جدایی و طلاق زوجین موضوعی است که امروزه بیش از پیش به کانون خانواده ها تبدیل شده است.
این موضوع فردی و اجتماعی قطعاً با عواقبی همراه است که علاوه بر زوجین می تواند بر فرزندان خود نیز تأثیرات منفی بگذارد. انسانها صرف نظر از جنسیت (مرد یا زن) و سن (کودک یا بزرگسال) احساسات خاصی دارند که اتفاقات بزرگ زندگی می تواند تأثیرات عمیق و جبران ناپذیری بر این احساسات بگذارد.
بر این اساس، در این مقاله قصد داریم به بررسی این موضوع بپردازیم، ابتدا به معرفی و بررسی جداگانه آثار طلاق بر زن و مرد بپردازیم و در نهایت به یک نتیجه تقریبی برسیم که نشان می دهد طلاق برای زن دشوارتر خواهد بود یا برای مرد؟ اما وقوع این موضوع برای همگان مایه تاسف خواهد بود و هر یک از زوجین نیز از بروز آن رنج خواهند برد. آثار طلاق بر زنان
بزرگترین ترسی که پس از طلاق زنان را رها نمی کند، ترس از آینده و احساس سردرگمی نسبت به آن و نداشتن تصویر روشنی از آینده خود است.
همین ترس باعث ایجاد استرس روانی در آنها نیز می شود. البته نگاه جامعه به زنان مطلقه نیز در شکل گیری این تنش ها بی تاثیر نخواهد بود. بر همین اساس در این قسمت می خواهیم به معرفی و بررسی آثار طلاق بر زنان بپردازیم که به شرح زیر خواهد بود.
طرد شدن توسط خانواده ها
در بسیاری از خانواده ها به ویژه خانواده دختر، پذیرش طلاق امری بسیار سخت و تاسف بار است که از دیدگاه آنها می تواند توجیهات متفاوتی داشته باشد.
قبح عمل در فرهنگ خود و اطرافیان، عدم تمکن مالی برای پذیرش دختر، ترس از آبروی خانواده و... از جمله توجیهاتی است که این خانواده ها در این زمینه بیان می کنند و حتی در مواردی که برعکس دخترشان ایستاده و او را تهدید می کند.
همین توجیه ها و واکنش ها می تواند تاثیرات منفی زیادی بر روحیه یک دختر بگذارد.
ازدواج
مشکلات روحی و روانی
شایع ترین مشکلات روانی که گریبانگیر زنان مطلقه می شود، افسردگی، احساس گناه و اضطراب است. زنان ممکن است خود را در این امر مقصر بدانند و این باعث افزایش عذاب وجدان آنها و تشدید این مشکلات می شود.
حال اگر کودک یا فرزندانی درگیر شوند، این موضوع و درگیری روانی می تواند شدیدتر شود. البته این احساس در زنان مستقلی که خوشبختی و رسیدن به آرزوهای خود را تنها در ازدواج می بینند بیشتر دیده می شود و از هم پاشیدگی این موضوع می تواند به قیمت نابودی رویاها و آینده آنها تمام شود.
مشکلات و نیازهای مالی
از آنجایی که هزینه زندگی در جوامع سنتی باید توسط مردان تامین شود، زنان که اغلب خانه دار هستند نیز از نظر مالی به همسر خود وابسته می شوند.
این وابستگی به حدی است که در صورت طلاق زوجه نمی تواند نیازهای مالی خود را تامین کند. البته این امر زمانی دشوارتر می شود که زن از فرزند یا فرزندان خود مراقبت کند و از هیچ گونه حمایت مالی برخوردار نباشد.
نیازهای عاطفی و جنسی
اولین نشانه ای که بعد از جدایی در زنان مطلقه مشاهده می شود، عدم اعتماد مجدد به مردان است و همین امر باعث انزوا و تنهایی آنها می شود.
از آنجایی که این زنان دیگر نمی توانند مانند گذشته نیازهای جنسی و عاطفی خود را برآورده کنند، مجبور به پذیرش یک رابطه ناخواسته مانند دوستی های موقت، ازدواج موقت و ازدواج سفید می شوند.
هر یک از این روابط مسائل و مشکلات خاص خود را دارد که می تواند بر روحیه و شرایط حاکم بر آن تأثیر منفی بگذارد. یکی از این مشکلات عدم ثبات در این روابط است که می تواند آسیب های جدیدی به روحیه زنان مطلقه وارد کند.
نبود امنیت اجتماعی
این روزها فقر فرهنگی حاکم بر جامعه باعث شده زنان مطلقه بیش از پیش در معرض پیشنهادات بی شرمانه و آزاردهنده اطرافیان قرار بگیرند.
این مسائل تا آنجا پیش می رود که این زنان برای یافتن شغل مناسب، اجاره خانه و ... با مشکلات زیادی مواجه می شوند، علاوه بر این، طبق مطالعات انجام شده در سطح جهان، این زنان بیشترین قربانیان چنین خشونت هایی هستند که می تواند به شکل اجتماعی و خشونت جنسی
زنان از آنجایی که روحیه و احساسات لطیفی دارند باید مورد حمایت خانواده و اطرافیان خود قرار بگیرند و در غیر این صورت به مراکز مشاوره و حمایت مراجعه کنند.
مشکلات با کودکان
نقش مادران در تربیت فرزندان همیشه بیشتر از پدران است و مادرانی که پس از طلاق از فرزندان خود مراقبت می کنند با مسئولیت ها و چالش های بیشتری مواجه می شوند که می تواند بر روحیه و توانایی های آنها تأثیر منفی بگذارد. .
از یک طرف تربیت فرزندان توسط مادر بدون درخواست کمک از پدر می تواند برای او کار سخت و طاقت فرسایی باشد و از سوی دیگر اگر پدر خانواده از فرزندان مراقبت کند و او اجازه ندهد. کودکان برای ملاقات با مادر خود، این موضوع می تواند تأثیر منفی و غیرقابل جبرانی بر روحیه و احساسات مادر خانواده بگذارد.
طلاق
اثرات طلاق برمردان
همانطور که می دانید مردان در کنار زنان و کودکان قربانی طلاق می شوند در حالی که در اذهان عمومی این موضوع چندان جدی گرفته نمی شود.