جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته
دانلود رایگان جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته pdf مدیریت عبارت است از اداره یک سازمان دولتی یا غیر دولتی
رئیس یک شرکت بزرگ یک مشاور بی طرف را برای تجزیه و تحلیل ساختار سازمان استخدام میکند. پس از یک تجزیه و تحلیل طولانی و دقیق، مشاور گزارشی را به هیئت مدیره شرکت ارائه میکند که چندین تئوری های مدیریت کوچک را پیشنهاد میکند، اما ساختار فعلی را به طور قابل توجهی در جای خود باقی می گذارد. تصمیم پیشرفته برای استفاده از مشاور و نتیجه گیری مشاور را از منظر کنترل قدرت توضیح دهید.
فصل 10
گزینههای طراحی سازمان
پس از خواندن این فصل، باید بتوانید:
1 توضیح دهید که چرا باید مجموعه محدودی از پیکربندی های ساختاری وجود داشته باشد.
2 پنج بخش اساسی هر سازمان را تعریف کنید.
3 پنج پیکربندی ساختاری اساسی را شرح دهید.
4 نقاط قوت و ضعف هر یک از این پیکربندی ها را فهرست کنید.
5 توضیح دهید که چه زمانی باید از هر پیکربندی استفاده شود.
6 هر یک از پیکربندی ها را از نظر ویژگی های ساختاری طبقه بندی کنید.
دانلود رایگان جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته
مقدمه
آیا هر سازمانی واقعاً منحصر به فرد است؟ از یک جهت، سازمانها مانند اثر انگشت هستند. هر کدام ساختار منحصر به فرد خود را دارند. به عنوان مثال، کوکاکولا و پپسی هر دو شرکت های بزرگی هستند که بیشتر درآمد خود را از نوشابه به دست می آورند. اما بررسی دقیق سازمانهای آنها نشان میدهد که ساختارهای آنها شبیهسازیهای یکسانی از یکدیگر نیستند. با این حال، دانلود جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته تئوری های مدیریت مانند اثر انگشت، هیچ ساختاری واقعا منحصر به فرد نیست. به عنوان مثال، همه اثر انگشت ها دارای ویژگی های مشترکی هستند که به آنها اجازه می دهد بر اساس عناصر مشترک طبقه بندی شوند. اگر به سازمانهایی که در حال حاضر وجود دارند نگاه کنیم، به سرعت مشخص میشود که آنها نیز عناصر مشترکی دارند. برای بیان موضوع، PepsiCo، B.F. Goodrich، Citicorp، و Phelps Dodge همگی در صنایع بسیار متفاوتی هستند. با این حال، نگاهی دقیق به ساختارهای آنها نشان می دهد که آنها حداقل دو چیز مشترک دارند - هر کدام از نظر پیچیدگی بالا و رسمی شدن بالایی دارند. بنابراین در حالی که امروزه ممکن است چهار میلیون یا بیشتر سازمان در آمریکای شمالی وجود داشته باشد، مطمئناً چهار میلیون شکل یا پیکربندی مختلف وجود ندارد. مانند اثر انگشت، بسیاری از آنها عناصر مشترکی دارند که پس از شناسایی، امکان توسعه یک چارچوب طبقه بندی را فراهم میکند.
هدف پیشرفته فصل ایجاد چنین چارچوب طبقه بندی است. اگر قرار است بتوانیم طرح های سازه ای ترجیحی را به مدیران توصیه کنیم، باید گزینه های خود را بشناسیم. زمانی که خواندن این فصل را به پایان می رسانید، در مورد پنج گزینه اصلی طراحی که تصمیم گیرندگان میتوانند از بین آنها انتخاب کنند و شرایطی که تحت آن هر کدام ترجیح داده میشود، درک خواهید کرد.
مورد برای پیکربندی استاندارد
از اواخر دهه 1970، دانلود جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته جستجوی فزایندهای برای شناسایی انواع یا پیکربندیهای سازمانی رایج وجود داشته است. ذاتی این جستجو این باور است که در واقع، مجموعهای محدود از پیکربندیها وجود دارد که به طور قابلتوجهی در دستهبندی خود مشابه هستند. در عین حال به طور معناداری با سازمانها در مقوله های دیگر متفاوت است. هر پیکربندی شامل خوشهبندی پیچیدهای از عناصر است که از نظر درونی منسجم هستند و وجود برخی از عناصر وجود برخی عناصر را نشان میدهد که قابل اعتماد هستند.
