هوش هیجانی چیست ؟

سلام ، من امیرعلی پوزشی ام که خودم فکر میکنم سخت در حال تلاش کردن هستم و دوست دارم درآمد زیادی داشته باشم اما خب این آرزوی هر جوونی میتونه باشه و دوست داره که پولدار بشه اما برای پولدار شدن چه تلاشی میکنیم ، آیا صرفا استخدام در یک شغل کافیه ؟ اینکه کارمند بمونیم و سال به سال به حقوقمون اضافه بشه پولدار میشیم ؟ مطمعنا که نه !

باید خودتو و اطرافیانتو بشناسی ، باید از استعدادهای خودت برای استخدام شدن و ارتقا بعد از استخدام شدن در یک شرکت استفاده کنی ، من با کارلیب تونستم یه کار پیدا کنم اما این تازه شروع راه من بود تا با واژه هوش هیجانی آشنا شدم . اما هوش هیجانی چیه و کجا به دردمون میخوره ؟ همراه من باشید لطفا :

حتما شما هم، این جمله را که «در دنیای امروز EQ (هوش هیجانی) به IQ (ضریب هوشی) ارجحیت دارد»، زیاد شنیده‌اید. بله درست است، اولین مولفه ضروری برای مدیریت، وجود هوش هیجانی یا همان هوش عاطفی (EQ) بالاست.

هوش هیجانی (عاطفی)، توانایی مدیریت اضطراب و کنترل تنش‌ها، ایجاد انگیزه، امیدواری و خوش بینی در مواجهه با موانع در راه رسیدن به اهداف است.

در نتیجه یافته‌های جدید نشان می‌دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقد هوش هیجانی هستند، در مقایسه با کارکنانی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف‌تری دارند.

هوش هیجانی توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات و استفاده از روش‌های مثبت برای مدیریت و کاهش استرس، برقراری ارتباط مؤثر، همدردی با دیگران، غلبه بر چالش‌ها و رفع تعارضات است.

باید گفت هوش هیجانی به شما کمک می‌کند روابط قوی‌تری ایجاد کنید، تا در زندگی شخصی و کار موفق شوید و به اهداف شغلی و شخصی خود برسید.

همچنین می‌تواند به شما کمک کند با احساسات خود ارتباط برقرار کنید، نیت خود را به عمل تبدیل کنید و تصمیمات آگاهانه در مورد اینکه چه چیزی برای شما مهم است بگیرید.


5 ویژگی هوش هیجانی

دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی» اولین فردی بود که مفهوم هوش هیجانی را وارد عرصه سازمان‌ها کرد.

گلمن هوش هیجانی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقا تمامی توانایی‌های فردی را در دایره خود دارد در مدل گُلمن به طور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفته است:

  1. شناخت هیجان‌ها و احساسات خود: خودآگاهی
  2. مدیریت هیجان‌ها و احساسات خود: خودمدیریتی
  3. خودانگیزشی
  4. تشخیص و درک هیجان‌ها و احساسات دیگران: دیگرآگاهی
  5. مدیریت رابطه با دیگران: دیگر مدیریتی

برای استخدام کارجویانی که قرار است در شرکت یا سازمان شما به رشد و تکامل برسند، دنبال گزینه‌هایی باشید که دارای این پنج ویژگی باشند…

1. خودمدیریتی

شخصی که EQ بالایی دارد قادر است به شکلی بالغانه احساسات خود را بروز دهد و در مواقع لزوم، خویشتن‌داری را تمرین کند.

چنین فردی به جای سرکوب احساسات خود، آنها را به شکلی کنترل‌شده و محدود بروز می‌دهد.

2. خودآگاهی

اگر یک فرد دارای سطح سالم و مناسبی از خودآگاهی باشد، نسبت به نقاط ضعف و قوت خود و این‌که رفتارش چگونه روی دیگران تاثیر خواهد گذاشت نیز مسلط خواهد بود.

یک شخص خودآگاه معمولاً بهتر از دیگران می‌تواند از انتقادات سازنده چیزی یاد بگیرد.

3. خودانگیزشی

افرادی که به لحاظ هیجانی باهوش محسوب می‌شوند، خودانگیخته هستند. آنها به سادگی از طریق محرک‌هایی نظیر پول یا مقام برانگیخته نمی‌شوند.

این افراد به هنگام بروز ناامیدی عموما خوش‌بین و انعطاف‌پذیر هستند و با یک بلندهمتی و جاه‌طلبی درونی، خود را از مهلکه ناامیدی خارج می‌کنند.

مطلب پیشنهادی: با بهترین کانال تلگرام استخدام کشور آشنا شوید.

4. دیگرآگاهی

انسانی که از ویژگی همدلی برخوردار است، صاحب حس دلسوزی و درک طبیعت انسان هم هست ، حواسی که به او اجازه می‌دهند تا با انسان‌های دیگر به لحاظ احساسی رابطه برقرار کند.

