ظوابط و استاندارد های طراحی موزه

مقدمه:

موزه ها پدیدهای دور از ذهن می نمود. چرا که تنها توقع افراد از موزه ها به نمایش گذاشتن اجسام و برخی اشیای عجیب و غریبی بود که آنها را برای مدتی سرگرم می کرد. اما گذشت زمان، پیشرفت علوم، و تغییراتی که متعاقب آنها در همه شئون زندگی بشر رخ داد، رفته رفته نمونه موردی موزه را دگرگون و تعریف و عملکرد و ساختار فیزیکی و محتوایی آن را دستخوش تحولات بسیار کرد. تا آنجا که جایگاه ویژه ای در حد یک نهاد اجتماعی یافت و متولی امور فرهنگی در جوامع مختلف و سطوح بین المللی گردید.

بنابراین انجام وظایف محوله بخصوص تأثیر بسزایش در ارتقای علمی و فرهنگی جوامع با تکیه بر گرامیداشت مخاطبان و توجه به سلایق ایشان این نهاد را با چالش های بسیار برای ایفای نقشش مواجه ساخت. از مهم ترین این چالش ها افزایش میزان تأثیرگذاری بر مخاطب و موفقیت کمی و کیفی در امر نمایش و انتقال پیام است که دو عامل زیربنایی کالبد و محتوای موزه به صورت مستقیم در آن نقش آفرینی می کنند و ضروری است که با عنوان عوامل مؤثر بر کارکردهای اصلی هر موزه مورد توجه باشند.

لازم به ذکر است که در کشور ما در بیشتر موارد تلاش موزه داران به آراستن یک شیء و نهایتا آرایش یک بستر برای آن معطوف گردیده و تأثیر فضا و روابط حاکم بر آن در میزان تأثیرگذاری بر مخاطب مغفول مانده است، در مواردی نیز میان اشیا هیچ ارتباط یا تناسبی با فضا و یا با یکدیگر دیده نمی شود و اهمیت آن در جلب مخاطب نادیده گرفته شده است. از این رو با توجه به اینکه نهاد اجتماعی موزه (آنچه در غرب متولد شده و همچنان در حال رشد و شکوفایی است) یک پدیده وارداتی محسوب می شود، پاسخ به دو سؤال توجه به تاریخچه و سیر تحولات نهاد موزه چه نکات مؤثری در شکل گیری کالبد و محتوای موزه توسط طراحان خواهد داشت؟ و گرامیداشت مخاطبان موزه چگونه صورت می گیرد؟ می تواند برای تبیین ماهیت موزه مؤثر واقع شود.

از سوی دیگر، بررسی تعاریف در پژوهش های مرتبط با جایگاه کنونی موزه و ادراک محتوایی هویت آن، ضمن توجه به اهمیت فضا و درک مؤثر آن در امر نمایش، نگارنده را بر آن داشت تا برای ایجاد ارتباط دوسویه میان کالبد و محتوای هر موزه و تأثیر مستقیم آن بر مخاطب، علاوه بر روش مطالعات کتابخانه ای و بررسی منابع موجود، به منظور جمع بندی نظرهای طراحان و موزه داران، نشست های متعدد و بازدیدهای مختلفی را ترتیب دهد و در اطلاعات جمع آوری شده از این جلسات عوامل مداخله گر در موضوع را به صورت ملموس تری جستجو کند. مقاله با تمرکز بر سه بخش اصلی تنظیم شده، ابتدا هویت شناسی موزه، سپس محتوای موزه، کالید و تنوع کالیدی أن، و زیرمجموعه های این موارد از جمله مخاطب شناسی بررسی می شود و نکات مرتبط و مستتر در این سه بخش که در ارتقای شکل گیری، تبیین، و پردازش کالید و محتوای موزه و مخاطبان آن مؤثر هستند بررسی و در پایان نتیجه گیری می گردد. این مقاله حاصل تلاش نگارنده در جهت ایجاد تمرکز بر طراحی سناریوی موزه به مثابه یک نهاد اجتماعی پاسخگو و توجه طراحان به اهمیت پردازش موازی کالبد و محتوای هر موزه در فرایند طراحی و تعامل دوسویه طراحان و موزه داران برای تحصیل معماری موزه است. شایان ذکر است که توجه به همه نیازهای جامعه مخاطب هر موزه و پاسخ گویی مناسب به این موارد در این فرایند، به منظور زنده نگهداشتن این نهاد اجتماعی، ضرورت دارد.