اهدافی که تئوری های مدیریت محدود شدن مجموعه پیکربندی ها و انسجام درونی هر یک هستند، مهم هستند. اگر آن مجموعه، برای مثال، از پانصد یا هزار پیکربندی تشکیل شده بود، برای کسی تقریبا پیشرفته بود که آنها را به طور کامل درک کند، هرگز اهمیتی ندارد که از آنها به روش مفیدی استفاده کند. این یک مورد کلاسیک از "بار اطلاعات بیش از حد" ایجاد میکند. در حالی که هیچ برش مشتق شده علمی وجود ندارد که مجموعه ای قابل مدیریت از پیکربندی ها را از یک مجموعه عظیم جدا کند، هر عددی فراتر از نیم دوجین یا بیشتر بدون شک از ایجاد یک طرح طبقه بندی مفید می کاهد. به طور مشابه، اگر عناصر موجود در هر پیکربندی نامرتبط باشند، احتمال یافتن یک مجموعه قابل مدیریت بعید است. بنابراین، برای نشان دادن، اگر پنج عنصر کلیدی وجود داشت که سازمانها در آنها متفاوت بودند و هر یک میتوانست بهعنوان «بالا»، «متوسط» یا «کم» رتبهبندی شود، به طور بالقوه میتوانست 243 (35) پیکربندی مختلف وجود داشته باشد اگر عناصر بی ربط بودند
دانلود جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته
البته، ممکن است غیرمنطقی باشد که این باور اساسی را زیر سوال ببریم که واقعاً در کل جمعیت سازمانها مجموعه محدودی از پیکربندیهای منسجم درونی وجود دارد که میتوان آنها را شناسایی کرد. ما استدلال خواهیم کرد که این باور بر اساس (1) پدیده انتخاب طبیعی، (2) جستجو توسط سازمانها برای ثبات داخلی، و (3) تمایل سازمانها به پیروی از آنچه مد است معتبر است.
بحث انتخاب طبیعی در فصل 8 در بحث ما درباره بوم شناسی جمعیت ایجاد شد. در اینجا برای ما یادآوری میشود که محیط ممکن است تنها اشکال نسبتاً کمی سازمانی را تشویق کند تا در یک محیط بقای خود را حفظ کنند. یا جایگاه های بازار آن یا که از استراتژی های مشابه پیروی میکنند. برای مثال، تز انتخاب طبیعی، ممکن است پیشبینی کند که امتیازات موفق فست فود یا شش شرکت بزرگ حسابداری عمومی ساختارهای «صنعتی» مشابهی خواهند داشت. آنهایی که ساختارهایی متفاوت از دانلود جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته هنجارهای صنعت ایجاد کردند، کمتر موفق خواهند بود و در درازمدت از بین خواهند رفت.
بحث دوم این است که سازمانها ممکن است به سمت یک پیکربندی معین سوق داده شوند تا به یکپارچگی در ویژگیهای درونیشان دست یابند و با موقعیتشان تناسب پیدا کنند. (4) برای مثال، استفاده گسترده از تقسیم کار، استانداردسازی، و استخدام پرسنل غیر ماهر برای انجام کارهای تکراری. کارها معمولاً با رسمی شدن بالا همراه هستند. ناهماهنگی های داخلی منجر به کاهش عملکرد خواهد شد. بنابراین، با گذشت زمان، تئوری های مدیریت باید مجموعهای از پیشرفته ساختاری را توسعه دهند که به خوبی با هم تطابق داشته باشند. این باید به مجموعه محدودی از پیکربندی ها منجر شود که در آن سازگاری های داخلی به دست می آید.
