شهر باستانی بدروم از مهمترین شهرهای گردشگری در ترکیه است و جاذبههای طبیعی و تاریخی زیادی دارد. در این بین آرامگاه هالیکارناسوس ، مورد توجه بسیاری از گردشگران است. علت اصلی این توجه، قرار داشتن این آرامگاه در لیست عجایب هفتگانهی دنیاست. اگرچه امروز، تنها بقایایی از این آرامگاه، در معرض نمایش گردشگران است، اما قرار داشتن آن در لیست عجایب هفتگانه، به اندازهی کافی هیجانانگیز است و برای دیدن آن کفایت میکند. در این مطلب میخواهیم اطلاعاتی در مورد تاریخ و وضعیت کنونی این آرامگاه را با شما همراهان همیشگی سفرزون به اشتراک بگذاریم. ما را تا انتها دنبال کنید.
حتماً تا به حال نام عجایب هفتگانه به گوشتان خورده! این عنوان به مجموعهای از سازههای بزرگ و شگفتانگیزی تعلق دارد که در دوران باستان به دست انسان ساخته شده است. البته چون این مجموعه، توسط یونانیان باستان و در یک کتاب گردشگری یونانی معرفی شد، فقط سازههایی که در اطراف مدیترانه قرار داشتند، در فهرست جای گرفتند. سازههایی نظیر هرم جیزهی مصر، تندیس زئوس در المپیا و فانوس اسکندریه که همگی به دلیل وسعت ابعاد و احجام، از شاهکارهای مهندسی و دوران خود به شمار میرفتند. مقبرهی هالیکارناسوس نیز یکی از همین عجایب است. در ادامه داستان این مقبرهی شگفتانکیز را برای شما خواهیم گفت.
ماجرای آرامگاه هالیکارناسوس
در دوران امپراتوری هخامنشیان، استانداران و فرماندارانی تحت عنوان ساتراپ، به مناطق مختلف فرستاده میشده و به نمایندگی از حکومت مرکزی، در آنجا فرمانروایی میکردند. در حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، شهری به نام هالیکارناسوس، پایتخت ناحیه کوچکی در سواحل مدیترانه به نام کاریا بود. زوجی با نژاد ترکی و سبک زندگی یونانی، به نامهای مازولوس و آرتیمیس ساتراپهای هخامنشی بودند و فرمانروایی این منطقه را بر عهده داشتند. این زوج ۲۴ سال در این منطقه حکومت داشتند تا اینکه در سال ۳۵۳ قبل از میلاد، مازولوس فوت کرد و همسرش آرتیمیس را تنها گذاشت.
آرتیمیس تصمیم گرفت تا برای یادبود او، بزرگترین و شکوهمندترین آرامگاه دنیا را بسازد. پس دستور داد تا بهترین معماران و مجسمهسازان را از سراسر یونان پیدا کنند و به خدمت بگیرند. صدها کارگر، صنعتگر و هنرمند دیگر نیز برای ساخت بنا به این معماران کمک کردند. در نهایت، بنایی عظیم خلق شد که تا قرنهای طولانی سرآمد آرامگاههای مشهور جهان بود. در حدی که امروزه واژهی (Mausoleum) در زبان انگلیسی، واژهای است که به کل مقبرههای بزرگ سراسر دنیا اطلاق میشود و از نام مازولوس گرفته شده است.
بنای آرامگاه هالیکارناسوس
طرح ساختمان آرامگاه، ترکیبی از معماری و پیکرتراشیِ یونان باستان است. این بنا با ارتفاع ۴۵ متری بر روی تپهای مشرف به شهر ساخته شد. سازهی آرامگاه به سه قسمت متناسب تقسیم میشد که هر قسمت بهگونهای متفاوت طراحی شده بود. قسمت پایینی بنا، یک پایهی سنگی مکعبی شکل بود که با افزایش ارتفاع حالت مخروطی به خود میگرفت. این قسمت که تقریباً یک سوم ارتفاع بنا را به خود اختصاص میداد از جنس سنگ مرمر بود. هرچند که پشت آن دیوارهای آجری نیز قرار داشتند تا وزن سنگین سازه را به دوش بکشند. این قسمت با نقشبرجستههایی از صحنههای جنگِ افسانههای یونان باستان نظیر جنگ یونانیان با قبیلهی آمازون تزئین شده بود.