روش تحقیق

روش تحقیق در پژوهش حاضر روش ترکیبی است و از هر دو روش توصیفی و تحلیلی به صورت توأمان بهره گرفته شده است. در ابتدا با استفاده از روش اسنادی (مکتوبات در زمینه مباحث نظری و هویت شناسی موزه) و با استفاده از راهبردهای تفسیری تاریخی و کیفی مؤلفه های اصلی شناسایی و به منظور تکمیل و کنکاش پیرامون چالش های پاسخ گویی به پرسش های تحقیق، مطالعات میدانی (بازدید از موزه های تأثیرگذار انجام و از نظرات افراد پژوهشگر و صاحب نظر در زمینه طراحی معماری و موزه داری، که با نگارنده گفتگو کرده اند، بهرة فراوانی گرفته شده است.

1-نهاد موزه، هویت شناسی موزه

مؤسسه ای که وظیفه حفظ و نگهداری ماتات» ارزشمند فرهنگی و تاریخی را بر عهده دارد، به صورت های مختلفی تعریف شده است. این تعاریف در طول زمان و بر حسب تغییر نگرش در حوزه های فرهنگی جامعه، عقاید و تفکرات مذهبی، و دگرگونی های اجتماعی، به صور مختلف عرضه شده است و در هریک به جنبه های مختلفی از موضوع اشاره می شود. ضمن آنکه اخیرا در مطالعات موزه در رویکرد سنتی در تاریخ موزه تجدید نظر شده و به جای آن یک تاریخ نگاری مؤثر را در احراز جایگاه موزه در یک زمینه وسیع تر از دانش و قدرت سیاسی توسعه داده اند ؟ و نهایتا نهاد موزه پدیده مولود دوران مدرن را متولی وظایف مشخصی در جامعه امروز دانسته اند. از این رو بررسی تکمیل و تدقیق تدریجی این تعاریف و تحولات تاریخی و جامعه شناختی خود می تواند یک نگرش کلی را در اختیار طراحان و برنامه ریزان موزه قرار دهد.

۱-1-ادوار تاریخی موزه

چنان که از مطالعات و مصاحبه های نگارنده برمی آید، ادوار تاریخی که تعریف موزه از آنها متأثر گردیده است به طور خلاصه می توان به ۵ دوره اصلی تقسیم کرد. - دوره اول، دورة اساطیری یا افسانه ای است. در این دوره تعریف انسان از دنیا خواست خدایان است. در یونان باستان این خدایان اسم موز به خود می گیرند و این ۶ تا ۹ موز هرکدام، به عنوان تجلی یکی از هنرها یا دانشها، مورد ستایش واقع می شوند. در این دوره تعریفی که از موزه یا موزیون مطرح می شود، همان معنای لغوی موزه، «مقر موزها است و متعاقب این تعریف، این مکان تزیینات و ویژگی های خود را دارد - دوره دوم، دورة حضور ادیان الهی است، چنان که خدای یگانه ، مبدأ و منتهای همه دانش ها، فارغ از زمان و مکان و صورت، جایگاه معبد گونه موزه را متحول می کند و کنیسه و کلیسا و مسجد به منظور پرستش خداوند شکل می گیرد. در این خصوص هنرهای تزیینی نیز با تعاریف و رهنمودهای ادیان الهی منطبق و هماهنگ می شوند. گفته می شود که موزه یا فرم به نمایش گذاشتن آثار در اواخر قرن سوم پیش از میلادی توسط بطلمیوس در اسکندریه تأسیس شد. اما در قرون وسطی به دلیل حاکمیت کلیسا و تفتیش عقاید نقش آموزشی موزه ها کمرنگ شد - دوره سوم دوره پیدایش رنسانس، بعد از قرون وسطی محقق می شود که در آن محوریت انسان، به مثابه مرکز دانش هاء جانشین محوریت خدای یگانه می گردد.