در نهایت، تعداد پیکربندیهای قابل استفاده که در حال استفاده هستند، توسط مد یا آنچه در حال حاضر مرسوم است، محدود خواهد شد. همانطور که آنچه می پوشیم، می خوریم و رانندگی میکنیم تحت تأثیر همتایان، رسانه ها و سایر منابع قرار می گیرد، طراحی سازمان نیز چنین است. تصمیم گیرندگان دوست دارند فکر کنند فعلی و پیشرو هستند. اگر مد فعلی به نفع سازمانهای انطباقی و غیرمتمرکز باشد، فشارهایی بر سازمانها وارد میشود که معاصر به نظر برسند. اگر بدون هیچ دلیل دیگری، چنین تقلیدی به حوزههای استراتژیک - مانند بانکداران، اتحادیه های کارگری و تحلیلگران امنیتی - نمی رساند که مدیریت در مورد شیوه های مدیریت فعلی به روز است. طراحی سازمانی معاصر به طور نمادین به حوزههای انتخابیه نشان می دهد که سازمان برای اثربخشی تلاش میکند.
عناصر مشترک در سازمانها
در حالی که هیچ چارچوب مورد توافق جهانی برای طبقه بندی سازمانها وجود ندارد، کار اخیر هنری مینتزبرگ احتمالاً به آن نزدیک است.
مینتزبرگ استدلال میکند که پنج بخش اساسی برای هر سازمان وجود دارد. آنها در شکل 10-1 نشان داده شده اند و به صورت زیر تعریف شده اند:
1. هسته عملیاتی. کارکنانی که کارهای اساسی مربوط به تولید محصولات و خدمات را انجام می دهند.
2. راس استراتژیک. مدیران سطح بالا که مسئولیت کلی سازمان را بر عهده دارند.
3. خط وسط. مدیرانی که هسته عملیاتی را به راس استراتژیک متصل میکنند.
4. ساختار فنی. تحلیلگرانی که مسئولیت اجرای برخی اشکال استانداردسازی در سازمان را بر عهده دارند.
5. کارکنان پشتیبانی. افرادی که واحدهای کارکنان را پر میکنند و خدمات پشتیبانی غیرمستقیم را برای سازمان ارائه می دهند.
هر یک از این پنج بخش میتواند بر یک سازمان مسلط شود. علاوه بر این، بسته به اینکه کدام قسمت در کنترل است، احتمالاً از یک پیکربندی ساختاری معین استفاده میشود. بنابراین، طبق گفته مینتزبرگ، پنج پیکربندی طراحی مجزا وجود دارد، و هر یک با تسلط یکی از پنج بخش اصلی همراه است. اگر کنترل در هسته عملیاتی باشد، تصمیمات غیرمتمرکز هستند. این باعث ایجاد بوروکراسی حرفهای میشود. هنگامی که راس استراتژیک غالب است، کنترل متمرکز است و سازمان یک ساختار ساده است. اگر مدیریت میانی تحت کنترل باشد، گروه هایی از واحدهای اساساً خودمختار را خواهید یافت که در یک ساختار تقسیمی عمل میکنند. در جایی که تئوری های مدیریت در ساختار فنی مسلط هستند، کنترل از طریق استانداردسازی خواهد بود و ساختار حاصل یک بوروکراسی ماشینی خواهد بود. در نهایت، در شرایطی که پیشرفته پشتیبانی جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته حکم میکنند، کنترل از طریق تعدیل متقابل انجام میشود و ادوکراسی ایجاد میشود.
هر یک از این پیکربندیهای طراحی مجموعهای از مزایا و معایب منحصر به فرد خود را دارد. مطابق با فلسفه اقتضایی، هر یک پیکربندی ارجح تحت شرایط خاصی است. در ادامه این فصل، هر پیکربندی، نقاط قوت و ضعف آن، و شرایطی که آن را به گزینه ترجیحی تبدیل میکند را شرح خواهیم داد.
شکل 1-10 پنج عنصر اساسی یک سازمان
ساختار ساده
یک فروشگاه خردهفروشی کوچک، یک شرکت الکترونیکی که توسط یک کارآفرین سختدوست اداره میشود، یک دفتر جدید والدین برنامهریزی شده، و یک شرکت هواپیمایی در بحبوحه اعتصاب خلبانان در سراسر شرکت چه وجه مشترکی دارند؟ احتمالاً همه آنها از ساختار ساده استفاده میکنند.
گفته میشود که ساختار ساده بیشتر با آنچه نیست مشخص میشود تا آنچه که هست. ساختار ساده توضیح داده نشده است. 7 پیچیدگی کمی دارد، رسمیت کمی دارد و دارای اختیار متمرکز در یک شخص است. همانطور که در شکل 10-2 نشان داده شده است، ساختار ساده به بهترین وجه به عنوان یک سازمان مسطح، با یک هسته عملیاتی ارگانیک و تقریبا همه به یک راس استراتژیک یک نفره گزارش می دهند که در آن قدرت تصمیم گیری متمرکز است، نشان داده شده است.
