تفاوت های عکاسی تبلیغاتی و عکاسی صنعتی

غالبا عکاسی تبلیغاتی و صنعتی یکی تلقی می‌شوند اما 5 تفاوت اصلی و عمده زیر باعث می‌شوند برداشتی صحیح تر از مفاهیم واژه های عکاسی تبلیغاتی و عکاسی صنعتی داشته باشیم.

تفاوت اول، هدف

ساخت فیلم تبلیغاتی حوزه های مختلفی را شامل می‌شوند و انواع پرتره ها، عکاسی معماری، هوایی، طبیعت و طبیعت بیجان می‌توانند بسته به رویکرد خود نوعی از عکاسی تبلیغاتی به شمار می‌آیند. هدف عکاسی تبلیغاتی، ترغیب روانی بینندگان به خرید و تشویق آنها به پیگیری محصولات برای بالا بردن فروش است. از اهداف دیگر عکاسی تبلیغاتی می‌توان به معرفی بصری و نشان دادن یک محصول و ویژگی های آن اشاره کرد.

عکاسی صنعتی هم نهایتاً با هدف تجاری بالا بردن فروش انجام می‌شود اما نه به وسیله ی تأثیرگذاری روانی مخاطبان و ترغیب آنها. عکاسی تبلیغاتی بر پایه ی نشان دادن تجهیزات و محصولات استوار است و بیش از هر چیز، به دنبال آگاهی دادن از ویژگیها و خصوصیات محصولات است.

دومین تفاوت، قصد و نیت

یکی از قدرت‌های عکس‌های تبلیغاتی، تأثیر آنها روی روان مخاطبان و القای احساس نیاز به آنها است. مخاطبان عکس‌های تبلیغاتی، فارغ از هر محتوایی اغوا و تحریک می‌شوند تا یا بیشتر در مورد محصول تبلیغ شده کنجکاوی کنند، یا آن را داشته باشند و به نوعی تصاحب کنند. در واقع دنیای تبلیغات و هجوم محصولات آنقدر متنوع و متعدد و قوی است که هر فرد با موفق شدن به خرید یک محصول، حسی مانند تصاحب آن می‌گیرد و پیش خود فکر می‌کند که با داشتن محصول تبلیغ شده در عکس، به تمام وعده وعیدهایی که در عکس داده شده است می‌رسد؛ در عوض کسانی که محصول را خریداری نکرده‌اند چیزی کم دارند.

عکاسی تبلیغاتی از انواع ترفندها و حربه‌های بصری و روانی استفاده می‌کند تا بتواند احساسات مخاطب را هدف بگیرد. عکاسی صنعتی کاری به احساسات مخاطب ندارد. این نوع از عکاسی نه در پی اغوای خریدار و نه دنبال تأثیرگذاری بر روی بیننده است. در واقع عکس‌های صنعتی بیشتر مخصوص کسانی است که مشتری شناخته شده و دائم یک کسب و کار هستند و صرفاً می‌خواهند به صورت دقیق‌تر، بدون هیچ‌گونه بازی و اطوار اضافه، اطلاعاتی درباره‌ی محصول کسب کنند.

سومین تفاوت، استایل در عکاسی تبلیغاتی و صنعتی

عکس تبلیغاتی باید به طرز قابل توجهی زیبا باشد و در مقابل عکس صنعتی به این خاصیت احتیاجی ندارد. این زیبایی شامل ترکیب‌بندی، بهترین زاویه‌ی جسم برای مانور دادن، هماهنگی رنگ‌های پس‌زمینه و محصول یا سوژه، نشان دادن سوژه در بهترین حالت خود، تأکید و تشدیدگذاری بر امتیازات سوژه، در نظر گرفتن جای نوشته‌ها و لوگو، ایجاد حس و حالت‌هایی مانند دراماتیک یا هولناک یا قدرت، و موارد دیگر می‌شود.

در عین حال محصول مورد نظر برای عکس صنعتی نیاز ندارد نازیبا و بدون فکر به صورت صنعتی عکاسی شود. توجه به اصول ترکیببندی و کادربندی، درست درآوردن رنگها و نورپردازی در عکس صنعتی هم مهم است، اما محصول در عکس صنعتی همانطوری نشان داده میشود که واقعاً هست؛ بدون هیچگونه دخل و تصرفی. اگر محصولی مانند یک شیشه عطر زیبا، چشمنواز باشد به همان شکل منتها با قوتی کمتر در عکس صنعتی ثبت میشود و در عین حال از محصولی مانند لوله‌های دستگاه کارخانه نباید انتظار زیبایی داشت تا عکس را زیبا کند.

تفاوت در به کارگیری ترفندها

همانطور که گفته شد عکاسی تبلیغاتی برای جذاب نشان دادن محصول تبلیغ شده، دست به هر کاری میزند. یکی از این کارها داستانگویی و استفاده از روایت در عکسهای تبلیغاتی است. با این روش، مخاطب خود را در میان داستان تصور میکند و این حس به اون القا میشود که با خرید و داشتن محصول مورد نظر، داستان گفته شده که احتمالاً سرشار از آرامش و خوشبختی است برای او هم اتفاق میافتد.

همچنین که داستانگویی و روایت یک راه جذاب است که میتواند به صورت اختصاصی برای هر کسب و کار، شخصیسازی و تعریف شود. این موضوع شخصیسازی، یک کسب و کار را از سایر رقبا جدا میکند و حتی اگر افراد زیادی از شیوهی نقل روایت برای تبلیغات خود استفاده کنند، امکان کار و تغییر روی داستان وجود داردمخاطبهای مختص به خود را جذب میکند. اما در مقابل، برای عکاسی صنعتی داستانگویی وجود ندارد. این عکس در نهایت جلوی چشم مخاطب و بیننده قرار میگیرد اما قرار نیست با ترفندهای مختلفی مانند داستانگویی او را به خرید تشویق کند.

عکاسی تبلیغاتی برای رسیدن به اهداف تبلیغاتی خود مجبور است با ایدهپردازی در مورد مؤلفه‌های بصری و مؤلفه‌های دهنی و روانی همراه شود. اما عکاسی صنعتی نیازی به تفکر و ایده دادن قبل از عکاسی ندارد.

پنجمین تفاوت پنجم، سوژه ی عکاسی تبلیغاتی و صنعتی

انسان در عکس صنعتی، شکلی منفعلانه‌تر دارد و به واسطه صورت یا حالت بدن خود، قصد القای حسی خاص را به بیننده ندارد. عکس کارخانه‌ای را تصور کنید که اپراتور با لباس فرم کنار دستگاه مشغول کار است. این عکس را با عکسی از یک ادکلن مقایسه کنید که بازیگری کنار شیشه‌ی عطر قرار گرفته و عملاً مخاطب را به داشتن عطر برای شبیه شدن و یا نزدیک شدن به نحوه‌ی زندگی بازیگر مشهور تشویق میکند.