بنابراین موزه، این جایگاه تجلی دانش های انسانی، مرکز تجمع محصولات پیشرفت انسان اشیای عجیب و غریب و یافته های جدید جغرافیایی می شود. این اشیا با توجه به شرایط حاکم در آن دوران به افراد خاص- شاهزادگان، افراد متمول، و.. تعلق دارند و در کاخ ها نگهداری می شوند - دوره چهارم با ظهور مفاهیم مدرن آغاز می شود. در این دوره عرضه تدریجی و تکمیل تعاریف مدرن در خصوص مشارکت و حقوق تک تک افراد جامعه و تعلق میراث گذشتگان به عموم ایشان، منجر به عمومی شدن گنجینه ها و مجموعه های شخصی و متعاقبا ظهور مفاهیم جامعه شناختی در تعریف موزه می گردد. از این رو عموم جامعه در نقش مخاطبان و صاحبان اصلی موزه مورد توجه واقع می شوند - دوره پنجم با شکل گیری تفکرات فلسفی بعد از نیمه دوم قرن بیستم شکل می گیرد. پیدایش این نوع تفکر در محوریت انتقال مفاهیم و دور شدن از تعاریف کلیشه ای و در نتیجه دگرگونی و تحول قالبهای مرسوم عرضه مجموعه ها و فضاهای موزهای تأثیر بسزایی داشته است. بر همین اساس ایجاد امکان تعامل، تجربه، انتخاب، مطالعه و نمایش شواهد مادی و غیر ملموس انسان و محیط لوه" اهداف اصلی قلمداد می گردند.

این دیدگاه. که از ماهیت محلود موزه های سنتی فراتر می رود موزه را به صورت ابزاری تعریف می کند که به دست انسان با هدف بایگانی، درکه و انتقال شکل یافته است".

در واقع می توان دریافت که در همه دوره هایی که موزه در آن رشد و نمو یافته است، از دوره پیدایش آغازین موزه و از زمانی که مفاهیم در قالب آنچه گرامی و مورد پرستش بوده تجسم یافته است، تا تغییر یافتن آن به خدای یگانه، و سپس روند اهمیت یافتن تدریجی انسان با عنوان جانشین و مرکز دانشها که در نهایت از جنبه های مادی و ملموس اشیا فراتر می رود ذات موزه همچنان همان پدیده محبوب و گرامی است و دیدار و درک آن با تحسین و تمجید همراه است. لازم به ذکر است که همه جوامع متعاقب آخرین دوره تاریخی، که موزه به خود دیده است، پاسخ گوی مخاطبین نیستند.


2-1- تحولات جامعه شناختی

موزه با توجه به سیر تاریخی و مفهومی که موزه از آغاز تا کنون طی کرده است

محوریت انتقال مفاهیم، به مثابه عامل مؤثر، همه محدودیتها و پیش فرض ها را در نوردیده و از کلیة امکانات حقیقی، مجازی، نرم افزارها، وسد بهره می جوید، تا آنجا که امروزه موزههای مجازی با وجود مخالفتهای بسیاری از اندیشمندان مینی پر اصل اصالت حضور اشیا» به منزله یکی از مؤلفه های مؤثر در نگرش موزهای پذیرفته شده اند.۱

از سوی دیگر همراه با طی کردن ادوار تاریخی و سیر تحولاتی که پیرامون کلیات و اجزای موزه صورت پذیرفته است، در عین تغییر نگرش فلسفی و مفاهیم جامعه شناختی که منجر به تحولاتی در درون موزه ها و فضاهای داخلی آنها شده است، جریان دیگری نیز از حدود دهه ۱۹۸۰ آغاز شد که بر تفکر اصلی برای طراحی موزه، که تا آن زمان بر پایه محوریت اشیا و طراحی صرفا به منظور نمایش اشیا" بود، انتقاد کرد و با نگاهی با رویکرد شناسایی ارتباطی خاص با واقعیت»، اشخاص را در منزلت مخاطبین و بازدیدکنندگان موزه تکریم و توجه کرد. روی آوردن به این دیدگاه در نهایت باعث حرکت به سوی مخاطب محور شدن طراحی موزه گردید.