شکل 10-3 کاربرد ساختار ساده را نشان می دهد. توجه نکنید که این سازمان، فروشگاه های خرده فروشی Fashion Flair، مسطح است. تصمیم گیری اساساً غیر رسمی است - همه تصمیمات مهم در دست مدیران ارشد متمرکز است، که به دلیل پیچیدگی کم میتوانند اطلاعات کلیدی را به آسانی به دست آورند و در صورت لزوم به سرعت عمل کنند. این مدیر ارشد، مدیر مالک Fashion Flair است. مدیران ارشد در ساختار ساده معمولاً دامنه وسیعی از کنترل دارند.
شکل 10-3 فروشگاههای Fashion Fare
نقاط قوت و ضعف قوت ساختار ساده در سادگی آن نهفته است. سریع و انعطاف پذیر است و هزینه کمی برای نگهداری نیاز دارد. هیچ لایه ای از ساختار دست و پا گیر وجود ندارد. پاسخگویی روشن است. جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته حداقل مقدار ابهام در هدف وجود دارد زیرا اعضا میتوانند به راحتی با ماموریت سازمان شناسایی شوند و به راحتی میتوان دید که چگونه اقدامات فرد به اهداف سازمان کمک میکند.
ضعف غالب ساختار ساده، کاربرد محدود آن است. هنگامی که با افزایش اندازه مواجه می شوید، این ساختار به طور کلی ناکافی است. علاوه بر این، ساختار ساده، قدرت را در یک فرد متمرکز میکند. به ندرت این ساختار نیروهای متقابلی را برای متعادل کردن قدرت رئیس اجرایی ارائه می دهد. بنابراین، ساختار ساده میتواند به راحتی تسلیم سوء استفاده از قدرت توسط شخص قدرت شود. این تمرکز قدرت، تئوری های مدیریت، میتواند علیه اثربخشی و بقای سازمان عمل کند. ساختار ساده، در واقع، به عنوان "خطرناک ترین سازه های وابسته به سلامت و هوس های یک فرد" توصیف شده است. یک حمله قلبی میتواند به معنای واقعی کلمه مرکز تصمیم گیری سازمان را از بین ببرد.
چه زمانی باید از آن استفاده کرد؟
چه زمانی ممکن است یک ساختار ساده پیدا کنید؟ اگر سازمان کوچک است یا در مرحله شکل گیری توسعه است، اگر پیشرفته ساده و پویا است، اگر سازمان با خصومت یا بحران شدید مواجه است، اگر مدیر ارشد نیز مالک باشد، یا اگر مدیر ارشد می خواهد قدرت انباشته کند. یا قدرتی از سوی زیردستانش به او تحمیل شده است.
ساختار ساده زمانی موثر است که تعداد کارمندان کم باشد. اندازه کوچک معمولاً به معنای کار کمتر تکراری در هسته عملیاتی است، بنابراین استانداردسازی جذابیت کمتری دارد. ارتباط غیر رسمی راحت است. تا زمانی که ساختار کوچک باقی بماند، "نمایش یک نفره" میتواند به طور مؤثر بر همه فعالیت ها نظارت کند، در مورد مشکلات کلیدی آگاه باشد و تمام تصمیمات مهم را انجام دهد.
ساختار ساده همچنین نیازهای سازمانها را زمانی که در سال های شکل گیری هستند برآورده میکند. "سازمان جدید تمایل دارد ساختار ساده را صرف نظر از محیط یا سیستم فنی خود اتخاذ کند، زیرا زمان کافی برای توضیح ساختار اداری خود را نداشته است." بنابراین تقریباً همه سازمانها از مرحله ساختار ساده عبور میکنند. برای آنهایی که اندازه کوچکی دارند، ساختار ساده ممکن است دائمی باشد تا موقتی.
