■ تنها چیزهایی که برای ساختن یک فیلم به آن احتیاج دارید یک هفتتیر است و یک دختر.
■ سینما چیزی است بین هنر و زندگی. برخلاف نقاشی و ادبیات، سینما چیزهایی به زندگی میدهد و چیزهایی از آن میگیرد و من میکوشم این فکر را به فیلم برگردانم. ادبیات و نقاشی از همان ابتدا به عنوان هنر هستی دارند، سینما چنین نیست.
ژان لوک گدار
■ تا آنجا که به فرایند فیلم سازی مربوط میشود، ستارهها ماهیتاً بیارزش ــ و مطلقاً ضروری ــ هستند.
ویلیام گلدمن
■ فیلم چونان رؤیا، چونان موسیقی. هیچ هنری به اندازه سینما از آگاهی ما در نمیگذرد و راست به سراغ احساسات ما در ژرفای اتاقهای تاریک روحمان نفوذ نمیکند.
اینگمار برگمان
■ از نگاه من سینما "برشی از زندگی" نیست، برشی از یک کیک است.
آلفردهیچکاک
■ من گمان میکنم سینما خواهد مُرد. ببینید چه انرژیای صرف احیا آن میشود ــ دیروز با فیلم رنگی و امروز با سینمای سهبعدی. حداکثر چهل بیشتر از عمر آن باقی نمانده است.
■ کارگردان صاف و ساده همان تماشاگر است. بنابراین وظیفه سنگین کارگردان این است که جای آن تهی خیمازهکش را بگیرد، که تماشاگر باشد و تشخیص دهد از اتفاقاتی که در طول روز میافتند کدامها [روی پرده] فاجعه خواهند بود و کدامها جشن و شادمانی . کار او این است که بر رویدادهای تصادفی ریاست کند.
اورسن ولز
■ در فیلمهای خوب همواره کیفیت سرراستی هست که ما را از وسوسه تفسیر آن آزاد میکند.
سوزان سانتاگ
■ فیلم من ابتدا در سرم متولد میشود، بعد روی کاغذ میمیرد. بعد دوباره با آدمهای زنده و اشیای واقعی که به کار میبرم زندگی را از سر میگیرد، امّا این ها خود روی نوار فیلم کُشته میشوند تا وقتی که به ترتیب معینی پشتسرهم ردیف و روی پرده افکنده شدند، باز مانند گُلهایی که در آب بگذاریشان، بشکفند.
روبر برسون
■ بعضی وقتها میگویند چیزهایی که در فیلمهای اتفاق میافتند غیرواقعیاند، امّا واقعیت این است که چیزهایی که در زندگی شما اتفاق میافتند غیرواقعیاند. فیلمها کاری میکنند که عواطف ما نیرومند و واقعی جلوه کنند، در حالی که وقتی همان اتفاقات واقعاً برای شما روی میدهند، انگار دارید تلویزیون تماشا میکنید ــ هیچ احساسی ندارید.
اندی وارهول
■ سینما، مانند داستان کارآگاهی، این امکان را به ما میدهد که بدون این که تن به خطر دهیم همه هیجان، شور و اشتیاق و تمایلات هوسناکی را که در سامان انسانگرایانه امور سرکوب میشوند، تجربه کنیم.
کارل گوستاویونگ
■ کلمات "بوس، بوس، بنگ، بنگ" [عنوان یکی از کتابهای کیل] را از یک پوستر فیلم ایتالیایی گرفتهام. اینها شاید موجزترین بیان ممکن جذابیت سینما باشند. این جذابیت است که ما را به سینما میکشاند، و در نهایت، وقتی درمییابیم سینما به ندرت چیزی بیش از این در چنته ندارد که به ما عرضه کند، دچار یأس و سرخوردگی میشویم.
پالین کیل
■ باید راست به فیلم چشم بدوزید؛ این تنها شیوه فیلم دیدن است. فیلم هنر پژوهشگران فرهیخته نیست، هنر عامه بیسواد است.
ورنر هرتزوگ
■ چیزهای که من برای ساختن یک فیلم کُمدی به آنها احتیاج دارم یک پارک، یک پاسبان و یک دختر خوشگل است.
چارلی چاپلین
■ تماشاگر هرگز اشتباه نمیکند. یک تماشاگر منفرد ممکن است خِرف باشد، امّا هزار خِرف با هم در تاریکی، یعنی منتقدی نابغه.
بیلی وایلدر
خوشحال میشم اگه نظر شمارو هم راجب سینما بدونم:)!!!