اتفاق دیگری نیز به این حرکت شدت بخشید و آن کم شدن بودجه دولتی موزه ها بود. بنا بر این مجموعه این تغییرات آیندة جدیدی را برای موزه های سراسر جهان رقم زد. مخاطب محور شدن موزه ها و توجه به مسئله درآمد زایی آنها موزه داران را بر آن داشت که از انواع امکانات و خلاقیت ها بهره بگیرند. از این رو به تدریج جعبه های نمایش جای خود را به بسترهای متنوع نمایش دادند و موزه ها از فضاهای یکنواخت و کسالت آور به فضاهایی پر از نشاط و هیاهو تبدیل شدند، مسیر بسته حرکت در درون موزه تبدیل به فضایی آزاد برای انتخاب گالری ها گردید تا جایی که بازدید کنندگان خاص و محدود جای خود را به شمار زیادی از مخاطبین دادند و زمان کوتاه بازدید به زمانی طولانی برای گذران وقت و آزمودن سرگرمی های جانبی موزه تبدیل گشت و به تبع آن علاقه مندان به جای یک بار مراجعه به هر موزه ترغیب می شوند که به دفعات زیاد و تحت تأثیر تبلیغات ویژه به تناسب موضوع مورد علاقه شان از موزه بازدید کنند (ت 1). این موضوع تا جایی رشد می یابد که به ملاحظات ویژه ای در زمینه مشخص کردن جامعه مخاطب موزه " توچه می شود. بر این مبنا برنامه در هر موزه ای، با ملاحظه گسترده و دیدگاه مجموعه هایش، دامنه فعالیت ها و امکانات مالی آن موزه جهت مؤئر ساختن آنها معین می شود» و «طلاعات هم تراز با مجموعه ها، کارکنان موزه داران و امکانات فیزیکی و مالی، یکی از دارایی های کلیدی موزه محسوب می شوند».۲۲ همچنین به نحوه بازدید از موزه نیز توجه میشود که رواج دیدگاه های متفاوت در میان موزه داران مناطق مختلف در خصوص دسته بندی مخاطبین بر جذب مخاطبین موزه و میزان گذران وقت در محیط موزه تأثیر مستقیم خواهد گذاشت.


٢. نهاد موزه، محتوا

نظام محتوایی موزه در طراحی آن شامل دو بخش کلی است:

بخش اول طراحی سناریوی جامع موزه است. این بخش در بر گیرنده رسالت ایجاد موزه، استراتژی و اهداف، بخش های افقی و عمودی است. بخش دوم تعیین محتوا و انتخاب موضوعی مطالب برای ارائه در موزه است. بدین صورت که در ابتدا مطالب برای ارائه در موزه تعیین و سپس اهداف یا انتظارات آموزشی مورد نظر برای ارائه هر موضوع مورد بررسی قرار می گیرند."

پرواضح است که نقش ها، عملکردها، و وظایفی که به شکل های مختلف برای موزه ها در نظر گرفته شده از ضرورتهایی منتج گردیده است که کمابیش می توان ریشه های آن را در ادوار تاریخی، سیر تحولات، و کارکردهای موزه جستجو کرد. اما فارغ از این ضرورتها با توجه به پدیده جهانی شدن همراه با رشد روزافزون دامنه توسعه و فناوری اطلاعات، احداث موزه ها می تواند گامی مؤثر در جهت حفاظته معرفی، صیانت، بهره برداری، آموزش و احیای ارزشهای والای فرهنگ و تمدن بومی محلی و ملی بوده و مانع از زوال و فراموشی ارزش های فرهنگی اجتماعی اقوام و ملل و استیلای فرهنگ های غیر خودی گردد.

درواقع نهاد موزه این ارزش ها را از مقام «میراث» در ذهن بازدید کنندگان متبادر می کند و به فراخور نوع برخورد با موضوعات، می تواند روح خلاق نهفته در یکایک مخاطبان را برانگیزاند و به «آگاهی بخشی» و به تبع آن «حرکت فکری»۲ منجر شود. از این رو تبیین و تدوین استراتژی ها و رویکردهای برنامه محتوایی هر موزه به مثابه زیربنای حصول به اهداف و چشم اندازهای آن حایز اهمیت است. چنان که امروزه آثار و مجموعه ها هدف و مرکز توجه موژه و تفکر موزهای تلقی نمی شوند؛ بلکه در نهاد موزه به مفاهیم و اثراتی انسانی می اندیشند که موجودیت آثار در چنین فرایندی جنبه ابزاری دارد و با برگزاری برنامه های متنوع علمی و آموزشی زمینه ایجاد و اشاعه تفکر علمی را در جامعه فراهم می آورد . یکی دیگر از علل این تغییرات دگرگونی هایی است که در برداشت از آثار، ایجاد شده است. چرا که رشد یافتن پدیده ای به نام موزه و امکان بیان تعاریف متفاوت از یک اثر در موقعیتها، شرایط، و برخورد با مخاطبان متفاوت منجر به برداشت های مختلف خواهد شد این مقوله سبب می شود که موزه ها در حوزه ای فراتر از یک پیام ثابت فعالیت نموده و همچنین گوناگونی موضوعی بسیاری از موضوعات غیر مادی و معنوی را نیز به حوزه موضوعی وارد نموده و گرایشی مفهوم محور در موزه ها شکل گیرد.