محیط های ساده و پویا تمایل دارند با دانلود جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته سازماندهی مسطح ساختار ساده با تصمیم گیری متمرکز و هسته عملیاتی ارگانیک مرتبط باشند. چرا؟ یک محیط ساده توسط یک فرد به راحتی درک میشود و بنابراین، فرد را قادر می سازد تا تصمیم گیری را به طور موثر کنترل کند. یک محیط پویا به ساختاری ارگانیک نیاز دارد تا بتواند به اتفاقات غیرقابل پیش بینی واکنش نشان دهد.
صرف نظر از اندازه، تئوری های مدیریت که یک سازمان به طور ناگهانی با یک محیط متخاصم مواجه میشود، مدیریت احتمالاً به ساختار ساده متوسل میشود. دلیل این امر منطقی است. وقتی بقا در خطر است، مدیریت ارشد خواهان کنترل است. علاوه بر این، از آنجایی که خصومت رویههای عملیاتی استاندارد را مختل میکند، SOPها احتمالاً تعلیق میشوند. نتیجه یک تسطیح موقتی از سازمان است.
بحث ما در مورد موقعیت کنترل قدرت در فصل قبل ما را به این پیشبینی میرساند که تصمیمگیرندگان ارشد ترجیح زیادی برای ساختار ساده دارند. چرا؟ زیرا یک وسیله نقلیه عالی پیشرفته تمرکز قدرت در یک مکان واحد است. در حالی که اندازه بزرگ به طور معمول امکان یک ساختار ساده دائمی را حذف میکند، این پیکربندی باید توسط سازمانهای متوسط و کوچک استفاده شود، جایی که قدرت در آن ادغام شده است. نگاهی به اکثر سازمانهای کوچک و متوسط که توسط مالکان مدیریت میشوند این پیش بینی را تایید میکند. مالک-مدیران قدرت قابل توجهی دارند. آنها این قدرت را با حفظ ساختاری که به آنها اجازه میدهد بیشترین کنترل را داشته باشند، ابراز میکنند. این، البته، ساختار ساده است.
جالب توجه است، حتی شواهدی وجود دارد که در محیطهای پویا، که در آن تغییرات سریع وجود دارد، ساختارهای مکانیکی پدید میآیند. برخلاف دیدگاه اقتضایی که محیطهای پویا با ساختارهای ارگانیک مرتبط هستند، به نظر میرسد تصمیمگیرندگان کنترل را به افزایش اثربخشی ترجیح میدهند. البته، این تنها زمانی باید صادق باشد که حداقل سطح خاصی از اثربخشی سازمانی قبلاً به دست آمده باشد.
پیچیدگی
افزایش تمایز جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته به صورت افقی، عمودی یا مکانی - منجر به مشکلاتی در هماهنگی و کنترل میشود. بنابراین، مدیریت ترجیح می دهد که همه چیز برابر باشد، از پیچیدگی کم برخوردار باشد. اما، البته، همه چیز برابر نیست. اندازه، فناوری و عوامل محیطی در بسیاری از موارد پیچیدگی بالا را کارآمد میکند. بنابراین سازش لازم است. پس از آن میتوان انتظار داشت که مدیریت کمترین درجه پیچیدگی را (برای به حداکثر رساندن کنترل) مطابق با معیار رضایت بخش برای اثربخشی سازمانی انتخاب کند.
اشاره شده است که فناوری اطلاعات میتواند بدون نیاز به پیشبینی جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته کنترل مدیریت اجازه توسعه ساختارهای پیچیدهتر و پیچیدهتر را بدهد. سیستمهای اطلاعاتی پیچیدهای که از فناوری رایانه استفاده میکنند، به مدیران ارشد اجازه میدهند تا ارتباطات مستمری را دریافت کنند. مدیریت میتواند طیف وسیعی از فعالیت ها را در سطوح مختلف سلسله مراتبی یا هزاران مایل دورتر زیر نظر داشته باشد و همچنان کنترل دقیقی بر آن فعالیت ها داشته باشد. این واقعیت که یک مدیر اجرایی در آتلانتا میتواند هشت کلید را روی جزوه تئوری های مدیریت پیشرفته ترمینال رایانه روی میز خود بکوبد و فوراً وضعیت فعلی موجودی کالا در انبار شرکت در سیاتل را دریافت کند به این معنی است که این مدیر میتواند موجودیها را با دقت بیشتری نسبت به مدیران در سیاتل کنترل کند. میتوانست بیست سال پیش داشته باشد.