مداد

داستان مهاجرت فریبا به استرالیا :

من فریبا اصالتا ایرانی هستم و در ملبورن استرالیا اقامت دارم .دختری از یه خانواده بسیار کم درآمد و دارای چندین فرزند که با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند . دوران دانشگاه بسیار سختی رو گذروندم که برای مخارج دانشگاهم مجبور به کار در جاهای مختلف بودم و چون شهرستان دانشگاه قبول شدم مجبور به گرفتن خوابگاه بودیم و من هزینه خوابگاه رو چون نداشتم اکثر شبها داخل حسینیه ها و یا مساجد بصورت پنهانی سرکردم و روز ها که هم کار میکردم هم دانشگاه میرفتم. کم کم از سال سوم داشتم به نرفتن دانشگاه فکر میکردم که در یه مهدکودک مشغول به کار شدم و همونجا هم شبها میموندم با کمک مدیر مهدکودک همونجا میخوابیدم .اکثر اوقات گرسنه بودم و بالاخره با تمام مشکلات درسم به پایان رسید و در همان مهدکودک شیفت صبح و یک شرکت دیگر شیفت شب کار کردم تا اینکه سرمایه ای توانستم برای خودم جور کنم .یک روز با سرچ در اینترنت با سامانه ویزاچک آشنا شدم و به دفترشان مراجعه کردم مدیریت و کارشناسان این شرکت راههای مختلف مهاجرت با ویزای کاری رو با توجه به وضعیت اقتصادی من معرفی کردند ، که از همه بهتر برای من جاب آفر استرالیا بود که هزی