1-2-دسته بندی محتوایی

برای بسیاری از موزه شناسان موزه تنها یک ابزار در میان ابزار های بسیاری است که ارتباط خاصی بین انسان و واقعیت را نشان می دهد. ارتباطی که با گرد آوری هدفمند و سیستماتیک و حفاظت و مرمت آثار بیجان، مادی، متحرک، و عمدتا سه بعدی که توسعه طبیعت و جامعه را سندیت می بخشد، تعریف می شود؟

در صورتی که بخش نمایشی هر موزه، به مثابه اصلی ترین بخش حضور مخاطبین، عرضه کننده عینی محتوای موزه قلمداد می گردد و برنامه ریزی محتوایی تعیین کننده نوع بروز و ظهور و دیدگاه عرضه مجموعه ها و نموده ها است. در این برنامه، با توجه به شرایط و امکانات و در نظر گرفتن جنبه های مختلف فعالیت های درون هر موزه، بخش های مختلفی برای دسته بندی فعالیتها و عملکرد مناسب آنها پیش بینی و نقش هریک در کل مجموعه مشخص می شود. در این خصوص توجه به مأموریت، اهداف، و نیازمندی های موزه ها می تواند زمینه ساز موفقیت برنامه محتوایی باشد.

همچنین مجموعه موزه برای بهره برداری بازدید کنندگان گردآوری می شود و کار موز مداران آماده سازی و ارائه آن آثار در تالار موزه یا بخش مطالعاتی است. معرفی شیء باید چنان باشد که به آسانی ارتباط مستقیم میان آثار و بازدید کننده برقرار کند. آثار ارایه شده در تالارهای موزه های مختلف ممکن است برانگیزاننده شگفتی و محرک تیروی تخیل باشند. با آنکه حقایق علمی و فرایند علوم جدید را تشریح کنند و یا پیش داوری های گذشته را نسخ کرده، موجب بهرهوری علمی، فرهنگی و هنری گردند و مناسب با توسعه باشند

2-2-کارکردهای اصلی

موزه با توجه به تعاریف جدید و تغییر نگرشی که در خصوص موز صورت پذیرفته است، جایگاه موزهها در جامعه و نقش آن د در آموزش عمومی رفته رفته مستحکم تر و عمیق تر می گردد. د این خصوص می توان به طور خلاصه سه وظیفه را اصلی تریر رسالت موزه ها به منزله نهادهای اموزشی و دارای اعتباری در ح دانشگاهها و مراکز آموزش عالی برشمرد: اول ارتقا دهنده دانش عمومی در چارچوب آموزش های غیر رسمی، دوم معرف هویت ملی و عرضه کننده چشم اندازهای توسعه، و سوم یک نهاد کمک آموزشی، این سه وظیفه در تعریفی که از سوی ایگوم" مطرے شد و تحت عنوان ماده ۳ در سال ۱۹۷۴م/ ۱۳۵۳ش به تصویب رسید، هدف گذاری های واضحی را مقرر کرد، طبق این ماده موزه نهادی است دائمی که به صورت غیر انتفاعی در خدمت جامعه و توسعه فرهنگی و اجتماعی آن است و در آن به روی عموم مردم باز است. در چنین تهادی در مورد شواهد زندگی عادی بشر و محیط پیرامون او تحقیقاتی صورت می گیرد ماهیت آنها را به دست می دهد و حفاظت می کند و سپس نتایج تحقیقات و دستاوردهای خود را در اختیار علاقه مندان می گذارد هدف کلی موزه ها مطالعه آموزش، و کسب لذت و در معرض دید قرار دادن است

٣. نهاد موزه، کالبد تغییرات

جایگاه امروزی موزه ها و مبدل شدن بسیاری از آنها به شاخصه هایی منطقه ای، ملی، مذهبی و سیاسی، موزه ها را به مکانی فراتر از محل نگهداری، و نمایش آثار در جوامع مختلف مبدل کرده است.