توانایی همدردی به شخص اجازه می‌دهد که خدمات خوبی به دیگران ارائه کند و نگرانی‌ها و دغدغه‌های آنها را پاسخ دهد.

5. دیگر‌مدیریتی

اشخاصی که هوش هیجانی بالایی دارند قادرند تا خیلی سریع با هم‌گروهی‌های خود رابطه‌ای برپایه توافق و اعتماد برقرار کنند.

آنها همچنین از جنگ قدرت و زیرآب‌زنی اجتناب می‌کنند. آنها از کار کردن با سایرین لذت می‌برند و روابطشان با دیگران را بر پایه احترام پیش می‌برند.

همان‌قدر که جستجو و استخدام افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند مهم است، رفتار مبتنی بر هوش هیجانی هنگام برخورد با نیازهای کارمندان در دنیای امروز نیز برای مدیران و رهبران کسب و کار حیاتی است.


چرا هوش هیجانی مهم است؟

همانطور که می‌دانیم، فقط افراد باهوش نیستند که موفق‌ترین و یا کامل‌ترین افراد در زندگی هستند. احتمالاً افرادی را می‌شناسید که از نظر تحصیلی درخشان هستند و در عین حال از نظر اجتماعی در کار و یا در روابط شخصی‌‌شان ناموفق هستند.

ضریب یا بهره هوشی (‌IQ) به تنهایی برای رسیدن به موفقیت در زندگی کافی نیست.

زیرا، ضریب هوشی می‌تواند به شما در یادگیری مهارتهای علمی و درس و دانشگاه کمک کند، اما هوش هیجانی به شما در مدیریت استرس و احساسات کمک می‌کند.

در نتیجه IQ و EQ در کنار هم و اگر با یکدیگر به کار برده شوند، بسیار مؤثر هستند و می‌توانند شما را در کارتان به انسانی شگفت‌انگیز تبدیل کنند.

هوش هیجانی در محیط کار چه اهمیتی دارد؟

در حوزه کسب و کار، هوش هیجانی با مدیریت و موفقیت ارتباط مستقیم و تنگاتنگی دارد. در واقع EQ، یکی از ارزشمندترین و رایج‌ترین مباحث در حوزه مدیریت است.

در علم مدیریت و کسب و کار، برای هوش عاطفی ارزش بسیار بالایی در نظر گرفته شده است. تصور رایج در حوزه مدیریت بر آن است که افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند، توان بیشتری در هدایت و کنترل افراد تحت نظر خود دارند.

تحقیقات نشان می‌دهد، که بین وظیفه شناسی، احساس مسئولیت، وجدان کاری، و میزان بالای هوش هیجانی ارتباط مستقیم وجود دارد.

بدان معنی که هر چه افراد هوش هیجانی پایین‌تری داشته باشند، نه تنها در روابط کاری و مدیریت افراد دچار چالش بیشتری هستند، بلکه در خصوصیات اخلاقی هم دچار عملکرد ضعیف و سطح پایین‌تری از سایر افراد هستند.

ارزیابی هوش هیجانی کارجویان

امروزه بسیاری از شرکت‌ها و کارفرمایان برای گزینش و انتخاب افراد در شغل‌های مهم، هوش هیجانی فرد را به اندازه توانایی فنی او، مهم می‌دانند و از آزمون هوش عاطفی قبل از استخدام استفاده می‌کنند.

زیرا هوش هیجانی بالا می‌تواند به افراد کمک کند تا با پیچیدگی‌های اجتماعی محیط کار آشنا شوند، دیگران را رهبری کنند و به آن‌ها انگیزه دهد و در نتیجه‌ی مدیریت صحیح چالش های محیط کار، بازخوردهای بهتری نصیب کسب و کار شود.

ارزیابی هوش هیجانی افراد می‌تواند حتی با آزمون‌های انلاین نیز صورت گیرد. بنابراین برای گزینش کارمندان خود تنها به پرسیدن برخی سئوالات مصاحبه شغلی، بسنده نکنید و با ارزیابی هوش هیجانی کارجویان، با مدیریت صحیح مسائل، محیط کار خود را به محیطی مثبت و انگیزشی تبدیل کنید.

در پایان باید گفت…

هدف از تقویت هوش هیجانی (عاطفی)، آگاهی از احساسات برای مدیریت و غلبه بر موانع زندگی است. همانطور که پیشتر گفتیم اولین قدم برای افزایش هوش هیجانی (عاطفی)، خودآگاهی است و برای سنجش میزان تواناهایی خود لازم دارید که با شخصیت خود آشنا شوید که karlib این کار را انجام می دهد .

اگرچه ممکن است این کار در ابتدا برای برخی افراد مشکل باشد، اما زمانی که فرد شروع به درک شخصیت خود کند، می تواند دیگر مهارت‌های احساسی خود را نیزتقویت کرده و در نهایت به هوش عاطفی بالایی دست یابد.