رمان از پیله تا پرواز (قسمت 1)

رمان از پیله تا پرواز قسمت اول
رمان از پیله تا پرواز قسمت اول

مقدمه :

گاهی دلت میخواد یک باره به آرزوت برسی.

گاهی وقتا دلت میخواد دست از همه چی دست بکشی و بگی منم و هدفم.

من آرزومو به هر چیز دیگه ای ترجیح میدم، هیچ چیزی نیست که بخواد منو از رسیدن به آرزوهام منع کنه. من هدفمی دارم و میخوام به اون برسم .

دلم بعضی وقتا میگیره از آدمایی که به من میگن تو نمیتونی، توضعیفی و ...

اما قدرتم رو جمع میکنم که نه به و اون ها بلکه به خودم ثابت کنم که من میتونم و من قدرتمندم .

زندگی جوانی که سعی دارد به آروزهای بزرگش برسد اما در مقابل هجوم افکار منفی دیگران و همچنین نمی توانم هایی که گاهی به سراغش می آیند سعی می کند مقابله کند.

در این مسیر دختر خاله او و دوستش همراهش می شوند و او وارد دنیای جدیدی می شود که زندگی او را تغییر می دهد اما در این مسیر چالش هایی وجود دارد و او ...


صدای مادرم از تو اتاق میومدم که میگفت مهران پاشو برو نون بگیر که هیچی ظهر نون نداریم.

. باش مامان جان، صبر کن که جواب دوستم رو تو تلگرام بدم الان پا میشم میرم.

+ حالا هر کاری میکنی یادت باشه که ظهر نون میخوایم

. باشه تو رو قران اون همه گیر نده

توی تلگرام داشتم با دوستم رضا صحبت میکردم در مورد پروژه ای که قرار بود برای مدرسه انجام بدیم.

من و رضا سال آخر رشته کامپیوتر بودیم که هر دو در یک کلاس درس میخوندیم. قرار بود یک پروژه برنامه سازی درست کنیم و اون رو تحویل به مدرسه بدیم که اگر شد برای مسابقات و ... اسم من و دوستم رو داخل لیست ثبت نامی ها قرار بدن.

+ مهران به نظرت اگه بخوایم واسه ثبت نمرات دانش آموز ها و معدل اونها برنامه بنویسیم خوبه؟

. بابا اونو که بچه دو ساله هم میتونه درست کنه

+ پس آخه چی درست کنیم مهران؟ یک هفته دیگه تا اعلام لیست ثبت نامی ها باقی نمونده ها!!

. بزار الان من میخوام برم جایی بعدا با هم میحرفیم.

+ اوکی دادا. فعلا

. فعلا

از سر جام پا شدم و رفتم کاپشنم رو تنم کردم و زدم بیرون از خونه.

از مسیر خونه تا نونوایی چیز زیادی راه نبود، تو راه مدام ذهنم درگیر همین موضوع بود و دوست داشتم که یکی باشه که مدام در مورد موفقیت توی این پروژه و رسیدن به آرزوم باهاش صحبت کنم.

مدام توی دلم میگفتم که خدایا اگر من به این خواسته ام برسم چی میشه، یعنی میتونم برم خارج از کشور، یعنی میتونم روزی برای خودم یک شرکت برنامه سازی داشته باشم!

همین جور مسائلی توی ذهنم مدام تکرار میشد که یهو از پشت سرم صدایی رو شنیدم.

پشت سرم رو نگاه کردم دیدم که خاله ام داره منو صدا میزنه، برگشتم سمتش و باهاش احوال پرسی کردم که گفت روژان دختر خاله ام که اون رشته اش طراحی گرافیک بود نیاز به کمک داره و مثل اینکه کامپیوترش به مشکل برخورده و میخواد که برم کمکش.

راستش خیلی کارم داشتم و خودم اصلا حوصله کمک کردن به کسی رو نداشتم اما چون من و روژان از بچگی با هم بزرگ شده بودیم و به نوعی میشد گفت که خواهر و برادر هم محسوب میشیم دیگه قبول کردم و قرار شد که بعد از ظهر برم کمکش.

رفتم نونوایی، داخل صف نونوایی ایستاده بودم که دیدم مسئول گرفتن پول چقدر مشکل داره برای اینکه مبلغی رو از مردم دریافت کنه و حساب کنه و بعد مبلغ نون رو از کل مبلغ کسر کنه و باقیش رو برگردونه.

از پیله تا پرواز قسمت 1
از پیله تا پرواز قسمت 1

مردمم چقدر مشکل داشتن از اینکه تو صف بایستن، مدام از کار و زندگی بزنن و آخرشم توی صف برای اینکه کی جلو بوده و کی عقب مدام با هم بحث کنند.

با خود گفتم اگه یه برنامه باشه مثل همه برنامه ها روی گوشی نصب بشه و نزدیک ترین نونوایی ها رو به اشخاص نشون بده و اینکه چه تعداد نفر الان داخل نونوایی هستند رو نشون بده و همچنین برای مسئول گرفتن پول راحت باشه و دیگه نخواد پول رو از مردم بگیره و راحت گوشی رو جلوی کارت عابر بانک بگیره و هر تعداد که مشتری نون میخواد رو وارد کنه و بعد همون مبلغ از کارت مشتری کم بشه با وارد کردن رمز دوم توسط مشتری خیلی عالی میشه.

این فکر افتاد تو سرم و دیگه از سرم بیرون نمیومد.

سریع نون رو که گرفتم راهی خونه شدم و سریع اومدم تو تل که به رضا این ایده رو بگم اما رضا اون موقع آنلاین نبود.

ظهر شد و مادرم ناهار رو آورد و خوردیم و خواستم راهی خونه خالم بشم.

خونه خاله من هم دقیقا توی کوچه دیگه خونه ما بود.

رفتم خونشون و بعد از سلام و احوال پرسی روژان گفت برم تو اتاقش که کامپیوترش رو درست کنم.

رفتم و کامپیوتر رو روشن کردم دیدم مشکل نرم افزاریه و زیاد سختم نیست واسه همین سریع مشکل رو برطرف کردم و خواستم برگردم خونه که در مورد این پروژه بیشتر فکر کنم که یهو روژان یه حرفی زد که باعث شد کلا مسیر زندگی من تغییر کنه ...


برای خواندن دیگر قسمت های مقاله بر روی نام پروفایل نویسنده کلیک کنید.

قسمت بعد

کپی رمان ها و داستان ها فقط با ذکر منبع و لینک رمان مجاز است