جدا از نقش فرهنگی و اجتماعی موژدها، نقش اقتصادی آنها در جلب توریست و همچنین نقش سیاسی موزه ها در تبلیغ و القای تفکرات خاص بسیار حائز اهمیت و پیچیده است به طور کلی کالید هر موزه، در عین انسجام با تفکیک فضاهای باز و محصور، می تواند یکی از عوامل مؤثر بر مخاطب باشد که در این خصوص استراتژی هر موزه کیفیت ها و قابلیتهای مخصوص به خود را دارد و به نحوی عناصر موجود در سایت مجموعه را تبیین می کند. بنا بر این شایسته است که اهمیت تک تک فضاها در برقراری ارتباط با مخاطب به اندازه فضاهای داخلی گالری های نمایشی مد نظر باشد.

از آنجا که پیدایش موزه ها در نقاط مختلف جغرافیایی و اقلیمی، درون یا بیرون شهرها، سایت های تاریخی، و... صورت گرفته و خواهد گرفت، مواجهة مخاطب با سایت و ساختمان موزه نیز می تواند قبل یا بعد از دیدن آثار و ورود به گالری نمایشی اتفاق بیفتد، در نتیجه با وجود این تنوع و ویژگیهای منحصر به فرد در انواع موزه های دسته بندی موزه ها بر اساس کالید کمی دشوار به نظر می رسد.

۴. جمع بندی

شاید بتوان ادعا کرد که بررسی تاریخچه و سیر تحولات موزه نمی تواند به منزله دستمایه طراحی در شکل گیری و ایده پردازی موزه مؤثر واقع شود؛ اما در واقع آنچه امروزه در اذهان اغلب مردم ایران با عنوان موزه شناخته می شود، به طور نسبی یک نمایشگاه پر از شیء به همراه توضیحات مختصری دربارة أنها است که در میان ادوار تاریخی که موزه به خود دیده است، به دوره سوم انک: ۱۰۱) شباهت بیشتری دارد و متأسفانه دوره چهارم و پنجم سیر تحولات آن کمابیش به صورت ملموس محقق نشدهاند. این در حالی است که پژوهشگران و موزه شناسان در خاستگاه اصلی موزه همچنان مشغول مطالعه و تحقیق و تکامل بیش از پیش این پدیده اند و علاوه بر وظایف گذشته، امروزه آن را متولی مسؤولیتهای خطیر جامعه، اعم از آموزش، پژوهش، و انتشار دست آوردها در زمینه های عمومی و تخصصی، می دانند.

منابع و مأخذ

سایت معمار امروز

قاتیگوچی، جوتکو، گفتگوی شخصی با فرزین فردانش و مولود خسروی تهران، دفتر کار ایشان در کاخ سعدآباد تهران، اسفند ۱۳۸۴،

حاتمی گلزاری، الهام. معماری موزه در گذر زمان ، نشریه مهندسی زیرساخت ها ، ش ۷ (اردیبهشت ۱۳۸۸) حجت، مهدی، مقدمه»، در کریستوفر الکساندر، معماری و رانر حجاودانگی تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۸۶.

خالی زاده شهریار، طراحی موزه در ایران و جهان، تهران: هنر معماری قرن ۱۳۹۲

خسروی، مولود و راحله ظهوری قره درویشلو نگاهی دوباره به فنون نمایش تمودمها در موزه»، در مجموعه مقالات چهارمین کنگره بین المللی عمران، معماری و توسعه شهری، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۵ خسروی، مولود. بررسی ویژگی های موثر در ارتقای کیفی و کمی طراحی معماری موزه، در مجموعه مقالات سومین کنگره بین المللی عمران معماری و توسعه شهری، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۴

Gregorová, Anna. Museological Working Papers, ICOM International Committee for Museology, Ed. Vinos Sofka, Stockholm. Stockholm: MuWop publisher. 1980. Grove, Louise & Suzie Thomas. "The Rhino Horn on Display Has Been Replaced by a Replica", in Museum Security in