یا خودکشی.

افسردگی نشانه ضعف نیست. می توان آن را با درمان روانشناختی یا مداخله، با داروهای ضد افسردگی یا ترکیبی از هر دو روش درمان کرد.

افرادی که در معرض خشونت قرار می گیرند اغلب واکنش های مختلفی از جمله: اضطراب، استرس، ناامیدی، ترس، تحریک پذیری، عصبانیت، مشکل در تمرکز، از دست دادن اشتها و کابوس ها را تجربه می کنند.

در واقع، سازمان بهداشت جهانی (WHO) گزارش می دهد که افسردگی دومین علت ناتوانی در جهان است. اما متأسفانه تنها 10 درصد از این افراد هر نوع درمان مؤثری را دریافت می کنند.

همچنین بخوانید : راهکارهای مؤثر برای مقابله با افسردگی و بهبود آن

علائم افسردگی


آیا شما افسرده هستید؟

از کجا متوجه شویم که فقط غمگین هستیم یا از افسردگی رنج می بریم؟

نکته اصلی که باید به خاطر بسپارید این است که اگر بیش از دو هفته است که احساس غمگینی، درماندگی یا شکست دارید، ممکن است علائم افسردگی را داشته باشید. برخی علائم دیگر عبارتند از:

  • غمگینی یا احساس پوچی برای بیش از دو هفته.
  • احساس ناامیدی یا درماندگی.
  • از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که معمولاً از آنها لذت می برید.
  • تغییرات در اشتها.
  • حالت تهوع، سردرد یا درد مزمن.
  • تغییر در چرخه خواب: زیاد خوابیدن یا اصلا نخوابیدن.
  • کناره گیری از دوستان یا خانواده.
  • ناتوانی یا مشکل در تمرکز.
  • احساس استرس یا اضطراب
  • احساس تحریک پذیری یا عصبانیت
  • خستگی مداوم.
  • داشتن افکار خودکشی یا آسیب به خود.

اثرات افسردگی در زندگی افراد

اثرات ذکر شده در زیر نمونه هایی از اتفاقاتی است که اگر فرد درمان مورد نیاز خود را دریافت نکند، ممکن است رخ دهد.

اضطراب و افسردگی پیاده روی در پارک نیست. آنها شرایط روانی جدی هستند که می توانند تقریباً بر تمام جنبه های زندگی شخصی و حرفه ای شما تأثیر بگذارند. اگرچه اضطراب و افسردگی علائم متفاوتی دارند، اما هر دو می توانند منجر به کاهش کیفیت زندگی شوند. ما تعدادی از بهترین راه های افسردگی را گردآوری کرده ایم. و اضطراب می تواند افراد را تحت تأثیر قرار دهد تا به نشان دادن تأثیر کامل آنها کمک کند.

1. برقراری ارتباط با خانواده یا دوستان ممکن است دشوار باشد.


برای افراد مبتلا به اضطراب و افسردگی معمول است که در حفظ روابط با دوستان و خانواده اما به دلایل مختلف مشکل دارند.

با اضطراب اجتماعی، ممکن است در تعامل با دیگران مشکل داشته باشید. این نوع اضطراب می تواند باعث شود که در مورد اینکه مردم در مورد شما چه فکری می کنند نگران باشید. می توانید خود را مجبور کنید که در خانه بمانید و از رویدادهای اجتماعی دوری کنید.

و اگر بیرون بروید، سعی می‌کنید دقیقاً آنچه را که در ذهن خود می‌گویید برنامه‌ریزی کنید، بنابراین ممکن است سرنخ‌های زمینه مهم را در مکالمات از دست بدهید. به طور طبیعی، این کار ملاقات با افراد جدید یا شروع یک رابطه جدید را دشوار می کند.

افسردگی کمی متفاوت است. ممکن است به این دلیل که احساس می کنید شکست خورده اید یا اینکه دیگران را ناامید خواهید کرد، بخواهید خود را از دنیا جدا کنید.

2. عملکرد شغلی یا تحصیلی شما ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد


هم با اضطراب و هم افسردگی، مشکل در تمرکز رایج است. در اضطراب، اغلب به این دلیل است که ذهن شما بر تمام احتمالات بالقوه یک موقعیت خاص می پردازد. برای مثال، ممکن است آنقدر درگیر یک چیز یا موارد دیگری باشید که در تمرکز روی کارهای روزانه دچار مشکل شوید.

با افسردگی، این مسائل بیشتر حول انگیزه و تصمیم گیری می چرخد. ممکن است احساس خستگی مفرط و انگیزه کم داشته باشید که تمرکز را دشوار می کند.

