نیم نگاهی به فیلم بوی خوش زن

دوستان عزیز بهتره در شروع مقاله اینو بگم که این نقد کاملا شخصی و دیدگاه خودم به عنوان یه تماشاگر هستش.

بوی خوش زن فیلمی دیالوگ محور و شاهکاری در تاریخ سینما
بوی خوش زن فیلمی دیالوگ محور و شاهکاری در تاریخ سینما

شاید بتونم بگم این فیلم جز 5 فیلم برتر تاریخ سینماست و شاهکاری به کارگردانی "مارتین برست" که در سال 1992 اکران شد، داستان درمورد یک پسر با نظم و درسخون و یک سرگرد کور بازنشسته است که طی داستان فیلم به بیان شخصیت های هر طرف و زندگیشون پرداخته میشه. اما نکته اصلی این فیلم نه داستان بلکه شاهکاری در دیالوگ نویسی های آنهاست.

تطبیقی از هنر فیلمسازی و نویسندگی با موضوعی متاثر کننده توام با غرور آفرینی. دو شخصیت که هردو مغرور هستند و درگیر مشکلاتی بزرگ، سرگرد فرانک اسلید( آل پاچینو) که مردی کور است و با جذبه و چارلی سیمز( کریس اودانل) که در نزدیکی یک سقوط بزرگ که همان اخراجی از مدرسه است.

ماجرای آشنایی آنها از کار آخر هفته ای شروع میشود که چارلی پیدا میکند و آن نگهداری از آقای اسلید است، طی ماجرای داستان چارلی متوجه میشود که سرگرد اسلید با وجود کور بودن مردی بسیار جذاب و عاشق زنهاست، تمام احساساتش را برای شناسایی محیط اطرافش به کار میگیرد و بخوبی تمام جزییات را ثبت و ضبط میکند.

برخوردها و اکت های بین دو بازیگر و آقای اسلید که همواره مثل یک آهنربا جذب خانوم ها میشود و آنها در ذهن خود توصیف میکند یکی از نقاط قوت این فیلم است. نکته ی دیگر این است که سرگرد اسلید با وجود اینکه مردیست نابینا اما بسیار مقتدر و با اراده است اما به جایی از زندگی رسیده است که احساس پوچ بودن میکند و میخواهد خودکشی کند، اما انگیزه ای که چارلی به او میدهد مانع این امر میشود.

این فیلم به ما یاد میدهد چطور در راه درست زندگی کردن بمانیم حتی زمانی که این خوبی مارا به نابودی بکشد، اما نابودی اصلی زمانی است که انسان در بدی و خیانت و دروغ غرق میشود.

نمایی از فیلم بوی خوش زن با هنرمندی آل پاچینو
نمایی از فیلم بوی خوش زن با هنرمندی آل پاچینو

با اندکی درنگ در دیالوگ های این فیلم میتوانید دفترچه یادداشت های خود را از جملات زیبا پر کنید و اونارو مثل یک درس در زندگی مرور کنید که مردی نابینا چطور به زیبایی ظاهر و بوی عطر و حتی رنگ دستمال جیبی خودش اهمیت میده، این یعنی زندگی هرچند ساده باشه اما میتونه زیباتر باشه، و چارلی چطور باوجود نزدیکی به اخراج از مدرسه هنوز معتقده که آدم فروشی و فاش کردن راز همکلاسی هاش کاری پست و اشتباهه، این یعنی وفاداری و لطف و بخشش، حتی نه برای دوستان بلکه برای چنتا از همکلاسی هاش که با جیبی پر از پول پدر به مدرسه اشرافی بیرد اومدن اما چارلی تنها با سختی و با کمک هزینه بورسیه راهی این مدرسه شده.

خوبه که بدونیم انسانیت به معناهای بسیاری منتهی میشه و چه بهتر یک فیلم با زمان شاید 2 ساعت این ویژگیهارو بیدار کنه، (البته برای کسانی که در این خواب هستند).

پیشنهاد میکنم این فیلم زیبارو تماشا کنید و به دوستانتون معرفی کنید تا دنیارو اونجوری که میتونه باشه ببینیم نه به شکلی که اطرافمون رو احاطه کرده.