اما طراحی قسمت میانی بنا منحصربهفرد بود. ۳۶ ستون باریک به گونهای قرار گرفته بودند که در هر ضلع بنا ۹ ستون دیده میشد. جالب آنجا بود که بین هر ۲ ستون، تندیسی از الههها و فرشتههای یونانی قرار داشت و جلوهی خارقالعادهای به کلیت بنا میداد. پشت ستونها، بلوکهای تو خالی قرار داشت که وزن سقف سنگین آرامگاه را تحمل میکرد. در مجموع این قسمت میانی نیز حدود یکسوم ارتفاع سازه را به خود اختصاص میداد. اما بالاترین قسمت بنا به شکل یک هرم پلکانی ساخته شده بود که به سمت جایگاه نهایی صعود میکرد. بر فراز این پلکان تندیس باشکوهی قرار گرفته بود که شگفتی بنا را تکمیل میکرد: چهار اسب بزرگ ارابهای را میکشیدند که ماسول و آرتمیس بر آن سوار بودند.
تندیسها و پیکرههای شگفتانگیز در آرامگاه هالیکارناسوس
بنای آرامگاه هالیکارناسوس به لحاظ داشتن مجسمهها و تندیسهای بینظیر بسیار غنی بود. در میان تمامی این مجسمهها، دهها تندیس و پیکره در اندازهای طبیعی یا کوچک و بزرگ از الههها، فرشتهها،انسانها، شیر، اسب و حیوانات دیگر قابل مشاهده است. تزئین هر گوشه از بنا بدست یکی از مجسمه سازان برجسته یونانی آن دوران انجام شده بود و بنا به گفتهها حدود دو سال به طول انجامید. گفتنی است بنای آرامگاه تا زمان مرگ آرتمیس هم نیمهتمام بود. ولی پیکرتراشان پس از مرگ او هم تصمیم گرفتند تزئین بنا را تکمیل کنند. چرا که میدانستند این بنا چه میزان به شهرت و اعتبارشان اضافه خواهد کرد.
سرنوشت آرامگاه هالیکارناسوس
آرتمیس فقط دو سال بعد از مرگ همسرش زنده ماند. او را نیز در همین آرامگاه در کنار شوهرش به خاک سپردند. آرامگاه برای قرنها پابرجا بود. در جریان سقوط شهر هالیکارناسوس به دست اسکندرمقدونی، و نیز حملات دزدان دریایی در سالهای پیش از میلاد مسیح، آسیبی به این بنا نرسید.آرامگاه به مدت ۱۷ قرن بر فراز ویرانههای شهر پابرجا بود. تا این که در جریان زلزلههای قرن سیزدهم، ستونهای بنا در هم شکست و ارابهی سنگی به زمین افتاد. در قرن پانزدهم، صلیبیانی که به شهر مسلط شده بودند، برای ساختن قلعهای دفاعی در برابر ترکان عثمانی، بخشهای باقیمانده از بقایای پایهی آرامگاه را شکستند تا از آنها در ساخت دیوارهای قلعه استفاده شود. این قلعه، امروزه به عنوان قلعهی بدروم شناخته میشود.
بقایای آرامگاه هالیکارناسوس
امروزه در بازدید از این آرامگاه در شهر بدروم، تنها بقایایی از آن را که از حوادث تاریخی نجات پیدا کردهاند، خواهید دید. بخشهایی از سنگهای مرمرین جلا داده شدهی بنا هنوز هم در آن مکان باقی ماندهاند. به علاوه، برخی ستونهای بنا نیز به صورت قطعه قطعه در گوشه و کنار محوطهی بنا به چشم میخورند. برخی از بقایای تندیسهای بنا نیز هنوز وجود دارند که البته در این محوطه نگهداری نمیشوند. این تندیسها توسط سفیر بریتانیا در قرن نوزده در قلعهی بدروم پیدا شده و امروزه در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
آرامگاه هالیکارناسوس برای قرنها بزرگترین بنای هالیکارناسوس به حساب میآمد و از آخرین بازماندگان عجایب هفتگانه جهان باستان بود. اگر شماهم اطلاعاتی در خصوص این اثر شگفتانگیز دارید با دوستان سفرزونی خود در میان بگذارید.