شکسته سبو

تو آبِ رفته به جویی که بر نمی گردی

من آن "شکسته سبویم" به ناجوانمردی

تو رفتی وُ به پشتِ سرت هم نِگَه نخواهی کرد

دِگر زِ حالِ نزارم خبر نمی گردی...


"یاسر یزدانی"