در هر دو مورد، این امکان وجود دارد که عملکرد شغلی یا تحصیلی شما آسیب ببیند. ممکن است برای شما سخت باشد که در محل کار یا درس خواندن برای یک آزمون بزرگ در مدرسه، فهرست کارهایتان را بررسی کنید. حتی ممکن است زمانی که زمان صحبت در مقابل دیگران فرا می رسد دچار وحشت شوید. این به طور بالقوه می تواند منجر به بررسی عملکرد منفی یا رتبه بندی ضعیف شود.

3. ممکن است بیشتر مریض شوید


اگر احساس می کنید همیشه نوعی سرماخوردگی دارید، می تواند به این دلیل باشد که اضطراب و افسردگی شما سیستم ایمنی بدن شما را خراب می کند. هر دو شرایط می توانند منجر به افزایش کورتیزول در بدن شوند. این یک هورمون استرس است که ترمیم بافت را در بدن تسهیل می کند و نحوه استفاده مغز از انرژی خود را بهبود می بخشد.

کورتیزول بیش از حد می تواند سیستم ایمنی بدن شما را تضعیف کند و مبارزه با ویروس ها و باکتری ها را برای آن سخت تر کند. این ضعف در سیستم ایمنی بسته به میزان استرسی که با آن مواجه می شوید افزایش می یابد. به عنوان مثال، اگر در مورد عزیز خود که در بیمارستان بستری است، نگران هستید، ممکن است احتمال بیمار شدن او بیشتر باشد.

سیستم ایمنی ضعیف می تواند به این معنی باشد که باید روزهای بیشتری از کار را از دست بدهید یا برنامه های خود را با دوستان لغو کنید زیرا احساس بیماری می کنید.

4. میل جنسی شما می تواند کاهش یابد

کورتیزول را به یاد دارید؟ به نظر می رسد که داشتن بیش از حد نیز با کاهش میل جنسی مرتبط است. وقتی به آن فکر می کنید، بسیار منطقی است. اگر کورتیزول مسئول پاسخ استرس شما است، داشتن بیش از حد آن به این معنی است که بدن شما واقعا نمی تواند بر روی چیزی جز زنده ماندن تمرکز کند. به عبارت دیگر، می تواند باعث ایجاد مشکل در خلق و خو شود.

افسردگی همچنین دلیل متفاوتی برای ایجاد کمبود میل جنسی دارد. رابطه جنسی به طور کلی یک فعالیت لذت بخش است که باعث ترشح سروتونین در مغز می شود و این احساسات خوب را تقویت می کند. در افسردگی، برای افراد عادی است که سروتونین کافی در مغز خود نداشته باشند، به این معنی که آن‌طور که باید از فعالیت جنسی لذت نمی‌برند.

در هر صورت، نتیجه نهایی می تواند حفظ روابط عاشقانه را دشوار کند. اگر شریک اختصاصی دارید، او ممکن است درک کند. اما اگر در یک رابطه معمولی هستید، بالا بردن رابطه خود و ایجاد یک ارتباط عمیق تر می تواند بسیار دشوار باشد.

5. ممکن است احساس گناه بیش از حد داشته باشید


وقتی زمان سرزنش فرا می رسد، افسردگی و اضطراب تفاوتی قائل نمی شوند. هر دوی آنها دوست دارند که نفرت از خود را به حداکثر حجم برسانند.

با هر دوی این شرایط، ممکن است به خاطر کوچکترین چیزها احساس گناه کنید. به عنوان مثال، اگر افسردگی دارید، ممکن است از اینکه گربه خود را ناامید کرده اید احساس گناه کنید، زیرا آنقدر بی حال هستید که نمی توانید به اندازه کافی با او بازی کنید. یا با اضطراب، ممکن است نگران عدم گذراندن وقت با دوستان باشید، زیرا در اضطراب موقعیت های اجتماعی دچار اضطراب شده اید.

تحقیقات نشان می دهد که این ممکن است به تفاوت های واقعی در پردازش مغز مربوط باشد. یک مطالعه که بر روی افراد مبتلا به افسردگی متمرکز بود نشان داد که گروه هدف حداقل در مقایسه با گروه کنترل، فعالیت همزمان در نواحی مغز مرتبط با احساس گناه و آگاهی از رفتار مناسب نداشتند. این بدان معنی است که آنها ممکن است نتوانند در مورد آنچه که باید و نباید باعث احساس گناه شود فکر کنند.

برای اطلاع بیشتر درباره افسردگی مطلب مشابه ما را بخوانید:

افسردگی چیست؟ شناخت علائم و نشانه های افسردگی

تست افسردگی گلدبرگ